امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 09 : 34

آخرین اخبار

لطیفی: بیشترین استخدام‌ها در آموزش و پرورش و وزارت بهداشت خواهد بود

شفقنا- رئیس سازمان اداری و استخدامی گفت: امسال بیشترین...

مراسم تجلیل از خادمان قرآنی برگزار می‌شود

شفقنا- دبیر انجمن خادمان قرآن کریم اعلام کرد: مراسم...

نجات هشت ماهیگیر ایرانی توسط نیروی دریایی پاکستان

شفقنا- سخنگوی وزارت امور خارجه ایران از نیروی دریایی...

ثبت پایین‌ترین نرخ رشد جمعیت در مصر طی نیم قرن اخیر

شفقنا- وزارت برنامه ریزی مصر از ثبت پایین ترین...

شمار مسافران خراسان رضوی به هشت میلیون نفر رسید

شفقنا- جانشین رییس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

5 نفر براثر واژگونی خودرو در مسیر سبزوار – خوشاب خراسان رضوی مصدوم شدند

شفقنا- مسوول روابط عمومی مرکز اورژانس دانشگاه علوم پزشکی...

آناتولی: بزرگترین محموله هروئین در مرز ترکیه و عراق کشف و ضبط شد+ تصاویر

شفقنا- وزارت بازرگانی ترکیه از موفقیت اداره گمرک این...

دادستان استان: درگیری مسلحانه بر سر مسائل شخصی در یاسوج 2 کشته بر جای...

شفقنا- دادستان عمومی و انقلاب مرکز کهگیلویه وبویراحمد با...

دیدار امیرعبداللهیان با رئیس جمهور ترکمنستان

شفقنا- وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که به...

انستیتوت مطالعات استراتژیک استرالیا: طالبان در خصوص مبارزه با داعش و القاعده در افغانستان...

شفقناافغانستان- انستیتوت مطالعات استراتژیک آسترالیا می‌گوید که ادعای طالبان...

معاون استاندار خبر داد: ورود حدود 8 میلیون مسافر نوروزی به مشهد

شفقنا- جانشین رئیس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

تفسیر آیایی از جزء بیست و ششم: ترک صله رحم گناهی است در ردیف فساد در زمین / در مدیریّت،باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد/ والدین در قبال هدایت فرزندان خود مسئول هستند/ در میان امدادهای الهی،ثابت قدم بودن،برجسته ترین آنهاست/ سوء ظن شخصیّت انسان را تباه می کند / در شیوه نهی از منکر،از تعبیرات عاطفی استفاده کنیم / آداب مهمانی کردن در پذیرایی حضرت ابراهیم(ع)

شفقنا-سوره هاي جزء بيست و ششم
الاحقاف از آيه 1 تا 35 (کامل) ، محمد از آيه 1 تا 38 (کامل)، الفتح از آيه 1 تا 29 (کامل)، الحجرات از آيه 1 تا 18 (کامل)،  ق از آيه 1 تا 45 (کامل) ، الذاريات از آيه 1 تا 30 است.

به گزارش شفقنا، عمده مطالب سوره  محمد درباره ی مؤمنان و کفّار و مقایسه میان وضع آن دو گروه در دنیا و آخرت و نگاهی به عملکرد منافقانی که در مدینه کارهای تخریبی داشتند،می باشد.به علاوه،مسائلی پیرامون اسارت و آزادی اسرای جنگی، دعوت به انفاق و نهی از مداهنه و سازش نابجا با دشمن در آن مطرح شده است.

عمده مطالب سوره فتح در مورد بشارت فتح مکّه و مسائل مربوط به صلح حدیبیّه،بیعت رضوان،کارشکنی منافقان و کسانی که از جهاد تخلّف کردند و در پایان سیمایی از یاران پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می باشد.
سوره حجرات نیز درباره آداب اجتماعی است.

 سوره احقاف

_______________________________
بهترین راه تشکر از نعمت های خداوند،انجام کار نیک است

در احسان به والدین،مسلمان بودن آنان شرط نیست

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ«15»

و ما انسان را سفارش کردیم که به والدین خود نیکی کند،مادرش او را با سختی حمل کرد و با سختی به دنیا آورد و دوران حمل تا از شیر گرفتنش سی ماه(به طول کشد)،تا آنگاه که به رشد کامل رسد و چهل ساله شود،گوید:پروردگارا! مرا توفیق ده تا نعمتی را که بر من و بر پدر و مادر من لطف کردی،شکرگزاری کنم و عمل شایسته ای انجام دهم که تو آن را بپسندی و فرزندانم را برای من صالح و شایسته گردان،همانا من به سوی تو بازگشته و از تسلیم شدگانم.

پیام ها:

1- سفارش احسان به والدین،در طول تاریخ و تمام ادیان بوده است.( «وَصَّیْنَا» در قالب ماضی آمده است)

2- احسان به والدین،از حقوق انسانی است که هر پدر و مادری بر گردن فرزندشان دارند. «وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ» (نفرمود:«وصینا الذین آمنوا»)

3- در احسان به والدین،مسلمان بودن آنان شرط نیست. «وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ»

4- استحکام بنیاد خانواده و حفظ جایگاه والدین،مورد توجّه خاص خداوند است. «وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً»

5-نه تنها انفاق و امداد و احترام،بلکه هر نوع نیکی نسبت به والدین لازم است.

( «إِحْساناً» به صورت نکره آمده که شامل هر نوع احسانی شود.)

6- احسان به والدین باید پیوسته و برجسته باشد،نه به مقدار ضرورت و مقطعی.

(تنوین در «إِحْساناً» نشانه ی عظمت و برجستگی است.)

7- توجّه به سفارش اکید خداوند به زحمات گذشته والدین،احسان و خدمت کردن به آنان را عاشقانه و جدی تر می کند. وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ … حَمَلَتْهُ أُمُّهُ

8-کمال احسان به والدین،در آن است که بی واسطه انجام گیرد. «بِوالِدَیْهِ إِحْساناً» (حرف«ب»در «بِوالِدَیْهِ» نشانه آن است که احسان به والدین با دست خود باشد.)

9- یاد رنج و زحمت های مادران،در برانگیختن عاطفه فرزندان مؤثّر است.

حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً … کُرْهاً …

10- حق مادر بیش از پدر است.پس از کلمه«والدین»،سخن از رنجهای مادر است. حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً …

11- تمام دستورات و اوامر و نواهی دینی،دلیل و فلسفه دارند.(گرچه دلیل بعضی از آنها مانند احسان به والدین،بیان شده است). وَصَّیْنَا … حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً …

12- چهل سالگی قلّه توانمندی و رشد انسان است. «بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً»

13- شکر الهی،به استمداد و توفیق خداوند نیاز دارد. «أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ»

14- بخشی از نعمت های انسان،به واسطه والدین و نیاکان است. «أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ»

15- بلوغ جسمی و کمال عقلی،بستر بلوغ معنوی است. بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قالَ رَبِّ …

16- تشکّر فرزند از نعمت هایی که خداوند به والدین او داده،وظیفه و نوعی احسان به والدین است. أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ … عَلی والِدَیَّ

17- بهترین راه تشکر از نعمت های خداوند،انجام کار نیک است.

أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ … أَعْمَلَ صالِحاً

18- ارزش عمل صالح به آن است که پیوسته و دائمی باشد. «أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً» (فعل مضارع«اعمل»،نشانه دوام و استمرار است)

19- عمل صالحی ارزشمند است که خالصانه بوده و مورد قبول و رضای خدا قرار گیرد. «أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ»

20- فرزند و نسل صالح،افتخاری برای والدین است. «أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی»

21- بهترین دعا آن است که انسان،هم به والدین و هم به فرزندان توجّه داشته باشد. عَلی والِدَیَّ … أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی

22- در برابر ناسپاسی هایی که نسبت به خدا و والدین داشته ایم،توبه و جبران کنیم. وَ عَلی والِدَیَّ … إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ

23- تسلیم فرمان خدا زیستن و مسلمان مردن،دعای پاکان و صالحان است. «إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»

______________________________

لجاجت فرزندان در کفر،مانع استجابت دعای والدین در حق آنان می شود

وَ الَّذِی قالَ لِوالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُما أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی وَ هُما یَسْتَغِیثانِ اللّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ ما هذا إِلاّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ«17»

و آنکه به والدین خود گفت:اُفّ بر شما! آیا به من وعده می دهید که(پس از مرگ از گور)خارج گردم،در حالی که نسل های بسیاری پیش از من گذشته اند(و هرگز زنده نشده اند)؟ ولی والدین او،خدا را به فریادرسی می خوانند(و به او می گویند:)وای بر تو! ایمان بیاور! قطعاً وعده خداوند حق است،امّا او می گفت:این(وعده ها)جز افسانه پیشینیان نیست.

أُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ«18»

آنان کسانی هستند که در میان اقوام کافری از جن و انس که پیش از آنان بودند،عذاب خدا بر آنان قطعی شده است،حتماً آنان زیانکارانند.

پیام ها:

1- فرزند نااهل به والدین خود بدگویی و بی ادبی می کند: «أُفٍّ لَکُما» ولی والدین

با ایمان و دلسوز،برای هدایت فرزند خود،هم از خدا استمداد می کنند و هم او را به خوبی ها امر و از بدی ها نهی می کنند. «یَسْتَغِیثانِ اللّهَ وَیْلَکَ آمِنْ»

2- معمولاً منکر معاد،نه استدلال دارد نه ادب. «أُفٍّ لَکُما أَ تَعِدانِنِی»

3- فرزند،آزاد و مستقل و مسئول اعمال خویش است. أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ … وَیْلَکَ آمِنْ

4- والدین در قبال ارشاد و هدایت فرزندان خود مسئول هستند،گرچه پاسخ مثبت نگیرند. أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ … وَیْلَکَ آمِنْ

5-والدین،در کنار رشد و تغذیه جسمی فرزند،مسئول رشد معنوی او نیز هستند. حَمَلَتْهُ … بَلَغَ أَشُدَّهُ … هُما یَسْتَغِیثانِ … وَیْلَکَ آمِنْ

6- والدین،با یادآوری معاد و عاقبت اندیشی،فرزندان خود را تربیت کنند. «آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ»

7- ایمان نداشتن به معاد،سبب بی تعهدی فرزند حتّی در برابر والدین می شود.

أُفٍّ لَکُما … ما هذا إِلاّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ

8-منکران معاد،مؤمنان را مرتجع و متحجّر می دانند و خود را نواندیش. «ما هذا إِلاّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»

9- کفر به معاد و بدگویی و بی ادبی گستاخی در برابر والدین،عذاب قطعی را به دنبال دارد. قالَ لِوالِدَیْهِ أُفٍّ … أُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ

10- لجاجت فرزندان در کفر،مانع استجابت دعای والدین در حق آنان می شود.

وَ هُما یَسْتَغِیثانِ اللّهَ … حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ

11- سنّت خداوند نسبت به همه منحرفان یکسان است. «حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ»

12- کفر و انکار معاد،در میان جن و انس سابقه طولانی دارد. «أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»

13- جن نیز موجودی مثل انسان؛دارای تکلیف،تمدّن،مرگ و میر،حساب و کتاب و دریافت کیفر و پاداش است. أُمَمٍ … مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

14- انکار معاد وانحراف فکری،خسارت سنگین در پی دارد. «إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ»

15- گستاخی در برابر والدین،حتّی با گفتن کوچکترین حرفی،جرمی بزرگ و مورد نکوهش قرآن و مایه ی خسارت انسان است. أُفٍّ لَکُما … کانُوا خاسِرِینَ

________________________
فسق،سبب تباهی و مایه هلاکت فرد و جامعه است

«35»فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ ساعَهً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ

پس(ای پیامبر!)صبر کن همان گونه که پیامبران اولوا العزم صبر کردند و برای(عذاب)آنان شتاب نکن.روزی که آنچه را وعده داده شده اند بنگرند،گویی جز ساعتی از روز(در دنیا)نمانده اند.(این)ابلاغی است (برای همگان)،پس آیا جز گروه بدکار هلاک می گردند؟

پیام ها:

1- لجاجت و اذیّت و آزارِ کفار نسبت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به قدری بود که پیامبر به دلداری و تسلّی و سفارش خداوند نیاز دارد. فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ …

2- توجّه به کیفر کفار،زمینه ساز صبر و استقامت مؤمنان است. «وَ یَوْمَ یُعْرَضُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا … فَاصْبِرْ»

3- انسان نیاز به الگو دارد و الگوها در رشد و سازندگی او نقشی مؤثّر دارند.

«فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ»

4- همه ی انبیا در یک درجه نیستند، «أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» و صبر همه ی آنها یکسان نبوده است. «کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ»

5-پیامبر اسلام نیز از انبیای اولوا العزم است و گرنه تکلیف به صبری همچون صبر آن پیامبران،بر حضرت روا نبود. «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ»

6- لجاجت و سرسختی کافران به قدری بود که صاحب «خُلُقٍ عَظِیمٍ» و «رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ» را به درخواست عذاب وادار می کرد.(هر چند به این درخواست تصریح نشده است.) «لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»

7- رهبر باید سعه صدر داشته باشد. فَاصْبِرْ … وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ

8-سنّت خداوند بر مهلت دادن به مردم است. «وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»

9- عمر دنیا در مقایسه با آخرت،همچون ساعتی از یک روز است. «لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ ساعَهً مِنْ نَهارٍ»

10- قرآن،بهترین وسیله تبلیغ،بلکه عین بلاغ و اوج آن است. «بَلاغٌ»

11- فسق،سبب تباهی و مایه هلاکت فرد و جامعه است. «فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ»

________________________________________

سیمای سوره محمّد صلی الله علیه و آله

این سوره سی و هشت آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

نام سوره،برگرفته از آیه دوم آن است که نام پیامبر عزیز اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در آن ذکر شده است.

جنگ و جهاد با دشمنان اسلام،مهم ترین موضوعی است که در این سوره مطرح شده و لذا برخی آن را سوره«قتال»نامیده اند.

عمده مطالب سوره درباره ی مؤمنان و کفّار و مقایسه میان وضع آن دو گروه در دنیا و آخرت و نگاهی به عملکرد منافقانی که در مدینه کارهای تخریبی داشتند،می باشد.به علاوه،مسائلی پیرامون اسارت و آزادی اسرای جنگی، دعوت به انفاق و نهی از مداهنه و سازش نابجا با دشمن در آن مطرح شده است.

در حدیث می خوانیم:هر کس می خواهد حال ما اهل بیت و دشمنان ما را بنگرد،سوره محمّد را تلاوت کند.

همچنین روایت شده است که پیامبراکرم در نماز مغرب،این سوره را می خواندند.
_________________________
در میان امدادهای الهی،ثابت قدم بودن،برجسته ترین آنهاست

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ«7»

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر خدا را یاری کنید،شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می سازد.

نکته ها:

انسان،موجودی محدود است و نصرت و یاری او از راه خدا نیز محدود؛ولی خداوند بی نهایت است و نصرت او برخاسته از قدرت نامحدود.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:اگر خدا را یاری کنید،خداوند شما را یاری می کند و گام های شما را استوار می سازد…خداوند از روی خواری و ناچاری از شما نصرت ویاری نمی خواهد…

او از شما یاری خواسته در حالی که خود عزیز و حکیم است و سپاهیان آسمان ها و زمین به فرمان او هستند.نصرت خواهی و استقراض الهی برای آن است که شما را بیازماید و بهترین عامل به نیکی ها را مشخص سازد.

پیام ها:

1- لازمه ی ایمان،اقدام عملی در جهت نشر و گسترش دین الهی است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ …

2- جهاد با کفّار محارب،یکی از مصادیق یاری دین خداوند است. فَضَرْبَ الرِّقابِ … إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ …

3- پاداش و کیفر الهی،با عملکرد انسان همگون است. «تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ»

4- هرکس با فکر،زبان و عمل خویش،دین اسلام را یاری کند،خداوند نیز او را حمایت می کند. «إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ»

5-دریافت الطاف الهی،به تلاش انسان بستگی دارد. «إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ» (انتظار نصرت خداوند بدون تلاش و کوشش،توقّعی نابجاست.)

6- در میان امدادهای الهی،ثابت قدم بودن،برجسته ترین آنهاست.(بعد از نصرت الهی نام پایداری آمده است.) «یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»

7- پاداش های الهی بیش از عملکرد ما است. «إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»

_______________________

وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتّی إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ«16»

و گروهی از آنان،کسانی هستند که(در ظاهر)به تو گوش می سپارند،امّا همین که از نزد تو بیرون روند،به صاحبان علم و دانش گویند:او هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانی هستند که خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده و از هوای نفسشان پیروی کرده اند.

پیام ها:

1- حضور هر قشری از مردم حتّی کافران و منافقان،نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آزاد بود. «مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ»

2- شناخت و افشای حرکات مرموز مخالفان،برای مردم لازم است. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ …

3- منافقان در فکر تشکیک و تفرقه در میان خواصّ اهل حقّ هستند. یَسْتَمِعُ …

قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ

4- سؤال،اگر بر اساس تخریب و تضعیف و سست کردن ایمان و یا تحقیر و استهزا باشد،قابل توبیخ است. «ما ذا قالَ آنِفاً»

5-وحی الهی و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله،علمی و عالم پرور بود. «أُوتُوا الْعِلْمَ»

6- تشکیک در میان مسلمانان،نوعی تهاجم فرهنگی است. «ما ذا قالَ آنِفاً»

7- انسان،با انگیزه و عمل فاسد و هواپرستی،زمینه مهر شدن دل خود را فراهم می کند و قابلیّت فهم وحی و معارف الهی را از دست می دهد. «أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللّهُ»

8-به انبوه حاضران و مستمعین مغرور نشویم که چه بسا پذیرای حق نیستند.

وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ … طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ

9- مسخره نمودن وحی و قرآن،موجب کدورت قلب شده و انسان را از درک حقایق باز می دارد. ما ذا قالَ آنِفاً … طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ

10- اگر بر دلی مهر خورد،سخنان رسول خدا نیز در او کارساز نخواهد بود.

«طَبَعَ اللّهُ»

11- قلب و روح آدمی،فطرتاً حقّ پذیر است.عواملی سبب بسته شدن و مهر خوردن بر آن می شود.(کلمه «طَبَعَ» ،معمولاً در مواردی بکار می رود که ابتدا راه باز بوده و سپس بسته شده است)

12- کسی که برای تضعیف پیامبر اقدام کند،در حقیقت با خدا طرف شده است.

یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ … ما ذا قالَ آنِفاً … طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ

13- هوس ها و خواهش های بی پایه بشر متعدّد است. «اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ»

14- هواپرستی با خداپرستی سازگار نیست. «طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ»

______________________

ترک صله رحم و روابط خویشاوندی،گناهی است در ردیف فساد در زمین

فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ«22»

پس(ای بیماردلانِ سست ایمان!)اگر(از جهاد)روی گردانید،جز این از شما انتظار نمی رود که در زمین فساد کنید و پیوندهای خویشاوندی را قطع کنید.

أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ«23»

آنانند کسانی که خداوند از رحمت خویش دور و(گوششان را)کر و چشم هایشان را کور ساخته است(نه حقّی می شنوند و نه حقّی می بینند).

1- اعراض از دین و دستورات قرآن،زمینه ساز فساد و تباهی است. إِنْ تَوَلَّیْتُمْ …

تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ …

2- ترک صله رحم و روابط خویشاوندی،گناهی است در ردیف فساد در زمین.

«تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ»

3- اگر فساد گسترش یابد،انسان حتّی به بستگان خود نیز رحم نمی کند. «تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ»

4- فراریان از جنگ،فسادگران و قاطعان رحم،مورد نفرین خداوند هستند.

تَوَلَّیْتُمْ … تُفْسِدُوا … تُقَطِّعُوا … أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ

5-محرومیّت از رحمت الهی،نتیجه عملکرد خود ماست. تُفْسِدُوا … تُقَطِّعُوا …

لَعَنَهُمُ اللّهُ

6- بهره نگرفتن از امکانات،همانند محرومیّت از آنها است.(گوش دارد ولی حقّ شنو نیست،چشم دارد ولی حقیقت بین نیست) لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ …

7- بزرگ ترین محرومیّت معنوی،محرومیّت از شناخت حقیقت است. «لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ»

8-استفاده نامشروع و نامتعارف و غیر مفید از استعدادهای خدادادی،نشانه ی دور شدن از رحمت الهی است. «لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ»

___________________________
نه فقط اصل سخن،بلکه لحن سخن نیز باید مؤدّبانه باشد.بی ادبی منافقان در سخن گفتن،نفاق درونی آنان را آشکار می سازد

أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللّهُ أَضْغانَهُمْ«29»

آیا کسانی که در دل هایشان بیماری(نفاق و کفر)است،پنداشته اند که خداوند هیچ وقت کینه ها و حسادتشان را آشکار نخواهد کرد؟

وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ«30»

و اگر بخواهیم آنان را به تو می نمایانیم،آنگاه ایشان را به سیمایشان می شناسی و در شیوه و آهنگ کلامشان نیز آنان را خواهی شناخت و خداوند(ظاهر و باطن)کارهایتان را می داند.

پیام ها:

1- سوء استفاده از ستّاریت خداوند عملی منافقانه و بیمار دلی است. «أَمْ حَسِبَ»

2- رسوایی گنهکاران مخصوص قیامت نیست،بلکه در دنیا نیز امکان رسوائی هست. أَمْ … أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللّهُ أَضْغانَهُمْ

3- با افشاگری،منافقان را رسوا و خواب خوش را از آنان بگیریم. وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ …

4- حسادت و کینه،از عوامل بروز بیماری نفاق و دورویی است. فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ … أَضْغانَهُمْ

5-خلق و خوی درونی انسان،در قیافه و چهره تأثیر گذار است و سیمای انسان تا حدود زیادی بیانگر سیرت اوست. «فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ»

6- نه فقط اصل سخن،بلکه لحن سخن نیز باید مؤدّبانه باشد.بی ادبی منافقان در سخن گفتن،نفاق درونی آنان را آشکار می سازد. «لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ»

___________________________

سیمای سوره فتح

این سوره بیست و نه آیه دارد و در سال ششم هجری بعد از ماجرای صلح حدیبیّه،در مدینه نازل شده است.

عمده مطالب این سوره در مورد بشارت فتح مکّه و مسائل مربوط به صلح حدیبیّه،بیعت رضوان،کارشکنی منافقان و کسانی که از جهاد تخلّف کردند و در پایان سیمایی از یاران پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می باشد.

_________________________

سوء ظن و پندارها و محاسبات نابجا،دل انسان را بایر و شخصیّت او را تباه می کند

بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلی أَهْلِیهِمْ أَبَداً وَ زُیِّنَ ذلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً«12»

بلکه(نافرمانی و فرار شما به خاطر آن بود که)گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز(به سلامت)به خانواده های خود باز نخواهند گشت و این در دل های شما آراسته شد و گمان بد کردید و(این گونه)مردمی بدبخت شدید.

وَ مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَعِیراً«13»

و هر کس به خدا و پیامبرش ایمان نداشته باشد،پس ما برای کافران آتش شعله ور آماده کرده ایم.

نکته ها:

کلمه«بور»به معنای ورشکستگی،رسوایی و هلاکت است.

فطرت انسان،کارهایی را بد و زشت می داند ولی شیطان و نفس،آنها را نزد انسان زیبا جلوه می دهند،تا انسان مرتکب آن شود.

جهادگریزان،خیال کردند که مسلمانان شکست خورده و همه کشته خواهند شد،لذا ترس، بخل،محرومیّت و رسوایی را بر خود خریدند.

پیام ها:

1- خداوند به افکار درونی مردم آگاه است و روزی از آنها پرده برمی دارد.

«بَلْ ظَنَنْتُمْ»

2- بسیاری از محاسبات و تحلیل ها که انسان را آشفته یا شیفته کرده،واقعیّت ندارد. «بَلْ ظَنَنْتُمْ»

3- گاهی سوء ظن و افکار انحرافی چنان در انسان تأثیر می گذارد که او را به یقین و سرانجام نافرمانی می کشاند. «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ»

4- ترس از شکست،از عوامل فرار از جهاد است. بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ …

5-توجّه بیش از حدّ به خانواده،عامل فرار از جهاد است. لَنْ یَنْقَلِبَ … إِلی أَهْلِیهِمْ أَبَداً

6- توجّه به خانواده،گاهی چنان در نزد انسان جلوه و ارزش پیدا می کند که فرد حاضر می شود خدا و رسولش را به خاطر آنها رها کند. «زُیِّنَ ذلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ»

7- سوء ظن و پندارها و محاسبات نابجا،دل انسان را بایر و شخصیّت او را تباه می کند. «ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً»

8-نافرمانی از فرامین رسول خدا،نشان نداشتن ایمان واقعی و یا زمینه بی ایمانی است. «مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ»

______________________________
گاهی صلح،نشانه پیروزی است

وَ هُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّهَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً«24»

و او کسی است که بعد از آنکه شما را(در حدیبیّه)بر آنان پیروز ساخت، در درون مکّه(نیز)دست آنان را از شما و دست شما را از آنان کوتاه کرد و خداوند به هر کاری که می کنید بیناست.

نکته ها:

ظاهراً مقصود از دست کشیدن هر دو طرف از جنگ،همان صلح حدیبیّه است.زیرا مشرکان مکّه خود را آماده ی جنگ کرده بودند و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز از مسلمانان،بیعت وفاداری گرفته بود و هر دو طرف،دشمن سرسخت یکدیگر بودند.

در صلح حدیبیّه،خداوند از یک سو دست تجاوز مشرکان را قطع کرد و از سوی دیگر مؤمنان را از کشتن مشرکان بازداشت که این نیز به دو دلیل،در آن تاریخ نعمت بود:یکی حفظ قداست حرم و مکّه که نباید به دست مسلمانان هتک و ضایع شود ودیگری آتش بس ده ساله ای بود که در قرارداد صلح آمد،و در این مدّت،جمع بسیاری به مسلمانان پیوستند،و به خاطر آنکه مسلمانان کسی از آنان را نکشته بودند،در سال بعد،عمره دسته جمعی انجام دادند و سال بعد با شکوه و هیبت هرچه تمام تر،مکّه را فتح کردند،که تمام اینها از برکات آن صلح بود.

اگر در حدیبیّه،جنگ و درگیری رخ می داد و نفراتی از مشرکان کشته شده بودند،راه صلح، آتش بس و راه عمره در سال های بعد و راه حفظ و قداست مکّه و شاید راه فتح مکّه در آینده بسته شده بود،به همین دلیل،صلح حدیبیّه را فتح مبین و راه گشای نفوذ با عزّت اسلام و زمینه ساز رشد سریع اسلام دانسته اند.

پیام ها:

1- سنّت خداوند در مورد لطف به مؤمنان،قطعی و حتمی است. «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللّهِ تَبْدِیلاً وَ هُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ»

2- تمام پیروزی ها و پیشرفت ها،به تدبیر و اراده الهی است. وَ هُوَ الَّذِی …

3- امنیت و در امان ماندن از دشمن،آنهم در میان دشمن،نعمتی بزرگ است.

«بِبَطْنِ مَکَّهَ»

4- گاهی صلح،نشانه پیروزی است. «مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ»

_____________________________

سیمای سوره حجرات

این سوره در مدینه نازل شده ودارای هجده آیه است.

«حجرات»جمع«حجره»است و چون در آیه چهارم این سوره درباره حجره های خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخن به میان آمده،این سوره حجرات نامیده شده است.

در این سوره که به سوره آداب نیز شهرت دارد،موضوع های اخلاقی و اجتماعی مهمی مطرح شده که به برخی از آنها اشاره می شود:

1.آداب برخورد با پیامبر صلی الله علیه و آله و پیشی نگرفتن بر آن حضرت.

2.دوری از مسخره کردن،نام بد نهادن،سوءظن،تجسّس و غیبت.

3.برقراری روابط اجتماعی بر اساس اخوّت و برادری،اصلاح ذات البین، بسیج عمومی بر ضد یاغی،میانجی گری عادلانه و دوری از شایعه پراکنی.

4.ارزش گذاری افراد جامعه بر اساس درجات ایمان و تقوای آنان و دوری نمودن از کفر،فسق و گناه.

5.پیروی از پیامبر الهی از روی عشق وآگاهی و دوری از هرگونه منّت گذاری به واسطه ی پذیرش اسلام و عمل به دستورات آن.

در این سوره کوتاه،پنج بار خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» تکرار شده است که بیانگر جایگاه مسائل اخلاقی و روابط اجتماعی در اسلام می باشد و به خوبی نشان می دهد که نحوه ی رفتار مسلمانان با یکدیگر و با رهبران خود،مورد توجّه شارع مقدس بوده است.

_________________________–

در مدیریّت،باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ«6»

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر فاسقی برای شما خبری مهم آورد تحقیق کنید،مبادا(از روی زودباوری و شتاب زدگی تصمیم بگیرید و) ناآگاهانه به گروهی آسیب رسانید،سپس از کرده ی خود پشیمان شوید.

پیام ها:

1- افراد مؤمن باید اهل تحقیق و بررسی باشند،نه افرادی زودباور و سطحی نگر.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا … فَتَبَیَّنُوا

2- همه ی اصحاب پیامبر عادل نبوده اند،بلکه در میان آنان افراد فاسق و منافق نیز بوده اند. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ»

3- افشاگری و رسوا کردن افرادی که کارشان سبب فتنه است،مانعی ندارد.

«إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ»

4- زمینه فتنه دو چیز است:تلاش فاسق،زودباوری مؤمن. اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ … فَتَبَیَّنُوا

5-اصل در اسلام،اعتماد به مردم است،امّا حساب کسی که فسق او بر همه روشن شد،از افراد عادّی جداست. إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ … فَتَبَیَّنُوا

6- افراد فاسق،در صدد ترویج اخبار دروغ و نوعی شایعه پراکنی هستند. «جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ»

7- ایمان،با خوش باوری سازگار نیست. آمَنُوا … فَتَبَیَّنُوا

8-تحقیق وبررسی را به تأخیر نیندازید. «فَتَبَیَّنُوا» (حرف«فاء»نشانه ی اقدام سریع است)

9- گاهی فاسق راست می گوید،بنابراین نباید همه جا سخن او را تکذیب کرد، بلکه باید تحقیق شود. «فَتَبَیَّنُوا»

10- جامعه اسلامی،در معرض تهاجم خبری است و مردم باید هوشیار باشند.

إِنْ جاءَکُمْ … فَتَبَیَّنُوا

11- در مدیریّت،باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد.ابتدا تحقیق و سپس اقدام کنیم. «فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ»

12- بیان فلسفه و رمز و راز احکام الهی،انگیزه ی مردم را برای انجام دستورات زیاد می کند.(فلسفه تحقیق،دوری از ایجاد فتنه است.) «فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا»

13- یکی از اهداف خبرگزاری های فاسق،ایجاد فتنه و بهم زدن امنیّت نظام است. «أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ»

14- اقدام بر اساس یک گزارش بررسی نشده،می تواند جامعه ای را به نابودی بکشاند. «أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً»

15- اقدام عجولانه و بدون بررسی و تحقیق،نوعی جهالت است. «بِجَهالَهٍ»

16- عمل به دستورات الهی،مانع پشیمانی است.تحقیق کنیم تا مبادا پشیمان شویم. فَتَبَیَّنُوا … نادِمِینَ

17- پایان کار نسنجیده،پشیمانی است. «نادِمِینَ»

_______________________
ایمان،با مسخره کردن بندگان خدا سازگار نیست

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ«11»

ای کسانی که ایمان آورده اید! مبادا گروهی(از شما)گروهی دیگر را مسخره کند،چه بسا که مسخره شدگان بهتر از مسخره کنندگان باشند و زنان نیز،زنان دیگر را مسخره نکنند،شاید که آنان بهتر از اینان باشند و در میان خودتان عیب جویی نکنید و یکدیگر را با لقب های بد نخوانید.

پیام ها:

1- ایمان،با مسخره کردن بندگان خدا سازگار نیست. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ»

2- کسی که مردم را از توهین به دیگران باز می دارد نباید در شیوه ی سخنش توهین باشد. «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» (نفرمود:«لا تسخروا»یعنی شما که مسخره کننده هستید.)

3- مسخره،کلید فتنه،کینه و دشمنی است. لا یَسْخَرْ قَوْمٌ …(بعد از بیان برادری و صلح و آشتی در آیات قبل،از مسخره کردن نهی شده است)

4- در شیوه ی تبلیغ،آنجا که مسئله ای مهم است یا مخاطبان متنوّع هستند،باید مطالب تکرار شود. قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ … وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ

5-ریشه ی مسخره کردن،احساس خودبرتربینی است که قرآن این ریشه را می خشکاند و می فرماید:نباید خود را بهتر از دیگران بدانید،شاید او بهتر از شما باشد. «عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً»

6- ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نیستیم،پس نباید ظاهربین،سطحی نگر وامروزبین باشیم. عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً …

7- عیب جویی از مردم،در حقیقت عیب جویی از خود است. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»

8-نقل عیب دیگران،عامل کشف عیوب خود است. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»

9- بد صدا زدن،یک طرفه باقی نمی ماند،دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده می شود. «لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» ( «تَنابَزُوا» برای کار طرفینی است)

10- مسخره کردن و بدنام بردن،گناه است و توبه لازم دارد. «وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ» (البتّه توبه تنها به زبان نیست،بلکه توبه ی تحقیر کردن،تکریم نمودن است.)

11- مسخره،تجاوز به حریم افراد است و اگر مسخره کننده توبه نکند،ظالم است. «فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»

____________________________________

در شیوه نهی از منکر،از تعبیرات عاطفی استفاده کنیم

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ«12»

ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری گمان ها دوری کنید،زیرا بعضی گمان ها گناه است.و(در کار دیگران)تجسّس نکنید و بعضی از شما دیگری را غیبت نکند،آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟(هرگز)بلکه آن را ناپسند می دانید و از خدا پروا کنید،همانا خداوند بسیار توبه پذیر مهربان است.

پیام ها:

1- ایمان،تعهّدآور است و باید از یک سری افکار و اعمال دوری نماید. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا …(ایمان،با سوءظن و تجسّس و غیبت سازگار نیست.)

2- برای دوری از گناهان حتمی،باید از گناهان احتمالی اجتناب کنیم.(بنابراین از آنجایی که برخی گمان ها گناه است،باید از بسیاری گمان ها،دوری کنیم.) اِجْتَنِبُوا کَثِیراً … إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ

3- در جامعه ی ایمانی،اصل بر اعتماد،کرامت و برائت انسان ها است. «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»

4- برای جلوگیری از غیبت باید زمینه های غیبت را مسدود کرد.(راه ورود به غیبت،اوّل سوء ظن و سپس پیگیری و تجسّس است،لذا قرآن به همان ترتیب نهی کرده است.) اِجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ … لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ

5-گناه،گرچه در ظاهر شیرین و دلنشین است،ولی در دید باطنی و ملکوتی،خباثت و تنفّرآور است. «یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً» (باطن غیبت،خوردن گوشت مرده است و درباره هیچ گناهی این نوع تعبیر بکار نرفته است.)

6- از شیوه های تبلیغ و تربیت،استفاده از مثال و تمثیل است. أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ …

7- در شیوه نهی از منکر،از تعبیرات عاطفی استفاده کنیم. لا یَغْتَبْ … أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ

8-غیبت و بدگویی از دیگران حرام است،از هر سنّ و نژاد و مقامی که باشد. لا یَغْتَبْ …( «أَحَدُکُمْ» شامل کوچک و بزرگ،مشهور و گمنام،عالم و جاهل،زن و مرد و…می شود.)

9- مردم باایمان،برادر و هم خون یکدیگرند. «لَحْمَ أَخِیهِ»

10- همان گونه که مرده قدرت دفاع از خود را ندارد،شخصی که مورد غیبت قرار گرفته است،چون حاضر نیست،قدرت دفاع ندارد. «مَیْتاً»

11- غیبت کردن،نوعی درّندگی است. «یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً»

12- غیبت،با تقوا سازگاری ندارد. لا یَغْتَبْ … وَ اتَّقُوا اللّهَ

13- تقوا،انسان را به سوی توبه سوق می دهد. «وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ تَوّابٌ»

14- در اسلام بن بست وجود ندارد،با توبه می توان گناه گذشته را جبران کرد.

لا یَغْتَبْ … إِنَّ اللّهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ

15- عذرپذیری خداوند،همراه با رحمت است. «تَوّابٌ رَحِیمٌ»

16- توبه پذیری خداوند،جلوه ای از رحمت اوست. «تَوّابٌ رَحِیمٌ»

_____________________________

سیمای سوره«ق»

این سوره چهل و پنج آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام این سوره از ابتدای آن که حرف مقطّعه«ق»می باشد،گرفته شده است.

محور اصلی آن،همانند دیگر سوره های مکّی،مسئله معاد و بیان فرجام اقوام گذشته و افراد نیک و بد است.

سوره با استبعاد و انکار مخالفان نسبت به زنده شدن دوباره انسان آغاز می گردد و با استناد قرآن به نمونه های معاد در طبیعت و آفرینش ادامه می یابد.

شیوه جان دادن انسان به هنگام مرگ و حوادث تکان دهنده پایان جهان که سرآغازی است بر جهان دیگر،مقدّمه ای است برای بیان گوشه ای از حوادث قیامت و ویژگی های بهشت و دوزخ.

و آنچه در این میان انسان را از خطرات حفظ می کند،یاد خدا و توجّه به کلام اوست که در این سوره به آن سفارش شده است.

__________________________

یَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِکَ حَشْرٌ عَلَیْنا یَسِیرٌ«44»

روزی که زمین به سرعت از روی آنان شکافته شود،(و آنان از گورها بیرون آیند.)این حشر(و گردآوردن همه انسان ها)بر ما آسان است.

نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخافُ وَعِیدِ«45»

ما به آنچه(مخالفان)می گویند آگاه تریم و تو مأمور به اجبار مردم نیستی (تا آنان را با زور به راه راست درآوری).پس هر که را از وعده عذاب من می ترسد،به وسیله ی قرآن پند ده.

پیام ها:

1- جز خداوند،هیچ کس قدرت زنده کردن و میراندن ندارد. «إِنّا نَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ»

2- یاد این که بازگشت همه به سوی اوست،توان انسان را در برابر مشکلات افزون می کند. فَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ … إِلَیْنَا الْمَصِیرُ

3- وظیفه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تبلیغ دین است،نه تحمیل دین. «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبّارٍ» (پذیرش دین باید با اختیار باشد.)

4- محور تبلیغات دینی باید قرآن باشد،زیرا بهترین وسیله تذکّر است. «فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ»

5-معارف بلند،منطقی و فطری قرآن،برای پذیرش مردم کافی است و نیازی به اجبار نیست. «ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ»

6- پندپذیر کسی است که از قیامت خوف داشته باشد. فَذَکِّرْ … مَنْ یَخافُ وَعِیدِ

7- حقایق دین در نهاد انسان نهفته است،تنها یادآوری لازم است. «فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ» (کلمه«ذکر»به معنای یادآوری نهفته ها و فراموش شده هاست)

8-کسی که قیامت را نمی پذیرد،بهترین تبلیغ ها از بهترین مبلّغان برای او سودی ندارد. «مَنْ یَخافُ وَعِیدِ»

_____________________________

سیمای سوره ذاریات

این سوره شصت آیه دارد ودر مکّه نازل شده است.

نام این سوره از اولین آیه آن گرفته شده است: «وَ الذّارِیاتِ ذَرْواً» و به معنای بادهای تندی است که اشیا را پراکنده می کند.

آغاز و پایان این سوره با معاد است و مباحثی درباره ی توحید و نشانه های خداوند در هستی،داستان فرشتگانی که مهمان حضرت ابراهیم علیه السلام شدند و به او بشارت فرزند دادند،اخطار به قلع و قمع قوم لوط و اشاره ای به داستان برخی پیامبران،همچون موسی و نوح و قوم عاد و ثمود،بیشترین آیات این سوره را در برمی گیرد.

قرآن با بیان تاریخ انبیای گذشته و سختی ها و مشکلات آنان در راه هدایت مردم،پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را به صبر و استقامت دعوت می کند.

_________________________

اداب مهمانی کردن در پذیرایی حضرت ابراهیم(ع)

هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ«24» إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ«25»

آیا داستان میهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آنگاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند.(ابراهیم در پاسخ)گفت:سلام،شما را نمی شناسم.

فَراغَ إِلی أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ«26» فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ«27»

پس پنهانی به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه(و بریان شده ای)را آورد.پس غذا را نزدیک مهمانان گذارد،(ولی با تعجب دید دست به سوی غذا نمی برند،)گفت:چرا نمی خورید؟!

داب مهمانی

از این آیات وآیات پس از آن،برخی آداب مهمانی به دست می آید که به آن اشاره می کنیم:

1.مهمان،محترم است. ضَیْفِ … اَلْمُکْرَمِینَ

2.مهمان،وقتی وارد شد،سلام کند. «فَقالُوا سَلاماً»

3.جواب سلام او لازم است. «قالَ سَلامٌ»

4.صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهیه غذا برود. «فَراغَ»

5.غذا را در خانه و به کمک خانواده تهیه کنیم. «إِلی أَهْلِهِ»

6.پذیرایی سریع باشد. «فَجاءَ» (حرف«فاء»نشانه سرعت و زمانی کوتاه است)

7.بهترین غذاها فراهم شود. «بِعِجْلٍ سَمِینٍ»

8.مهمان را نزد سفره نبریم،بلکه سفره را نزد مهمان بیاندازیم. «فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ»

9.از مهمان نپرسیم که غذا خورده ای یا نه. «فَراغَ إِلی أَهْلِهِ فَجاءَ» (حضرت ابراهیم بدون پرسش به سراغ خانواده و تهیه غذا رفت)

10.شخصاً از مهمان پذیرایی کنیم. «فَجاءَ» (خود حضرت غذا آورد)

11.غذا در دسترس مهمان باشد. «فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ»

12.مهمان غذا را بپذیرد و میل کند،که صاحب خانه دغدغه نداشته باشد. «أَ لا تَأْکُلُونَ»

13.اول پذیرایی،بعد گفتگو. فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ …بعد پرسیدند: «فَما خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ»

14.اگر مهمان خبر تلخ و شیرینی دارد،اول خبر شیرین و سپس تلخ را عنوان کند. بَشَّرُوهُ …

أُرْسِلْنا إِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ (ابتدا بشارت فرزند سپس نزول عذاب بر مجرمان)

پیام ها:

1- سرگذشت ابراهیم ومهمانان او شایان شنیدن و آموختن است. «هَلْ أَتاکَ»

2- در ارشاد و هدایت،هم از شیوه تمثیل استفاده کنیم و هم از شیوه داستان.«مثل أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ…»

3- مهمانی،یک ارزش و گرامی داشتن مهمان،سیره ی ابراهیمی است. «ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ»

4- در سلام کردن،همه ی واردان سلام کنند نه بعضی. «فَقالُوا سَلاماً»

5-سلام کردن،باید سریع و بلافاصله پس از ملاقات باشد. «فَقالُوا» (حرف «فاء»نشانه سرعت و زمانی کوتاه است)

6- آغاز سخن با سلام،یک ادب آسمانی حتّی میان فرشتگان است. «فَقالُوا سَلاماً»

7- سلام دیگران را پاسخ دهیم گرچه ناشناس باشند. «قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ»

8-مهمان گرامی است،گرچه ناشناس باشد. ضَیْفِ … اَلْمُکْرَمِینَ … قَوْمٌ مُنْکَرُونَ

9- علم حضرت ابراهیم پیامبر،محدود بود. «قَوْمٌ مُنْکَرُونَ» (مهمانان را نشناخت)

10- از مهمانان ناشناس نیز پذیرایی کنیم. قَوْمٌ مُنْکَرُونَ فَراغَ إِلی أَهْلِهِ …

11- آشپزخانه نباید در معرض دید مهمان باشد. فَراغَ إِلی أَهْلِهِ فَجاءَ …

12- زن ومرد در تهیه غذا وپذیرایی از مهمان،مشارکت کنند. «فَراغَ إِلی أَهْلِهِ فَجاءَ»

13- میزبان باید نسبت به پذیرایی از میهمان و حالات او حسّاس باشد. «فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ»

14- فرشته حتّی اگر به صورت انسان درآید،غذا نمی خورد. «قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ»

______________________________

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید