امروز : پنج‌شنبه 9فروردینماه 1403 | ساعت : 14 : 20

آخرین اخبار

مراسم شب‌های قدر در حرم حضرت معصومه(س) اعلام شد

شفقنا- مراسم قرائت دعای جوشن کبیر، سخنرانی و قرآن...

غرق‌شدگی خانم ۴۰ ساله در بویراحمد

شفقنا- مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان کهگیلویه و بویراحمد...

وزارت بهداشت غزه: تعداد شهدای جنگ اسرائیل در نوار غزه به 32552 نفر رسید

شفقنا- وزارت بهداشت فلسطین امروز(پنج‌شنبه) تعداد قربانیان جنگ میان...

نخست وزیر ارمنستان: ایروان دولت در تبعید قره باغ را به رسمیت نمی شناسد

شفقنا- «نیکول پاشینیان»، نخست وزیر ارمنستان اعلام کرد که...

وزیر ارتباطات عراق: برای فیلتر «تیک تاک» اقدام کردیم

شفقنا- وزیر ارتباطات عراق از ارائه درخواستی به هیئت...

سقوط فروش آیفون در بزرگترین بازار دنیا

شفقنا- فروش آیفون در چین در فوریه نسبت به...

قطع همکاری سیستم پرداخت سامسونگ با میر روسیه

شفقنا- سرویس پرداخت «سامسونگ پی» شرکت سامسونگ الکترونیکس، از...

تلاش آمریکا برای قطع خدمات به ابزارهای تراشه‌سازی چین

شفقنا- یک مقام وزارت بازرگانی آمریکا اعلام کرد واشنگتن...

«غُبارِ غُربت بر آرمان های اخلاقی ! »/ نوشتاری از استاد هادی سروش/ بخش...

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در سلسله نوشتارهایی...

کدام کشورها دیرتر از بقیه از تورم رها خواهند شد؟/ گزارش اکونومیست

شفقنا آینده- نشریه اکونومیست در گزارشی آماری درباره وضعیت...

ردیابی گوشی سرقتی با چند ترفند ساده

شفقنا- گم کردن یا دزدیده شدن گوشی، تبلت یا...

متأسفانه میدان رقابت های ما اخلاقی نیست/ اقتصاد ما وابسته به حل مسایل سیاسی چه سیاست داخلی چه سیاست بین المللی است/صلاحیت بنده تایید نشود، دو اعتراض خواهم داشت ؛ سیدعباس نبوی در گفت وگو با شفقنا

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین سید عباس نبوی از کاندیدهای احتمالی سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. وی استاد حوزه و دانشگاه، از اعضای هئیت مؤسس دفتر تحکیم وحدت، رئیس مؤسسه تمدن و توسعه اسلامی است. از دیگر سمت های اجرایی آقای سیدعباس نبوی می توان به معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاون فرهنگی و پژوهشی نهاد نمایندگی رهبری، عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور و مسئولیت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تربیت مدرس  اشاره کرد.

اجازه ندهیم دوقطبی کاذب بر انتخاب ما غلبه پیدا کند.

ما نیازمند دولتی هستیم که مسیر تحول مدیریتی برنامه محور را شاخص خود قرار دهد.

متأسفانه میدان رقابت های ما اخلاقی نیست، هر دو طرف سعی می کنند از بزنگاه ها نسبت به هم و علیه هم استفاده کنند و خودشان را جلو بیاندازند.

با مدیران سیاست زده که سوداگری در فضای اقتصادی کشور را موجب‌‌ می شوند، پیشرفتی نخواهیم داشت.

اقتصاد ما وابسته به حل مسایل سیاسی چه سیاست داخلی چه سیاست بین المللی است

دعوای دیپلماسی– میدان، یک دعوا و دو قطبی کاذب و بی معناست. نه دیپلماسی بدون میدان معنا دارد، نه میدان بدون دیپلماسی معنا دارد.

ضروری است در این دوره انتخابات ریاست جمهوری رقابت ها از حالت دو قطبی خارج و برنامه محور و  عدالت محور باشد تا اعتماد مردم برای حضور در پای صندوق های رأی جلب شود.

اختلاف و بحث اشکالی ندارد، اما به شرطی که از درون این اختلاف بتوانیم مسیرهای حرکت جامعه را به دست بیاوریم.

اگر صلاحیت بنده تایید نشود، دو اعتراض خواهم داشت. یک اعتراض قانونی و دیگری حق اعتراض که تا آخر عمرم حفظ می کنم.

حضرت آیت الله جنتی این تصمیمی که گرفته می شود حجتی باشد بین همه ما و خدا و آنچه که مردم شاهد هستند.

به نفع کسی انصراف نخواهم داد و در صورت تأیید صلاحیت در این رقابت می مانم.

متن کامل گفت وگوی شفقنا با سید عباس نبوی را می خوانید:

* زمانی که اعلام کاندیداتوری کردید، به چند محور اشاره کردید که سوالاتم را از بررسی این محورها آغاز می کنم. شما معتقدید که فضای حاکم بر انتخابات کشور یک فضای دوقطبی است؛ چه تعریفی از این دو قطبی دارید و چنین فضایی تاکنون چه لطمه های به جامعه وارد کرده و در آینده  چه آسیب هایی را منجر خواهد شد؟

دوقطبی یک جبهه بندی اجتماعی درست می کند و بازتاب آن در سیاست و مسائل مختلف نشان داده می شود. یک بخشی از این دو قطبی در بخش سیاست تبدیل به دولت ها یا مجموعه ای که مدیریت دولت را در دست می گیرند، می شوند و سپس اثر خود را در مجلس، قانون گذاری و برنامه ریزی می گذارد. بخش بسیار بدتری از آن اثر خود را در سطح جامعه و کل اجتماع می گذارد و مسائل را وارونه می کند، تبدیل به مسایل جریانی می کند به جای اینکه تبدیل به خود مساله کند.

وقتی مساله به دو قطبی «آنها» و «اینها»تبدیل شد، جبهه بندی آغاز می شود و آن زمان دیگر مساله حل نمی شود بلکه مجدد گشایش این جبهه بندی شکل می گیرد. سطح اجتماعی این دو قطبی بسیار خطرناک است. ما در ریشه های دینی و مبنای اسلامی به خصوص سیره اهل بیت(ع) این نکته را داریم که ورود به چنین جبهه بندی هایی از اساس غیرشرعی و غلط نادرست و حرام است. کسانی خود جبهه درست می کنند جلوی جامعه، نظام، بخش های رشد دینی جامعه، رشد انسانی جامعه می ایستند و عده ای تبدیل به گروه مسلحی علیه جامعه می شوند و حرکت می کنند، اما جبهه بندی های اجتماعی سیاسی این طور ساختن و تصنعی اصلاً در منطق دینی و سیره اهل بیت(ع) معنا ندارد. برای نمونه، ما در دوران جدید مخصوصاً دو دهه اخیر با مساله انقلاب ارتباطات مواجه هستیم، این انقلاب ارتباطات مرزهای زندگی ها را به هم نزدیک کرده است، به دنبال این مساله ما با وضعی مواجه می شویم که اگر در گذشته به طور مثال یک تصوریاز خانم ها در جامعه به جریان می افتاد، می خواستند کنترل کنند هم از بُعد فرهنگی، هم توصیه و هم از جهت مواجهه قابل کنترل و مهار بود، اما امروزه با یک وضعیتی مواجه هستیم که این تمام فضاها پر شده است که بسیار مساله خطرناکی است.

مساله بشر و انسان است، در تمام دنیا ابزاری شدن زنان، چهره زنان و تصاویر زنان در حال حاضر یک مساله است. سطوح آن نیز فرق می کند، برای ما به صورت یک ایجاب شرعی و رسمی مساله است برای کشورهای دیگر در یک معنای دیگری در حد خودشان مساله است، چنانچه فضا را دو قطبی کنیم، فرزندان، خانواده ها، جریان های سیاسی و جامعه آسیب می بینند.

نکته عجیب تر در ایجاد فضای دو قطبی این است که قطبها خود این مساله را قبول می کنند یعنی به اصلاح طلب ها وقتی یک برچسب و وصله سست دینی و ضعف در مسایل دینی و ارزش های دینی چسبانده می شود، به تدریج آنها این وصله را تأیید می کنند یا وقتی به اصولگراها یک وصله ای زده می شود که واقعا مدافع دین و ارزش های دینی هستند، آناننیز این وصله را تأیید می کنند در این میان جامعه صحنه واقعی را می بینید که چقدر با برچسب ها متفاوت است. اصولگرایانجیب خلق الله را خالی می کند و بسیاری از افراد در میان اصلاح طلبان هستند که انسان های متدین و دلسوزیبرای جامعه، انقلاب، نظام، امام و ولایت فقیه می باشند.

اما چطور این برچسب ها را قبول می کنند چون جریان درست می شود و چاره ایجز پذیرش ندارند. فرض کنید به بدنه  ای از اصلاح طلبان می گویند که شما به بازخوانی پهلوی گرایش دارید! در اوایل این جریان سازی می گویند نه این طور نیست، این برچسب را به ما نزنید، ولی بعد از مدتی که جلو می روند آرام آرم متوجه می شوند که این جبهه بندی تصنعی بسیار غلیظ شده و در صورت مقایسه ای و سخنی، در این جریان و جبهه غرق می شوند. از سوی دیگر جریان سازی می شود که اصولگرایان افرادی هستند که شمشیر و خنجر پنهان کردند و اگر روزی لازم باشد، از غلاف خارج کرده و بسیاری از افراد را قلع و قمع می کنند. سپس اگر یکی از اصولگرایان صحبتی با این مضمون بیان می کند که با ما کنار بیایید وگرنه چنین و چنان می کنیم، در این زمان برچسبی که به اصولگرایان زده شده، پررنگ تر می شود. این دوقطبی دائم خود را بازتولید می کند، بخش بزرگی از رسانه و مجلات و سایت ها نیز اینمسایل زرد را دوست دارند بنابراین این دوقطبی زرد دائما خود را بازتولید می کند و جلو می رود و بعد شما به یک عرصه هایی می رسید که تعجیب آور است.

ما یک خانواده و ملت هستیم که سازگاری ها و ناسازگاری هایی داریم که باید یک به یک به آنها بپردازیم و عرصه های مختلف را اصلاح کنیم، همه باید در این مساله نقش ایفا کنیم بنابراین فرصت رقابت آزاد را بدهیم البته در رقابت معمولاً کسانی که از فرصتها استفاده می کنند، فرصت جویی نیز می کنند ولی ایده ال این است که رقابت انسانی، ارزشی، معنوی، اخلاقی باشد.

متأسفانه میدان رقابت های ما اخلاقی نیست، هر دو طرف سعی می کنند از بزنگاه ها نسبت به هم و علیه هم استفاده کنند و خودشان را جلو بیاندازند. نباید اجازه دهیم این دوقطبی بر ما غلبه پیدا کند.

اصلاح طلبان، اصولگرایان و همه کسانی که به ایران، اسلام، نظام، انقلاب و امام (ره) معتقد و وفادارند، می دانند که بنده  مصداق واضح و عینی خروج از دوقطبی هستم و حاضر نشدم در هیچ کدام از دوقطبی ها ایفای نقش  کنم. در دوره مدیریت خود نیز همیشه بر این مساله توجه داشتم و اگر کسی هم می خواست براساس دوقطبیدیگران را قضاوت و داوری کند، هرگز نپذیرفتم. حال باید منتظر بود و دید که در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری میدان می دهند یک دولت فراگیری که خارج از دوقطبی ها باشد، تشکیل دهم یا خیر.

* بحث دیگری که به آن تأکید دارید، تحویل مدیریتی است. تحول مدیریتی باید در چه عرصه هایی رخ دهد؟ و برای تحقق این تحول در کشور چه مسیری را باید طی کنیم؟

مدیریتی که ما در حال حاضر نیاز داریم و تحول بسیار ضروری، تحول دانش بنیان است همه مواد لازم نیز آماده است. یعنی چیز عجیب و غریبی نمی خواهیم فراهم کنیم. نیروی انسانی بسیار خوبی داریم، برنامه ریزی هایی خیلی خوب و گسترده ای می توانیم انجام دهیم، مسیرسازی برای مدیریت سهل و روان جامعه که بتواند کارها و پاسخگویی به نیازهای جامعه و همچنین افق رشد و پیشرفت را به خوبی ترسیم کند و جلو ببرد. چرا این کار انجام نمی شود؟ دو مساله وجود دارد. یک مساله این است که ما بخشی از نیروها در دیوان سالاری داریم که اینها در آن بده و بستان ها  و زد و بندها همیشه جای خود را پیدا می کنند و اینها ناتوان ترین نیروها، ضعیف ترین نیروها اما پرادعاترین و فرصت جلو ترین نیروهای هستند. من در این قضیه تجربه کاملا واضح دارم همین الان می توانم در استانها به صورت رزومه گسترده تعداد زیادی استاندار و مدیرکل نام ببرم که خودشان را تحمیل می کنند که مردم و تشکل های مختلف در آن استان هم نمی تواند صندلی را از او بگیرد. خیلی افراد نیز مدرک تحصیلی ساختگی و تصنعی است. من در دوره دیپلماسی فرهنگی که مدیریت می کردم خیلی از این افراد را تجربه کردم و می دانم اوضاع چطور است اسم آنها را نیز می گذاشتم ژنرال های اداری یا بازیگر تمام حرفه ای و تمام فن، اما آنچه مربوط به بخش مدیریت تخصص آنهاست را نمی دانند.

مساله دوم دسته ای هستند که توانمندی علمی و مدیریتی دارند، اما خائن هستند، چرا خائن هستند؟ چون منافع آنها اقتضاء می کند برای پیشرفت جامعه قدم بر ندارند بلکه برای منافع خود قدم بردارند. ما نیازمند دولتی هستیم که واقعا مسیر تحول مدیریتی برنامه محور را شاخص خود قرار دهد.

در حال حاضر با وضعی مواجه هستیم که بدنه کارآمد جامعه در بخش غیردولتی صدها فرسنگ جلوتر از بخش دولتی است. یک نمونه ساده همین بخش های خبری و خبرگزاری های غیردولتی هستند که می بینید بخش زیادی از نیازهای خبری جامعه را پوشش می دهند به اصطلاح ضرب المثل فارسی خودمان با سیلی صورت خودشان را سرخ نگه می دارند با سختی امکانات شان را فراهم می کنند و جلو می برند از آن طرف خبرگزاری هایی داریم که با بودجه های قوی و سنگین دائما تقویت می شوند مقایسه می کنیم کارنامه آنها را می بینیم در یک بخش هایی بزرگی آنها اصلا نمی توانند کار کنند. این وضعیت در عرصه های دیگر از جمله صنعت و … نیز وجود دارد که هر یک جداگانه قابل بررسی است.

 * این تحول مدیریتی در دولت های مختلفی که تاکنون بر سر کار آمدند، تحقق پیدا نکرد؟

ما بعضی از روسای دولتی داشتیم که حتی ایمیل خود را نمی توانست اداره کند یا یک کپی و پیست ساده را نمی توانست انجام دهد در واقع با تکنولوژی و فناوری بیگانه است، بعد همین شخص فریاد می زد که من آخر تجدد هستم. واقعا با چنین رییس دولتی غیر از آشفتگی، بهم ریختگی، شعار دادن‌ و ایجاد فضایی غیر از فضای دوقطبی و مناقشه در جامعه توقع دیگری داریم؟!

ما در ابتدا باید فضای دو قطبی را از بین ببریم تا بسیاری از تغییر و تحولات از جمله تحول مدیریتی اتفاق بیفتد. چرا رقابت های حزبی کشورهای اسکاندیناوی کاهش پیدا کرده؟ برای اینکه مسائل دوقطبی را به مسائل زندگی تبدیل کردند. من نمی گوییم آنها راه درستی را می روند و باید راهبردهای اساسی آن جوامع را قبول کنیم چرا که به دلیل تفاوت های معنوی، مسیر ما یک مسیر دیگری است، اما مهم این است که آنان فهمیده اند این بازی دوقطبی، بازی ماندگاری همان هایی است که اتفاقا هر چه بیشتر می مانند سرنوشت جامعه را بدتر می کنند. ما با این روسای دولت ها مواجه هستیم، خودشان هم بعضا می دانند. روسای دولت چرا با مردم این چنین معکوس صحبت می کنید؟! چرا چندین دهه است که مردم را معطل می کنید؟!

وقتی مساله ای به وجود می آید، هر کسی از جمله روحانیت و غیر روحانیت براساس توانایی خود قدمی بردارد و به همان اندازه در نظام مدیریت و تحول جامعه ایفای نقش کند. بعضاً شاهدیم مدیران سیاست زده ای که سوداگری در فضای اقتصادی کشور را موجب‌‌ می شوند و در راستای منفعت طلبی منابع مالی بسیاری از کشور خارج می کنند، داوطلب انتخابات ریاست جمهوری می شوند. با چنین وضعیتی مواجه هستیم. بعد می خواهیم جامعه پیشرفت کند و صنعت و نظام پولی و مالی سامان پیدا کند! مشخص است که ما یک تحویل واقعی و جدی در همه زمینه ها لازم داریم. باید به سمت مدیریت برنامه محور و تحولی روبه پیشرفت برویم. 10 سال در الگوی پیشرفت این بررسی ها را انجام دادیم یک جا باید خروجی آن را به دست آوریم.

* سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در آستانه رقم خوردن است، با توجه به شرایط فعلی کشور مهم ترین هدف رییس جمهور آینده باید تغییر و تحول در چه حوزه ای باشد؟

در حال حاضر خیلی مطرح می کنند که اولویت «اقتصاد» است، حل مشکلات اقتصادیمهم و در اولویت است، اما حل مساله اقتصاد نیاز به یک برنامه همه جانبه در همه عرصه ها دارد. اقتصاد ما وابسته به حل مسایل سیاسی چه سیاست داخلی چه سیاست بین المللی است. در قسمت هایی اقتصاد ما وابسته به حل یکسری از مسایل فرهنگی پایه جامعه است. یک بخش مهم اقتصاد، نیروی انسانی است. یک رکن بزرگ اقتصاد مربوط به راهبردهای فرهنگی، بخش کار، تولید، نحوه توزیع منابع، بخش های عدالت خواهی و عدالت جویی است که در مساله بسیج منابع، امکانات و توزیعاتفاق می افتد. بنابراین مساله اصلی ما اقتصاد است. رگه ها، طناب ها و ریشه های این اقتصاد به تمام عرصه های اساسی کشور وصل است. هم به سیاست، هم به مسایل مدنی و حقوقی، هم به مسایل فرهنگی، مسایل نیروی انسانی و تعلیم و تربیت متصل است، بنابراین از اقتصاد دوباره سراغ همه این مسایل برویم. برای همین است که بنده توضیح دادم که دولت کارآمد باید 6 شاخه از مسایل را همزمان با هم جلو ببرد در واقع همزمان به اقتصاد، سیاست، فرهنگ، دفاع و امنیت، تعلیم و تربیت، حقوق مدنی، روابط اجتماعی و مناسبات اجتماعی بپردازد.

دعوای دیپلماسی– میدان، یک دعوا و دو قطبی کاذب و بی معناست. نه دیپلماسی بدون میدان معنا دارد، نه میدان بدون دیپلماسی معنا دارد. هر کدام از این دو باید باهم کار کنند و کاملاً هماهنگ با هم باشند.

* تاکید دارید که عرصه اعتماد عمومی باید اصلاحاتی صورت گیرد، در حال حاضر اعتماد عمومی جامعه در چه سطحی است و باید چه اصلاحاتی روی آن انجام شود؟ چه اقداماتی صورت گیرد تا این  اعتماد عمومی افزایش پیدا کند؟

این مساله خیلی سختی است. در رسانه ها دائما مقاله و کلیپ هایی از سرنوشت روسای جمهور دوره های مختلف را رزومه کرده اند که به کجا رسیده اند. با این وضعیت چطور می توان اعتمادعمومی را احیا کرد. در حال حاضر هر چه بخواهم با مردم صحبت کنم و هر نامزد دیگری بخواهد با مردم صحبت کند بگوید ملت عزیز به من به طور خاص اعتماد کنید، با این یک جمله چیزی حل نمی شود؛ مردم می گویند این همه ما آمدیم و اعتماد کردیم.

در این دوره باید از درونِ رقابت، یک رقابت سالم و مناسب و منطقی به وجود بیاید، اول اعتماد به همین رقابت جذب شود. از آن حالت دوقطبی مسایل فاصله بگیرد و عدالت محور و برنامه محور شود، در این صورت شاید مردم مقداری به برنامه ها باورشان جلب شود. البته باید توجه داشته باشیم که با این همه حیف و میل ها و اختلاس ها که هر روز بر مبالغ آنها افزوده می شود، اعتماد و باور مردم به راحتی جلب و حاصل نمی شود چرا که مردم می دانند که می توانستند مانع این اختلاس ها شوند، اما مدیران تصمیم گیر غفلت کردند و سرمایه های کشور را به باد دادند.

برای بازگشت اعتماد مردم تنها می توانم بگویم که به من فرصت دهید تا مقداری با زبان صادقانه با مردم سخن بگویم و آنان را به این اعتماد برسانم که این دسته از مسایل و مشکلات را برطرف خواهیم کرد و تغییر و اصلاحی اساسی را موجب خواهیم شد. من طلبه ای هستم که در بخش تصمیم سازی نظام حضور داشتم و دائم با این چالش ها مواجهه بودم و می توانم نظام پولی و بانکی و نظام مدیریت و تصمیم گیری را تحول ببخشم.

با فهم مسایل به مردم امید دهیم و با حل مسایل با استفاده از تصمیم گیری و مدیریت های صحیح مشکلات را علاج کنیم. به مردم صادقانه بگوییم که می خواهیم در این زمینه قدم های درستی برداریم. آماده نیز باشیم که لااقل از 1400 به بعد اگر کسی وعده و قولی داد، و به وعده خود عمل نکرد، او را محاکمه کنند تا همه باور کنند که قرار است در این کشور اتفاقی بیفتد.

* نکته دیگر مورد تأکید شما کاهش فاصله طبقاتی است. قابل انکار نیست که فاصله طبقاتی میان مردم و برخی از مسئولین و روحانیت در حال افزایش است، اگر رییس جمهور شدید برای کاهش این فاصله طبقاتی چه برنامه ای دارید؟

برای حل فاصله طبقاتی باید اقداماتی در دو سطح انجام گیرد. یک سطح اینکه بنده آمده ام و اعلام آمادگی کردم. سطح ورود و امکان ورود من نیست آن هم سطح اصل نظام است که امیرالمومنین فرمود که «من هرآنچه که بردید و خوردید مهریه و کابین زنان تان کردید از شما پس می گیرم» آن سطح نظام است. سطح دولت و ریاست جمهوری نیست که بیاید از این شعارهای عجیب و غریب بدهد و بعد هم در حالی که در حال شعار دادن است و کلیپ های خود را منتشر می کند که برای او تبلیغ می کنند و می دانند که پول این تبلیغات از کجا می آید. و آن بنده خدا می گوید این آقایی که آمده در انتخابات اینقدر شلوغ می کند این دوماهه این چندمیلیارد را با ما قرارداد بسته است. گفته که این پول را بگیرید و برای من تبلیغ کنید که من می خواهم علوی کار کنم. بعد آمده می گوید آقاسید ما از او پول را می گیریم ولی شما بپذیرید در این رقابت باشید بدون پول برای شما تبلیغ را انجام می دهیم.ما با این وضع مواجهیم. ریاست جمهوری در سطح برنامه هایی است که دولت بتواند به سمت عدالت محوری حرکت کند. جای شعارهای عجیب و غریب و شعارهای فریبنده نیست. خیلی پرزحمت است. این اعتبارات و پول ها این 2 هزار و 500 تریلیون تومانی بودجه سال 1400 که دولت پیشنهاد داد و مجلس تصویب کرد، سامان پیدا کند، بازی بودجه های عمرانی کاهش پیدا کند و مهار شود و برود به یک سمت سالمی که آثارش ممکن است روی فاصله طبقاتی اثر بگذارد. اما کار اصلی که باید در فاصله طبقاتی حل شود و اتفاق بیفتد آن کاری است که باید در نظام اتفاق بیفتد. بیایند بپرسند شما این دم و دستگاه را از کجا آورده ای؟ قوه قضاییه اقداماتی در این زمینه انجام داد و پرونده های تشکیل شد و رسیدگی هایی در حال انجام است ولی هزاران مورد است که معلوم نیست به آنها رسیدگی شود.

 * دعواهای سیاسی همواره وجود داشته، فقط گاهی بیشتر و گاهی کمتر خواهد بود. دولت آینده برای کاهش این اختلافات و تنش ها و ایجاد یک وحدت داخلی باید برنامه و راهکاری داشته باشد؟

ما نیاز به وحدت نداریم بلکه نیازمند وفاق هستیم. دعوا هم باید به حق باشد. امام(ره) فرمودند که اختلاف و بحث اشکالی ندارد، اما به شرطی که از درون این اختلاف بتوانیم مسیرهای حرکت جامعه را به دست بیاوریم و نتیجه بگیریم. یک قاعده ای بگذاریم که بعد از همه این دعواها، منازعه ها و مواجهه ها تصمیمی که برای جامعه گرفته می شود براساس چه منطقی گرفته شود، اگر این تصمیم در منطق برهان، استدلال، استناد، امار، بررسی های تخصصی، مطالعات اندیشکده ها و بررسی های دانشمندان باشد، سرنوشت جامعه روبه پیشرفت، حل مسایل و نتیجه گرفتن خواهد بود. اما اگر استنادات دوقطبی شود و بخشی از این دوقطبی تبدیل به قهر و حذف نیز می شود یک قطب قهر می کند یک قطب حذف می کند اگر بخواهد اینطور پیش رود طبیعی است این اختلافات لطمه می زند.

من در کارنامه ام نشان دادم که از دعوا هراسی ندارم، تمام اجلاس های اندیشه ورزی اساسی که در کشور از بعد از انقلاب تا امروز انجام شده اصل و پایه آن را بنده پایه ریزی و مدیریت کردم و بخش بزرگی از آنها را نتایج راهبردی برای کشور گرفتیم

من به دنبال وفاق هستم. وحدت و اتحاد به عنوان وحدت ملی، وحدت نظام و جامعه بسیار خوب است، اما وقتی این وحدت در زیرفصل جامعه قرار می گیرد تبدیل به بخش های مختلف می شود.

جریان های سیاسی با هم منازعه و رقابت و تلخی و دعوا دارند، اتفاقا اگر این بحث ها به توهین و اسقاط یکدیگر کشیده نشود، بسیار خوب است. اما بحث ها باید بحث های زنده ای باشد. همین مسایل را راجع به اقوام و مناطق مختلف کشور داریم. با همان ها می توانیم این فضاها را دنبال کنیم و یکپارچگی کشور را با وفاق ملی حفظ کنیم و در بخش سیاسی نیز به دنبال وفاق باشیم و اتفاقا آنچه که من نامگذاری کردم این بود که بنده به دنبال یک دولت وفاق ملی و وفاق عمومی هستم که بر محور مسایل واقعی حرکت کند. منظورم از وفاق ملی این نیست که به ««این» و «آن» سهم دهیم بلکه منظور این است که مساله وقتی جدی می شود آن بخشی که راه حل را روی میز می گذارد، طبعا بهتر می تواند مساله را دنبال کند. در این صورت منازعات تبدیل به روشمندی رشد و پیشرفت کشور می شود.

* اگر رییس جمهور منتخب شدید و در موردی که برای دولت بسیار مهم بود، با رهبری به اختلاف نظر برخوردید، چه تصمیمی خواهید گرفت؟

من روش خود را بگوییم. در مسیر پیشبرد اهداف و برنامه ها گاهی به دلایلی کار پیش نمی رفت، در یک فرصتی خدمت آقا عرض کردم که نمی خواهند و آن انگیزه لازم را ندارند. ایشان گفتند هر کاری که انجام می دهید مستقیما برای من بفرستید تا دیگر معطل نشوید. معتقدم در نیروها و ظرفیت ها و چینش افراد کابینه و آن بخش هایی که مربوط به اصل دولت می شود اینقدر فقیر نیستیم و دستمان بسته نیست که بر افراد محل تردید اصرار و تعصب بورزیم.

بنده نه تنها نسبت به آنچه مربوط به جایگاه رهبری و تصمیم گیر رهبری است بلکه در کلیت آنچه که در فضای سیاسی و فضای رسمی کشور اتفاق می افتد واقعا همیشه یک مسیر پرتراکم وفاق را طی کردم و به همین دلیل هیچ گونه مشکلی نداشتم.

اگر مباحث را به دو قطبی لجاجت آمیز تبدیل کنیم، حرف های مسخره و بی معنایی از آن بیرون می آید، به این معنا که گویی که مثلا رهبری به مسایل راهبردی و اساسی کشور توجه نکنند یا مثلاً نظر بدهند که وزیر خارجه چه کسی باشد، اینها بسیار سطح پایین و سخیف است،  رهبری تأکید دارند شخصی که راهبردهای اساسی برای کشور دارد و مدیر سالم و توانمندی است، کار را برعهده بگیرد، هر کسی چنین شخصی را معرفی کند مستقیماً و مسلماً ایشان استقبال می کنند. شاهد زنده آن خود بنده هستم. من در سال 78 موسسه تمدن و توسعه اسلامی را تاسیس کردم و تا به امروز در مباحث اسناد پایه و راهبردی کشور، در سند چشم انداز 20 ساله، در سند الگوی پایه پیشرفت ایفای نقش کردم؛ در بعضی از بخش ها، نقش های بسیار حساس و محوری نیز ایفا کردم در طول این سال های متمادی یک بار نشد تذکری از ناحیه دفتر رهبری یا نقطه نظری از طرف خود آقا مطرح شود که مثلا آقای نبوی فلان موضع انتقادی که شما گرفتید صحیح نبود. ما کار خود را انجام دادیم بعضی از موارد بود آقا در یک مسایلی نظری داشتند بنده به لحاظ کارشناسی توضیح دادم که براساس بررسی هایی که انجام شده حس ظنی که رهبری به دیوان سالاری مربوطه در انجام این کار دارند، این حس ظن به جا نیست و خواهش کردم این حس ظن را نداشته باشید و در عمل نظر کارشناسی بنده مورد پذیرش قرار گرفت و انجام شد و تبدیل به یک مسیر کاملا نتیجه بخش شد. بنابراین من تجربه مثبت و موفقی در این مساله دارم مساله را هم اصلا ساده، کودکانه و لجاجت بازی تلقی نمی کنم. واقعا سخیف است، آقایان نامزدهایی که می آیند در این میدان حضور پیدا می کنید سطح مساله را تبدیل به یک مساله یقه گیری در داخل حزب خود نکنید. مساله نظام، جمهوری اسلامی ایران و سرنوشت جامعه است، مساله اقتداری است که در منطقه ما را سربلند می کند.

هر دولتی و هر رییس دولتی باید با رهبری به درستی صحبت کند، دیدیم آقای روحانی در یک قسمت هایی بعضی از ادبیات و طرح مسایل شان نسبت به راهبردی هایی که رهبری مطرح کردند، واقعا سخیف و بی معنا شد و مشکلات بسیاری در داخل و خارج از کشور به وجود آورد.

رییس دولت آینده راهبردهای مسایل را تعریف کند، اگر در راستای منفعت و مصلحت کشور باشد یقیناً رهبری از آن استقبال، دفاع و حمایت خواهند کرد و برای پیشبرد این راهبرد هر شخصی که به عنوان وزرا انتخاب شود، ایشان نظری نخواهد داد بلکه تأیید هم می کنند.

* کاندیداهای ریاست جمهوری پیش از انتخابات وعده های بسیاری می دهند، مدعی هستند برای عملی شدن این وعده ها برنامه دارند، اما پس از نشستن بر صندلی ریاست جمهوری بسیاری از این وعده ها عملی نمی شود، وعده ها، غیر کارشناسی و غیر واقعی و شعارگونه است یا رییس جمهور برای تصمیم گیری و اجرایی کردن برنامه های خود دچار محدودیت های فراوان است؟

من راجع به برنامه های داوطلبان اطلاعی ندارم. الان بیشتر اینطور نگاه می کنم که بعضی ها هستند که واقعا برنامه های تخصصی مطرح کردند و خوب هم بوده. شاید هم اگر اسم ببرم تعجب کنید من برنامه آقای خلیلیان را خواندم که یک مدت ایشان وزیرکشاورزی بودند دیدم ایشان در حوزه کشاورزی مباحث بسیار خوب و ارزنده ای مطرح کردند اما بسیاری از این افرادی که در اصل مطرح هستند برنامه واقعی از آنها ندیدیم و حتی شاخه های اصلی برنامه را درست توضیح ندادند. احساس می کنم همه دارند روی همان دوقطبی شرط بندی می کنند می خواهند ببینید می توانند این دوقطبی را فعال کنند بعد دوباره همان حرف ها خارج می شود. این طرف ارزشی ها بایستند به آن طرف بگویند شما انگلیسی هستید، آن طرف بایستند به این طرف بگویند شما داعشی هستید، چنین جبهه بندی هایی برای جامعه بسیار آسیب زاست. بنده به شخصه وارد چنین دعواهای سیاسی نمی شوم و به نظرم مردم هم از این دعواهای سیاسی استقبال نمی کنند. حال بیینیم در این چند هفته که می خواهند در تنور آن بدمند چه اتفاقی می افتد. در عالم سیاست وعده های دروغین ندهیم. هر شخصی براساس اعمال خود، نزد خداوند جایگاهی دارد، اینکه قشر مذهبی و انقلابی به شخصی اقبال کرده را نشانه سفید بودن کارنامه این شخص بدانیم و اگر قشر منتقد به شخص دیگری اقبال کرده و این امر را نشانه آلودگی شخص بدانیم، اشتباه است؛ به یکدیگر برجسته نزنیم و به خاطر داشته باشیم که باید در پیشگاه خداوند جوابگو باشیم. چه بسا یک نفر از قشر خاکستری به مراتب از این انقلابی و مذهبی که الان مدعی است، در تمام صفات و خصوصیات جلوتر باشد.

* اگر رد صلاحیت شوید، چه واکنشی خواهید داشت؟

اگر صلاحیت بنده تایید نشود، دو اعتراض خواهم داشت. یک اعتراض قانونی و اعتراض دیگر حق اعتراضی را به صورت طولانی زمان تا آخر عمرم حفظ می کنم.

می خواهم بیان کنم که آقایان اعضای محترم شورای نگهبان بسیاری از شما اعضای محترم بنده را می شناسید و مدیریت و توانایی بنده را می دانید و در مسیر مدیریت بنده یک دوره همکاری کردید بنابراین به هیچ وجه توقع نیست که بنده را تأیید صلاحیت نکنید. خودتان هم در بعضی از فرصت هایی که پدید آمد و و در جلساتی که با بعضی از شما عزیزان داشتم و به صورت موردی صحبت می کردیم خودتان هم صلاحیت بنده را تایید کردید. آیین نامه ای که اخیراً به وزارت کشور ابلاغ کردید یک بند 11 دارد که گفته شده افراد همتراز با این مواردی که بیان کردید، آن افراد همتراز هم به تشخیص شورای نگهبان تشخیص می دهید. خوب خودتان می دانید بنده در دولت های مختلف پیشنهاد تصدی وزارتخانه هایی داشتم که به دلایلی قبول نکردم، اما این بدین معنا نیست که اگر کسی آن جایگاه را قبول نکرد شأن پایینی نسبت به وزرایی دارد که این سمت را قبول کردند.

چنانچه رد صلاحیت شوم، دائماً بیان می کنم که 10 سال الگوی پایه پیشرفت کشور را برنامه ریزی کردیم و شخصیت های بزرگ علمی و مدیریتی تربیت کردیم و پیشرفت راهبردی در مباحثی که ورود کردیم، اما تأیید صلاحیت نشدیم. چنانچه سالها بعد نابسامانی ها و قطع امید جامعه از مدیریت کشور را به صورت واضح شاهد بودیم، می گویم 1400 آمدیم، نگذاشتید؛ حال خود پاسخگوی وضعیت به وجود آمده، باشید.

حضرت آیت الله جنتی این تصمیمی که گرفته می شود حجت باشد بین همه ما و خدا و آنچه که مردم شاهد هستند. حواستان باشد که 1400 پیچ تاریخی آینده کشور ماست. پیچ تاریخی بسیار حساسی برای ایران اسلامی، برای نظام، جامعه و مردم است.

بنده در حد بضاعت برنامه هایی بسیار تخصصی را آماده کردم و به هیچ وجه توقع ندارم که شورای نگهبان نسبت به این مساله کوتاهی کند، مثلاً در نهایت چند نفری را از این رقابت به عنوان رأی و نتیجه انتخاب کنند و باقی داوطلبان را به کناری بگذارند و ملاحظات و مصلحت هایی را مدنظر قرار دهند که خدایی نکرده این مصلحت ها برای آینده کشور تبدیل به ضدخود شود.

* در نهایت به نفع کسی کنار می روید؟

به نفع کسی انصراف نخواهم داد. اگر در لیست نهایی شورای نگهبان باشم، تا چند روز مانده به انتخابات در رقابت ها نیز می مانم، براساس نظرسنجی ها و ارزیابی ها اگر میدان انتخابات براساس رأیِ واقعی شکل بگیرد، در این رقابت خواهم ماند و اگر دو قطبی بر این میدان غلبه پیدا کرد و «اینها» و «آنها» صف کشیدند، در چند روز مانده به رأی گیری انصراف می دهم و درباره اینکه این دو قطبی چه بلایی بر سر جامعه می آورد، در بیانیه ای عرض خواهم کرد.

امیدوارم خداوند مقدر کرده باشد و بتوانم با مردم صحبت کنم و دوقطبی را توضیح دهم تا جامعه مقداری روحیه جدید پیدا کند و حالت امید و اعتماد به مقدار زیادی برگردد و مردم تشویق به مشارکت در انتخابات باشند.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید