شفقنا رسانه_امید جهانشاهی دکترای مدیریت رسانه و مدیر گروه آیندهپژوهی رسانه مرکز تحقیقات صداوسیما درباره رسالت رسانه ها بعد از مناظره ها انتخاباتی بیان می کند: از لحظه پایان مناظره، جنگ هشتگ ها و توییتها و روایت ها و عکس های آرشیوی و نظرسنجی های سایتهای خبری آغاز شده و خوانش مردم از مناظره به شدت تحت تاثیر این جنگ ها است. حجم انبوهی از راست و دروغ درهم است. با این وضعیت می بینیم که چقدر اعتبار، استقلال و توانمندی رسانه های رسمی در اینجا مهم و لازمه یک انتخابات خوب است. رسانه های رسمی باید با اخبار جعلی مقابله کنند. به راستی آزمایی تک تک سخنان کاندیداها در مناظره بپردازند. همچنین رسانه ها باید به شفافیت گفتمانی بپردازند. حکمرانی خوب در گرو شفافیت گفتمانی است و انتخابات خوب در گرو همین عملکرد رسانه های توانمند و معتبر است.
جهانشاهی با ارزیابی مناظره تلویزیونی انتخابات روز گذشته به شفقنا رسانه می گوید: به نظرم مناظره خوبی بود. صدا و سیما سعی می کرد تا بی طرفانه عمل کند و ساختار برنامه مناظره به گونه ای طراحی شده بود که کمترین چالش بین کاندیداها ایجاد شود. اما نمی توان از کاندیداها این توقع را داشت که به یکدیگر حمله نکنند. چون به هر حال یک رقابت است و این حمله ها بخشی از رقابت انتخاباتی است. در دنیا هم شاهدیم در مناظره های مختلف گاهی جنگ لفظی تند و خشنی بین دو طرف اتفاق می افتد.
او مثال می زند: مثلا در سال ۲۰۱۷ مناظره بین آقای امانوئل مکرون و خانم ماری لوپن پر از الفاظ تند و خشن بود. خانم ماری لوپن بارها به قصد تحقیر به رقیب خود بلند می خندید. یا مناظره آقای ترامپ و بایدن که با حمله و تحقیر یکدیگر همراه بود. البته اینها مثالهایی از تندترین مناظره هاست ولی به هرحال می خواهم بگویم این ذهنیت که ما بگوییم مناظره جای تبیین برنامه هاست و یا فرصت بحث درباره برنامه هاست، اساسا توقع درستی نیست.
جهانشاهی معتقد است برای اینکه در دوران انتخابات برنامه های کاندیداها ارائه و تبیین شود، نیاز به فرصت بیشتری است تا کاندیداها برنامه های خود را در رسانه ها ارائه دهند. این کارشناس رسانه در این باره بیشتر توضیح می دهد: در این صورت است که موافقان و مخالفان می توانند در رسانه ها به نقد برنامه ها بپردازند و برنامه ها و وعده های کاندیداها را به چالش بکشند. در واقع در یک فرصت مبسوط گفتمان آنها شفاف می شود و مردم می توانند تصمیم بگیرند. مناظره جنگ موضع گیری هاست، نه فرصتی برای تبیین برنامه ها.
این دکترای مدیریت رسانه درباره عملکرد مجری مناظره می گوید: برخی با کنایه می گویند مجری بیشتر نقش گیرنده کرنومتر یا میکروفن داشت،اما من معتقدم در مناظره، مجری باید به نوعی همان نقش میکروفن و گیرنده کرنومتر داشته باشد. چون در مناظره، دو گفتمان به میدان آمده اند تا خودشان را ارایه بدهند و در اینجا و در این موضع، رسانه باید مرجعی بی طرف برای شناساندن دو نگاه باشد.
او درباره نقش رسانه ها در به چالش کشیدن برنامههای کاندیداها بیان می کند: این نقش و اتفاق باید در طول زمان مکفی در رسانه های دو جناح اتفاق بیافتند و نه در زمان برگزاری مناظره. برنامه ها باید چندماه در رسانه ها مورد بحث و نقد قرار گیرند.
جهانشاهی با اشاره به مشکلات ساختاری انتخابات در کشور، انتقاد می کند: انتخابات در کشور ما یک مشکل ساختاری دارد. از زمانی که کاندیداها به صورت رسمی به مردم معرفی می شوند تا برگزاری انتخابات، فقط یک ماه فرصت دارند که این زمان طبیعتاً فرصت حمله و دفاع است نه زمان بحث و نقد برنامه های کاندیداها و گفتمان کاندیداها در رسانه ها. مساله اصلی گفتمان است نه شعارها. اساسا برگزاری انتخابات برای جابجایی مسالمت آمیز قدرت و نگاه و گفتمان حاکم است. اینکه مسائل اصلی کشور چه موضوعاتی هستند، اولویتها کدامند و راه حل ها چیست؟! همه این موارد از گفتمان ها به وجود می آید.
او ادامه می دهد: در واقع انتخابات آزمونی برای رویارویی گفتمان ها است و باید فرصتی باشد تا گفتمان های سیاسی کشور و نظام اولویت یابی و مسأله یابی و راه حل یابی آنها به نقد کشیده شود. این ها مواردی است که باید در دوران مکفی برای انتخابات اتفاق بیافتد نه ضرب العجل یک ماهه. گفتمان ها باید در رسانه ها به نقد کشیده شوند. اما همه این موارد نیاز به بستر و ساختار دارد. این بستر و ساختار در کشور ما مناسب نیست، مشکل دارد.
این کارشناس رسانه ادامه می دهد:یکی از این بسترها، این است که رسانه های دو جناح، مدام درباره دو گفتمان بحث کنند و برنامه های یکدیگر را به چالش بگذارند. در همین مناظره دیدیم که بعضی کاندیداها می گفتند ما برنامه داریم و به مردم می دهیم تا مطالعه کنند. اما چه زمانی می خواهند این برنامهها را ارایه دهند؟ رسانه ها باید این فرصت را داشته باشند تا کاندیداها را به صلابه بکشند و ادعاهای آنها را نقد کنند. از طرفی دیگر به راستی آزمایی صحبت ها و وعده های آنان بپردازند. اما فراتر از وعده و شعار به نظرم آنچه در اینجا اهمیت دارد، گفتمان و نقد گفتمان است. یعنی نقد نظام فکری و نقد دستگاهی که در آن مسائل صورتبندی می شوند.
جهانشاهی در پایان صحبت های خود مسأله شفافیت در رسانه ها را برای کاندیداها یادآور می شود و می گوید: هر موقع صحبت از شفافیت می شود، ما فقط یاد شفافیت حوزه اقتصادی می افتیم، در حالیکه شفافیت فقط در این حوزه نیست. بخشی از کار رسانه ها برای ایجاد شفافیت، به شفافیت گفتمانی برمی گردد. به این معنا که رسانه ها ببینند شعاری که امروز فلان کاندیدا می دهد، با سخنان و شعارهای قبلی اش تناسب دارد. مواضعش و عمل و اقدامش متناسب است. در یک دستگاه مشخص فکری حرف می زند یا مشوش و پراکنده است. در انتخابات باید شفافیت گفتمانی برجسته شود و نه صرفاً شعارها.
جهانشاهی در مورد عملکرد رسانه ها بعد از هر مناظره توضیح می دهد: الگوهای مصرف رسانه ای مردم بسیار تغییر کرده است. یک بخش این تغییر برمی گردد به اینکه بهره مندی مردم از رسانه ها برای گرفتن اخبار عوض شده است. اما این همه ماجرا نیست و تغییر مهمتر این است که رسانه های اجتماعی نحوه مواجهه مردم با گفتمان ها را تغییر داده اند که حالا و در این مجال فرصت ورود به آن نیست. چیزی که اینجا می خواهم بگویم این است که در گذشته فقط مناظره ها در تصمیم گیری مردم اهمیت زیادی داشت، اما حالا برنده مناظره را رسانه های اجتماعی و نرم افزارهای موبایلی تعیین می کنند. در واقع از لحظه پایان مناظره، جنگ هشتگ ها و توییتها و روایت ها و عکس های آرشیوی و نظرسنجی های سایتهای خبری آغاز شده و خوانش مردم از مناظره به شدت تحت تاثیر این جنگ ها است. حجم انبوهی از راست و دروغ درهم است. با این وضعیت می بینیم که چقدر اعتبار، استقلال و توانمندی رسانه های رسمی مهم و لازمه یک انتخابات خوب است. رسانه های رسمی باید با اخبار جعلی مقابله کنند. به راستی آزمایی تک تک سخنان کاندیداها در مناظره بپردازند. همچنین رسانه ها باید به شفافیت گفتمانی بپردازند. حکمرانی خوب در گرو شفافیت گفتمانی است و انتخابات خوب در گرو عملکرد رسانه های توانمند و معتبر است.