امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 02 : 49

آخرین اخبار

شمار مسافران خراسان رضوی به هشت میلیون نفر رسید

شفقنا- جانشین رییس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

5 نفر براثر واژگونی خودرو در مسیر سبزوار – خوشاب خراسان رضوی مصدوم شدند

شفقنا- مسوول روابط عمومی مرکز اورژانس دانشگاه علوم پزشکی...

آناتولی: بزرگترین محموله هروئین در مرز ترکیه و عراق کشف و ضبط شد+ تصاویر

شفقنا- وزارت بازرگانی ترکیه از موفقیت اداره گمرک این...

دادستان استان: درگیری مسلحانه بر سر مسائل شخصی در یاسوج 2 کشته بر جای...

شفقنا- دادستان عمومی و انقلاب مرکز کهگیلویه وبویراحمد با...

دیدار امیرعبداللهیان با رئیس جمهور ترکمنستان

شفقنا- وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که به...

انستیتوت مطالعات استراتژیک استرالیا: طالبان در خصوص مبارزه با داعش و القاعده در افغانستان...

شفقناافغانستان- انستیتوت مطالعات استراتژیک آسترالیا می‌گوید که ادعای طالبان...

معاون استاندار خبر داد: ورود حدود 8 میلیون مسافر نوروزی به مشهد

شفقنا- جانشین رئیس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

نشست هیئت‌های ایران و ترکمنستان

شفقنا- نشست هیأت‌های ایران و ترکمنستان به ریاست وزرای...

برپایی مراسم احیای شب های قدر در بیت مرحوم آیت الله صانعی

شفقنا- مراسم سوگواری شهادت حضرت علی(ع) و احیای شب...

مراسم عزاداری شهادت حضرت علی(ع) در دفتر حضرت آیت الله وحید خراسانی برگزار می...

شفقنا- مراسم عزاداری شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دفتر...

گزارش تصویری: مراسم بزرگداشت مرحومه زهرا شجاعی  

شفقنا- مراسم بزرگداشت و سومین روز درگذشت مرحومه سیده...

تفسیر آیاتی از جزء سیزدهم قرآن: ابتدا احراز شایستگی،سپس درخواست مسئولیّت / صله رحم یعنی کمک نمودن نه معامله کردن / با یک شکست یا تجربه ی تلخ،خود را کنار نکشیم/ در هر مقامی هستید والدین خود را بر خود برتر بدانید / به سراغ شانس و نجوم نروید،سرنوشت شما به دست خودتان است / انفاق باید گاهی پنهان و گاهی آشکارا باشد

شفقنا-جزء سیزدهم  از آیه 53 سوره یوسف آغاز و تا آیه 52 سوره ابراهیم ادامه دارد.
به گزارش شفقنا ، ایات مربوط به سوره یوسف درباره دانش حضرت یوف در کشورداری و نحوه برخورد با مخالفان است و آیات مربوط ب سوره رعد درباره سرنوشت مخالفان انبیاست وآیات مربوط به سوره ایراهیم درباره رسالت انبیا و موعظه ها وبشارت ها ودعاهای حضرت ابراهیم علیه السلام است.

به گزارش شفقنا، تفسیر برخی ز آیات بشرح زیر است:

هر جا لازم باشد،باید داوطلب مسئولیّت های حسّاس شد

وَ قالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکِینٌ أَمِینٌ«54»

و پادشاه گفت:یوسف را نزد من آورید تا وی را(مشاور)مخصوص خود قرار دهم.پس چون با او گفتگو نمود،به او گفت:همانا تو امروز نزد ما دارای منزلتی بزرگ و فردی امین هستی.

قالَ اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ«55»

نکته ها:

سؤال: چرا یوسف پیشنهاد اعطای مسئولیّت برای خود را مطرح کرد؟یا به تعبیر دیگر؛چرا یوسف طلب ریاست کرد؟

پاسخ: او از خواب پادشاه مصر،احساس خطر و ضرر برای مردم کرد و خود را برای جلوگیری از پیش آمدهای ناگوار اقتصادی،لایق می دانست،پس برای جلوگیری از ضرر،آمادگی خود را برای قبول چنین مسئولیّتی اعلام کرد.

سؤال: چرا یوسف از خود تعریف و تمجید کرد،مگر نه این است که قرآن می فرماید: «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ» خود را نستایید؟

پاسخ: ستایش یوسف،ذکر قابلیّت هاو توانایی های خود،برای انجام مسئولیّت بود،که می توانست جلو آثار سوء قحطی و خشکسالی را بگیرد،نه به خاطر تفاخر و سوء استفاده.

یام ها:

1-هر جا لازم باشد،باید داوطلب مسئولیّت های حسّاس شد. قالَ اجْعَلْنِی …

2-نبوّت،از حکومت و سیاست جدا نیست،همچنان که دیانت،از سیاست جدا نیست. «اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ»

3-در به کارگیری افراد لایق،علاقه شخصی او در نظر گرفته شود. اِجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ …*

4-ابتدا احراز شایستگی،سپس درخواست مسئولیّت. أَسْتَخْلِصْهُ … اِجْعَلْنِی …*

5-وقتی در کاری مهارت دارید،اعتماد به نفس داشته باشید و خود را عرضه کنید. «اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ»*

6-در هر موقعیّتی که فرد قرار دارد باید به نظرات افراد پایین تر و مشاوران امین توجّه داشته باشد.(عزیز مصر به پیشنهاد یوسف که گفت: «اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ» ،توجّه کرد و آن را پذیرفت.)*

7-تابعیّت منطقه ای،اصل نیست.یوسف مصری نبود،ولی در حکومت مصر وارد شده و مسئولیّت گرفت.(ملّی گرایی،ممنوع) «اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ»

8-به هنگام ضرورت،بیان لیاقت و شایستگی خود،منافاتی با توکلّ و زهد و اخلاص ندارد. «إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»

9-از مجموعه دو وصفی که پادشاه از یوسف علیه السلام بیان کرد؛ «مَکِینٌ،أَمِینٌ» و دو صفتی که یوسف برای خود بیان نمود؛ «حَفِیظٌ،عَلِیمٌ» اوصاف کارگزاران شایسته به دست می آید:قدرت،امانت،پاسداری و تخصص.

10-در برنامه ریزی ونظارت بر مصرف،باید سهم نسل آینده حفظ و مراعات شود. «حَفِیظٌ عَلِیمٌ»

___________________________
-مدیر و رهبر لایق باید طرحهایش ابتکاری باشد

وَ قالَ لِفِتْیانِهِ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِی رِحالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَها إِذَا انْقَلَبُوا إِلی أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ«62»

و(یوسف)به غلامان خود گفت:آنچه را به عنوان قیمت پرداخته اند در بارهایشان بگذارید، تا چون به خانواده خود بازگردند آن را بازشناسند، به امید آنکه(بار دیگر) برگردند.

پیام ها:

1-مدیر و رهبر لایق باید طرحهایش ابتکاری باشد. «اجْعَلُوا»

2-بدی ها را با خوبی جبران کنید. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ»

3-صله رحم،یعنی کمک نمودن،نه معامله کردن. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ»

4-پول گرفتن در زمان نیاز از پدر پیر و برادران،با کرامت نفس سازگار نیست.

«اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِی رِحالِهِمْ»

5-یوسف،کار گذاردن بضاعت برادران را بر عهده چند نفر گذاشت تا هر گونه زمینه را برای اتهام مسدود کند و برده ای سوء استفاده نکند که مبلغ را برای خود بردارد و بگوید در رحال مسافران گذاشتم. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِی رِحالِهِمْ»*

6-کمک به دیگران را حتّی الامکان مخفیانه انجام دهید. «فِی رِحالِهِمْ»*

7-نه انتقام و نه کینه،بلکه هدیه دادن برای ارتباط بعدی. اِجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِی رِحالِهِمْ … لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

8-برای بازیافتن انسان ها،باید از پول گذشت. اِجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ … لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

9-خوبی کردن بهترین وسیله جذب افراد است. اِجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ … یَرْجِعُونَ*

10-مسئولان،کارگزاران خود را نسبت به برنامه ها و طرحها کاملاً توجیه کنند تا مدیران موفقی باشند.(یوسف به همه فهماند که هدف این کار،بازگشت این کاروان است) «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»*

11-در طرح ها و برنامه ها،یقین صددرصد به عملی شدن آن لازم نیست. «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
_____________________________
با یک شکست یا تجربه ی تلخ،خود را کنار نکشیم

قالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاّ کَما أَمِنْتُکُمْ عَلی أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمِینَ«64»

(یعقوب)گفت:آیا شما را بر او امین بدانم،همان طور که شما را بر برادرش امین دانستم(و دیدید که چه شد)پس(به جای شما به خدا اعتماد می کنم که)خداوند بهترین حافظ است و او مهربان ترین مهربانان است.

نکته ها:

سؤال: با توجّه به سابقه بدی که فرزندان یعقوب داشتند،چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟

پاسخ: فخر رازی[1]احتمالات متعدّدی را مطرح نموده که هر کدام از آنها می تواند توجیهی بر این موافقت باشد؛اوّلاً:برادران از اقدام اولیه شان به نتیجه ای که مورد نظرشان بود، (محبوبیّت در نزد پدر)نرسیده بودند.ثانیاً:حسادت برادران نسبت به این برادر،کمتر از یوسف بود.ثالثاً:شاید قحطی و خشکسالی شرایط ویژه ای را پدید آورده بود که سفر مجّدد را ضروری می کرد.رابعاً:دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّی می شد.خامساً:

خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّی خاطر داده بود.

در آیه 12،یعقوب در مورد یوسف،به حافظ بودن برادرانش اعتماد کرد،به فراق یوسف و نابینایی گرفتار شد،ولی در مورد بنیامین به خدا تکیه کرد و گفت: «فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً» هم توانا شد،هم بینا و هم فراق و جدائی پایان یافت.

پیام ها:

1-اعتماد سریع به کسی که سابقه تخلّف دارد،جایز نیست. «هَلْ آمَنُکُمْ»

2-یاد خاطرات تلخ گذشته،انسان را در برابر حوادث آینده بیمه می کند. «هَلْ آمَنُکُمْ … عَلی أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ»

3-با یک شکست یا تجربه ی تلخ،خود را کنار نکشیم. هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ … فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توکل به خدا به برادران تحویل داد.

4-برادران یوسف،خود را حافظ پنداشتند، «إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ» امّا حضرت یعقوب تذکّر داد که خداوند حافظ است. فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً …*

5-بر عوامل ظاهری و مادی هر چند فراوان باشند تکیه نکنیم،تنها بر خدا توکّل کنیم. «فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً»*

6-با توجّه به رحمت بی نظیر الهی و با توکل به خداوند،به استقبال حوادث زندگی برویم. «فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمِینَ»

7-سرچشمه حفاظت،رحمت است. «فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمِینَ»

_______________________________

به صرف خویشاوندی اکتفا نکنید و قراردادها را محکم کنید

قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتّی تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاّ أَنْ یُحاطَ بِکُمْ فَلَمّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ«66»

(پدر)گفت:من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا آنکه(با سوگند)به نام خدا،وثیقه ای محکم بیاورید که حتماً او را نزد من برگردانید،مگر آنکه همه شما گرفتار حادثه ای شوید.پس چون وثیقه خود را آوردند(پدر)گفت:

خداوند بر آنچه می گوییم وکیل است.

نکته ها:

«موثق»یعنی آنچه مایه وثوق و اطمینان به قول طرف مقابل است که می تواند عهد،

سوگند و نذر باشد. «مَوْثِقاً مِنَ اللّهِ»

پیام ها:

1-به صرف خویشاوندی اکتفا نکنید و قراردادها را محکم کنید. لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتّی …*

2-ایمان به خدا وسوگند ونذر وعهد با او،قوی ترین پشتوانه بوده و هست. «مَوْثِقاً مِنَ اللّهِ»

3-هرگاه از شخصی بدقولی و بدرفتاری دیدید،در نوبت بعد قرارداد را محکمتر کنید. «مَوْثِقاً»

4-فرزند خود را به راحتی همراه دیگران نفرستید. «تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللّهِ»

5-در قراردادها،پیش بینی حوادث غیرمترقّبه و خارج از حیطه اختیار را بکنید.

«إِلاّ أَنْ یُحاطَ بِکُمْ» (تکلیف خارج از توانایی،ممنوع است.)

6-محکم کاری های قانونی و حقوقی،شما را از توکل به خداوند غافل نکند.

«اللّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ»

____________________________
اگر از روی حسادت به کمالات و برتری های دیگران اعتراف نکنیم،با فشار و ذلّت به آنها اقرار خواهیم کرد

قالُوا تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللّهُ عَلَیْنا وَ إِنْ کُنّا لَخاطِئِینَ«91»

(برادران)گفتند:به خدا قسم،که خداوند ترا بر ما برتری داده است و قطعاً ما خطاکار بوده ایم.

نکته ها:

«ایثار»به معنای برتری دادن دیگران بر خود است.برادران یوسف در اثر تفکر غلط «نَحْنُ عُصْبَهٌ» ،دست به کار غلطی زدند و گفتند:او را به چاه افکنید؛ «أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ» .

خداوند آنها را در تنگنا گذاشت تا جایی که برای سیر کردن شکم التماس کنند؛ «مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ» پس اعتراف کردند که نقشه ما خراب از آب در آمد؛ «کُنّا لَخاطِئِینَ» سپس آن تفکر غلط،تبدیل به پذیرش یک واقعیّت شد که؛ «لَقَدْ آثَرَکَ اللّهُ عَلَیْنا»

برادران یوسف چند بار به صیغه «تَاللّهِ» قسم یاد کرده اند:

  1. «تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ» به خدا سوگند شما خود می دانید که ما برای فساد و سرقت به سرزمین شما نیامده ایم.
  2. «تَاللّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ» به پدر گفتند:به خدا سوگند تو دائماً یوسف یوسف می کنی.
  3. «تَاللّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ» پدرجان به خدا سوگند تو در علاقه افراطی به یوسف، گرفتار انحراف گذشته شده ای.
  4. «تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللّهُ عَلَیْنا» به یوسف گفتند:به خدا قسم خداوند تو را بر ما برتری داد.

پیام ها:

1-اگر از روی حسادت به کمالات و برتری های دیگران اعتراف نکنیم،با فشار و ذلّت به آنها اقرار خواهیم کرد. «لَقَدْ آثَرَکَ اللّهُ عَلَیْنا»

2-در برابر اراده خدا،نمی توان ایستادگی کرد. «آثَرَکَ اللّهُ عَلَیْنا»

3-در روز توانایی،به گونه ای عمل نکنیم که در روزگار ضعف شرمنده شویم. وَ نَحْنُ عُصْبَهٌ … وَ إِنْ کُنّا لَخاطِئِینَ*

4-اعتراف به خطا،زمینه را برای عفو وبخشش فراهم می کند. «إِنْ کُنّا لَخاطِئِینَ»

_____________________________

پدر نباید کینه توز باشد ولغزش فرزندان را در دل نگهدارد

قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ«97»

(فرزندان)گفتند:ای پدر! برای گناهانمان(از خداوند)طلبِ آمرزش کن که براستی ما خطاکار بودیم.

قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ«98»

(یعقوب)گفت:بزودی از پروردگارم برای شما طلب آمرزش می کنم، براستی که او،خود آمرزنده وبسیار مهربان است.

پیام ها:

1-ظلم،مایه ی ذلّت است.روزی که برادران،یوسف را به چاه انداختند،روز خنده آنان و ذلّت یوسف بود و امروز به عکس شد.

2-برای آمرزش گناهان،توسّل به اولیای خداوند جایز است. «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا»

3-دعای پدر تأثیر ویژه ای دارد. «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا»*

4-برای توبه هیچگاه دیر نیست. «اسْتَغْفِرْ لَنا»*

5-اعتراف به گناه و خطا زمینه آمرزش است. «إِنّا کُنّا خاطِئِینَ»*

6-برای دعا،ساعات خاصّی اولویّت دارد. «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»

7-دعای پدر در حقّ فرزندان،اثر خاصّی دارد. «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»

8-پدر نباید کینه توز باشد ولغزش فرزندان را در دل نگهدارد. «أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»

9-به هنگام اقرار خلافکار،او را ملامت نکنید.هنگامی که گفتند: «إِنّا کُنّا خاطِئِینَ» ما خطاکار بودیم.پدر گفت: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»

10-گناهکار را به مغفرت الهی امیدوار کنیم. «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی»*

11-در استجابت دعا و توسّل به اولیای الهی صبور باشیم. «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»*

12-حضرت یعقوب از حقّ خویش گذشت و برای حقّ الهی وعده دعا به فرزندان داد. «أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی»*

13-لطف خداوند،شامل بزرگ ترین گناه و گناهکاران نیز می شود. «هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» با اینکه دو نفر از پیامبران الهی مورد آزار و اذیّت چندین ساله قرار گرفته اند،باز امید بخشایش از او می رود.

___________________________

در هر مقامی هستید والدین خود را بر خود برتر بدانید

وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِما یَشاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ«100»

و پدر ومادرش را بر تخت بالا برد،ولی همه ی آنان پیش او افتادند و سجده کردند.و(یوسف)گفت:ای پدر! این است تعبیر خواب پیشین من.به یقین، پروردگارم آن را تحقق بخشید و به راستی که به من احسان کرد،آنگاه که مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را بر هم زد،از بیابان(کنعان به مصر) آورد.همانا پروردگار من در آنچه بخواهد،صاحب لطف است.براستی او دانای حکیم است.

پیام ها:

1-در هر مقامی هستید والدین خود را بر خود برتر بدانید. «رَفَعَ أَبَوَیْهِ» آنکه رنج بیشتر داشته باید عزیزتر باشد.

2-انبیا هم بر تخت حکومت نشسته اند. «عَلَی الْعَرْشِ»

3-احترام به حاکمان برحقّ وتواضع در برابر آنان لازم است. «خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»

4-سجده ی پدر و برادران بر یوسف،خواب او را تعبیر کرد. «رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ – خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»

5-خداوند حکیم است.گاهی اجابت دعایی یا تعبیر خوابی را بعد از سالیان طولانی واقع می گرداند. «هذا تَأْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ»

6-به واقعیّت رساندن طرحها،کار خداوند است. «قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا» آری یوسف از پایداری و صبر خود سخنی نمی گوید و همه را کار خدا می داند.

7-خواب اولیای خدا،حقّ است. «جَعَلَها رَبِّی حَقًّا»

8-در برخورد با واسطه ها و ابزار و وسایل،همیشه خدا را اصل و ناظر بدانیم.با آنکه در زندگی یوسف اسباب و عللی دست به هم دادند که او به این مقام رسید،ولی باز می فرماید: «قَدْ أَحْسَنَ بِی»

9-در هنگام برخورد با یکدیگر،از تلخی های گذشته چیزی نگویید. «أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ» اولین سخن یوسف با پدر شکر خدا بود،نه نقل تلخی ها.

10-با فتوت باشیم و دل مهمان را نیازاریم.(در آیه شریفه،یوسف علیه السلام بیرون آمدن از زندان را مطرح می کند،امّا از بیرون آمدن از چاه سخن نمی گوید مبادا که برادران شرمنده شوند.) «إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ»

11-جوانمرد و با فتوت باشیم نه اهل عقده و انتقام.یوسف می گوید: «نَزَغَ اَلشَّیْطانُ» شیطان وسوسه کرد وگرنه برادرانم بد نیستند.

12-اولیای الهی،ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحید و ربوبیّت می دانند. «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ» آیات قبل و «أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ»

13-پایان سختی ها،گشایش است. «أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ»

14-بادیه نشینی،ضرورت است نه ارزش. قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ … جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ

15-زندگی والدین در کنار فرزند،یک لطف الهی است. أَحْسَنَ بِی … جاءَ بِکُمْ

16-در زمان حضرت یوسف،مصر دارای تمدّن شهرنشینی؛ولی کنعان سرزمینی عشایری بوده است. «جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ»*

17-برای پیشرفت و زندگی بهتر،باید سفر کرد. «جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ»*

18-مخلَص همه چیز را از خدا می بیند و از حوادث گله نمی کند.(در این آیه کلمات «جَعَلَها رَبِّی ، أَحْسَنَ بِی ، أَخْرَجَنِی …. وَ جاءَ بِکُمْ» ،سخن از الطاف الهی است)*

19-برادران و اعضای یک خانواده،باید بدانند شیطان به دنبال اختلاف میان آنهاست. «مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی»

20-خود را برتر ندانید. «بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی» یوسف نگفت شیطان آنان را فریب داد، می گوید شیطان بین من و آنهارا…یعنی خود را نیز در یک سمت قرار می دهد.

21-همان گونه که حضرت یعقوب در کودکی و اوّل داستان به یوسف گفت: «إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ» یوسف نیز در پایان می گوید: «مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی» .*

22-کارهای خداوند،همراه با رفق،مدارا و لطف است. «إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ»

23-همه حوادث تلخ وشیرین براساس علم وحکمت الهی صورت می گیرد.

«الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»

24-بعد از بخشیدن،کسی را شرمنده نکنید.چون یوسف برادران را بخشیده بود، در نقل ماجرا نام چاه را نبرد تا شرمنده نشوند.

25-حضرت یعقوب در آغاز داستان به یوسف گفت: «إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (آیه 6)

و در پایان نیز یوسف علیه السلام گفت: «إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» که قابل توجّه است.*
___________________________
علم و دانش در حکمرانی صحیح و عادلانه نقش مهمّی دارد

رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ«101»

(یوسف گفت:)پروردگارا؛تو مرا(بهره ای)از حکومت دادی و از تعبیر خواب ها به من آموختی.(ای)پدیدآورنده ی آسمان ها و زمین،تنها تو در دنیا وآخرت مولای منی،مرا تسلیم خود بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما.

پیام ها:

1-اعطای حکومت،از شئون ربوبیّت الهی است. «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ»

2-حکومت را نتیجه ی فکر،مال،قدرت،یار و طرح خود ندانیم،بلکه اراده ی خداوند عامل اصلی است. «آتَیْتَنِی»

3-آنچه خدا به نیکان بدهد یا از آنان بگیرد،برای تربیت آنان است. «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی ، رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ»

4-حکومت،حقّ دانشمندان است نه بی سوادان. آتَیْتَنِی … عَلَّمْتَنِی دانش یوسف وسیله حاکمیّت او شد.

5-در هر موقعیّت وحالی،خود را به خداوند بسپارید. «أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ»

6-قدرت و حکومت و سیاست،زمینه خروج از دین است،مگر اینکه خداوند لطف کند. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»

(یوسف در چاه دعایی داشت و در زندان دعای دیگر داشت،ولی همین که به حکومت رسید دعای او این بود:خدایا من مسلمان بمیرم.)

7-بندگان خدا در اوج عزّت و قدرت به یاد مرگ وقیامت و سرانجام کار خود هستند. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ» همان گونه که همسر فرعون در کاخ

فرعون به فکر قیامت بود و می گفت: «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ»پروردگارا! در بهشت برای من جایی نزد خود قرار بده.

8-عظمت خداوند تنها به خاطر نعمت هایی که به ما ارزانی داشته نیست،بلکه او بوجود آورنده کل هستی است. «فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

9-افتخار یوسف آن نیست که حاکم بر مردم است،افتخارش آن است که خداوند حاکم بر اوست. «أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ»

10-حسن عاقبت وپایداری در کار خیر،مهمتر از شروع آن است.انبیا برای حسن عاقبت دعا می کردند؛ «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» یعنی مرا در تسلیم خود تا مرگ پایدار بدار. (2)

11-در دعا،اوّل از نعمت های الهی یاد کنید؛ «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی» بعد درخواست خود را مطرح کنید. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»

12-چون به قدرت رسیدید،مناجات با خدا را از یاد نبرید. رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی …

13-حضرت یوسف علیه السلام در شور انگیزترین لحظات متوجّه خدا شده و با او مناجات می کند. رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی …*

14-علم و دانش در حکمرانی صحیح و عادلانه نقش مهمّی دارد. «آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی»*

15-در دعاها ومناجات ها تنها به فکر دنیا ومسائل مادی نباشید. «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ»

16-قدرت انسان ناچیز؛ «مِنَ الْمُلْکِ» علم انسان ناچیز؛ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ …اما حکومت خداوند بر همه هستی است. «فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

17-خدایی که خالق آسمان ها و زمین است می تواند کسی را از لابلای تمام سختی ها نجات داده و او را به بالاترین درجه ها برساند. رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ … فاطِرَ السَّماواتِ …*

18-به ایمان فعلی خود مغرور نشویم،حفظ ایمان تا آخر مهم است. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»*

19-نهایت ایمان،تسلیم در برابر خداوند است. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»*

20-عاقبت خیر،بهترین نعمتی است که خداوند به بندگانش عطا می کند. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»*

21-هیچ پادشاهی تا ابد نمی ماند. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»*

22-با ایمان مردن و در زمره صالحان قرار گرفتن،آرزوی پاکان است. «تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ»

23-انسان های وارسته حکومت را برای خدمت و صلاح می خواهند. «أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ»*

24-صالحان دارای بالاترین مقام در آخرت هستند.(یوسف آرزوی ملحق شدن به آنان را دارد) «أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ»*
___________________________

سیمای سوره رعد

این سوره در مکّه نازل شده و چهل و سه آیه دارد.با توجّه به طرح موضوع تسبیح رعد آسمان در آیه 13 این سوره،رعد نامیده شده است.

مطالبی پیرامون عظمت قرآن،توحید،آفرینش آسمان ها و زمین،تسخیر ماه و خورشید، آفرینش میوه ها و گیاهان،معاد و عدل الهی،مسئولیّت مردم،وفای به عهد و صله رحم، صبر و ترک انتقام جویی،کسب آرامش واقعی در پرتو ایمانِ به خدا و سرنوشت شوم مخالفان انبیا علیهم السلام در این سوره آمده است.

لطف خداوند بر قهر او مقدم است

وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ قَبْلَ الْحَسَنَهِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ لِلنّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ«6»

وپیش از رحمت ونیکی،به شتاب از تو عذاب وبدی می خواهند در حالی که پیش از آنان عذاب ها بوده است.وهمانا پروردگارت نسبت به مردم با همه ستمشان دارای آمرزش است و به یقین پروردگارت سخت کیفر است.

پیام ها:

1-انسان در اثر لجاجت،چنان سقوط می کند که حاضر است نابود شود،ولی حقّ را نپذیرد. «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ»

2-تاریخ پیشینیان،بهترین الگو ونمونه است. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»

3-قهر الهی را شوخی نپندارید و به نمونه های گذشته توجّه کنید. «مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»

4-سنّت خداوند مهلت دادن است و کاری به عجله مردم ندارد. «لَذُو مَغْفِرَهٍ»

5-راه توبه و بازگشت،برای افراد لجوج نیز باز است. لَذُو مَغْفِرَهٍ … عَلی ظُلْمِهِمْ

6-خداوند،انسان ها را با همه ی بدی هایی که از آنها سر می زند باز دوست دارد.

«لَذُو مَغْفِرَهٍ لِلنّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ»

7-لطف خداوند بر قهر او مقدم است. «مَغْفِرَهٍ – اَلْعِقابِ»

8-خوف و رجا و بیم و امید،در کنار هم عامل رشد است. «لَذُو مَغْفِرَهٍ – لَشَدِیدُ الْعِقابِ»

9-قهر ولطف الهی از مقام ربوبیّت اوست. «رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ ، رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ»

______________________________

خداوند حالات باروری تمام موجودات را می داند

اَللّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ«8»

خداوند می داند آنچه را که هر ماده ای(در شکم)حمل می کند و آنچه را که رحم ها جذب می کنند(مثل نطفه)و آنچه را که(در مراحل بعد از جذب) می افزایند و هر چیز نزد او به مقدار و اندازه ای است.

پیام ها:

1-خداوند حالات باروری تمام موجودات را می داند. «یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی»

2-علم خداوند،به جزئیات هم تعلق می گیرد.(او از نژاد،صفات،استعدادها، شکل و جنس جنین آگاهست.) یَعْلَمُ … ما تَغِیضُ … وَ ما تَزْدادُ

3-در تکامل یا نقص نوزاد،رَحم نقش مهمی دارد. «ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ»

4-نظام آفرینش موجودات بر اساس مقدار و میزان دقیق است. «بِمِقْدارٍ» (یعنی اگر مدّت حمل کم یا زیاد شود،اگر حمل سقط شود یا چند قلو گردد، اگر حمل،ناقص الخلقه یا دارای عضو زیادی شود،این کم و زیادی «تَغِیضُ و تَزْدادُ» بر اساس یک فرمول حساب شده است.)

__________________________________

به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نروید،سرنوشت شما به دست خودتان است

لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ«11»

برای انسان فرشتگانی است که پی درپی او را از پیش رو و از پشت سر از فرمان خداوند حفاظت می کنند.همانا خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند و هرگاه خداوند برای قومی آسیبی بخواهد پس هیچ برگشتی برای آن نیست و در برابر او هیچ دوست و کارساز و حمایت کننده ای برای آنان نیست.

پیام ها:

1-خداوند انسان را رها نمی گذارد. «لَهُ مُعَقِّباتٌ»

2-گروهی از فرشتگان الهی،محافظ انسان ها هستند. «لَهُ مُعَقِّباتٌ»

3-خداوند انسان را از حوادث غیر مترقّبه حفظ می کند، «لَهُ مُعَقِّباتٌ … یَحْفَظُونَهُ» نه ازحوادثی که با علم وعمد برای خود بوجود می آورند. «إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ»

4-خطرات وحوادث گوناگون،انسان را احاطه کرده است. «مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ»

5-خداوند نعمتی را که عطا فرماید پس نمی گیرد،مگر آنکه مردم،آن نعمت را ناسپاسی کنند. «إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ»

6-به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نروید،سرنوشت شما به دست خودتان است. «حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»

7-حفاظت خداوند تا زمانی است که انسان،کفران نعمت نکند وگرنه از لطف الهی محروم و به حال خود رها خواهد شد. «إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً»

8-برخورداری از نعمت های ظاهری و بیرونی،وابسته به کمالات نفسانی و حالات درونی است. «حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» در جای دیگر می فرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ …

9-اراده ی خداوند بالاتر از همه ی اراده هاست. «إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ»

______________________________

اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ«28»

(هدایت شدگان)کسانی هستند که ایمان آورده ودلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد.

پیام ها:

1-نشانه انابه واقعی،ایمان و اطمینان به خداست. مَنْ أَنابَ ، اَلَّذِینَ آمَنُوا …

2-ایمان بدون اطمینان قلبی،کامل و کارساز نیست. «آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ»

3-یاد خداوند با زبان کفایت نمی کند،اطمینان قلبی هم می خواهد. «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ»

4-تنها یاد خدا،مایه ی آرامش دل می شود. «بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»

  • امروزه دارندگان زر و زور و تزویر بسیارند،ولی از آرامش لازم خبری نیست.____________________________________
    باید در برابر انکار حق،قاطعیّت نشان داد

وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَ لا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُوا وَ إِلَیْهِ مَآبِ«36»

و کسانی که به آنان کتاب(آسمانی)دادیم،به آنچه به سوی تو نازل شده دلشاد می شوند.و بعضی از گروه ها کسانی هستند که بخشی از آن(قرآن)را انکار می کنند. بگو:همانا من مأمورم که خدا را بپرستم و به او شرک نورزم.تنها به سوی او دعوت می کنم و بازگشت من به سوی اوست.

نکته ها:

این آیه همچون آیات دیگراز افراد سالم،خوش قلب و پذیرای حقِ اهل کتاب ستایش کرده و می فرماید:اهل کتاب واقعی،روحیّه ی حق گرا دارند،از تعصبات نابجا پرهیز می کنند وچون با اسلام و آیات الهی برخورد کنند،شادمان شده و ایمان می آورند.

پیام ها:

1-گرچه پذیرفتن آیات مهم است،ولی پذیرش شادمانه مهمتر است. «یَفْرَحُونَ»

2-ایمان به تمام دستورات الهی لازم است،نه بخشی از آن. «بِما أُنْزِلَ»

3-حزب گرایی کورکورانه،یک آفت وخطر در برابر حق گرایی است. «مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ»

4-باید در برابر انکار حق،قاطعیّت نشان داد. مَنْ یُنْکِرُ … قُلْ

5-دلیل بندگی خالصانه،آن است که سرنوشت و آینده ما به دست اوست.

أَعْبُدَ اللّهَ … إِلَیْهِ مَآبِ

6-توحید،نبوّت،معاد اصول مشترک همه ادیان آسمانی است؛
_________________________________________
تأخیر نشانه ی تعطیل نیست

وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ«40»

(ای پیامبر! در فکر دیدن نتیجه کار مباش! زیرا)اگر بخشی از آنچه را به آنان وعده می دهیم(در زمان حیات تو)به تو نشان دهیم یا تو را از دنیا ببریم،(بدان که ما وعده های خود را محقق خواهیم کرد)پس وظیفه تو تنها تبلیغ است و حساب تنها با ماست.

پیام ها:

1-آنچه از لطف خداوند بر مسلمانان و یا قهر الهی بر کفّار مشاهده می شود،تنها گوشه ای از تحقق وعده های الهی است. «بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ»

2-حتّی مرگِ افرادی چون رسول گرامی اسلام مانع از تحقق وعده های الهی نیست و در زمان پیش بینی شده،محقق خواهد شد. نُرِیَنَّکَ … أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ

3-گاهی آثار تبلیغ بعد از رفتن مبلّغ پدیدار می شود،پس در انجام وظیفه منتظر نتیجه فوری نباشیم،زیرا که تأخیر نشانه ی تعطیل نیست…. أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ

4-کیفرهای الهی بدون حساب،بیجا و گزافه نیست. «عَلَیْنَا الْحِسابُ»
_____________________________

سیمای سوره ابراهیم

این سوره پنجاه و دو آیه دارد و در مکّه نازل شده است،البتّه آیه های 28 و 29،در مورد کشته شدگان بدر،در مدینه نازل شده است.در این سوره مطالبی درباره ی رسالت انبیا و موعظه ها وبشارت ها ودعاهای حضرت ابراهیم علیه السلام مطرح شده است.به فرموده ی روایات تلاوت این سوره برکاتی دارد که از جمله ی آنها در امان بودن از بلا و فقر و جنون است.

این سوره به دلیل بیان مطالبی درباره ی حضرت ابراهیم علیه السلام سوره«ابراهیم» نامیده شده و مانند سوره های قبلش یونس،هود،یوسف با «الر» آغاز شده است.

اوّلین آیه ی این سوره ها درباره اوصاف قرآن است.
___________________________

وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ«7»

و(نیز به یادآور)هنگامی که پروردگارتان اعلام فرمود:همانا اگر شکر کنید،قطعاً (نعمت های)شما را می افزایم،و اگر کفران کنید البتّه عذاب من سخت است.

پیام ها:

1-سنّت خداوند بر آن است که شکر را وسیله ی ازدیاد نعمت قرار داده و این سنّت را قاطعانه اعلام کرده است. «تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ» شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند.

2-خدا برای تربیت ما،شکر را لازم کرد نه آنکه خود محتاج شکر باشد. «رَبِّکُمْ»

3-با شکر،نه تنها نعمت های خداوند بر ما زیاد می شود،بلکه خود ما نیز رشد پیدا می کنیم،زیاد می شویم و بالا می رویم. «لَأَزِیدَنَّکُمْ»

4-کیفر کفران نعمت،تنها گرفتن نعمت نیست،بلکه حتّی گاهی نعمت سلب نمی شود،ولی به صورت نقمت و استدراج در می آید تا شخص،کم کم سقوط کند. «لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ»

________________________________

وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ«23»

اهل دوزخ،از یکدیگر متنفّر و بیزارند و همدیگر را نفرین می کنند،ولی بهشتیان به یکدیگر سلام می کنند.

در بهشت،نهرهای مختلفی وجود دارد:

الف:نهر آب: «أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ»

ب:نهر شیر: «أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ»

ج:نهر شراب بهشتی: «أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّهٍ لِلشّارِبِینَ»

د:نهر عسل: «وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی»

پیام ها:

1-مؤمنانِ نیکوکار،همواره در بهشت خواهند بود. أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا … خالِدِینَ

2-بهشتیان اهل صفا و صمیمیّت و سلام اند،نه نزاع و قهر. «تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ»

_________________________
انفاق باید گاهی پنهان و گاهی آشکارا باشد

قُلْ لِعِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلاهَ وَ یُنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَهً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خِلالٌ«31»

(ای پیامبر)به بندگان من(آنان)که ایمان آورده اند،بگو:نماز را برپا دارند، و از آنچه به آنان روزی داده ایم،پنهان و آشکار انفاق کنند قبل از آن که روزی فرا رسد که در آن نه دادوستدی باشد و نه دوستی و رابطه ای.

نکته ها:

انفاق آشکار،سبب تربیت نسل وتشویق دیگران ورفع تهمت از خود است و انفاق پنهانی عامل رشد و اخلاص است.البتّه بعضی مفسّران گفته اند:انفاق علنی مربوط به انفاق های واجب مثل خمس و زکات است و انفاق مخفی مربوط به موارد مستحبّ مثل صدقه است.

با این که هر یک از انفاق آشکار و پنهان آثاری دارند،ولی شاید بتوان گفت،انفاق پنهان بهتر است،چون در این آیه «سِرًّا» بر «عَلانِیَهً» مقدّم شده است.

پیام ها:

1-برای فرمان دادن،به طرف خود شخصیّت دهید. «لِعِبادِیَ»

بندگی خدا مدال افتخار مومنان است.

2-ایمان قلبی کافی نیست،نماز،انفاق و عمل صالح لازم است. «آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلاهَ وَ یُنْفِقُوا»

3-اسلام دین جامع است.رابطه با خدا و کمک به محرومان،در کنار هم و شرط قبولی یکدیگرند. «یُقِیمُوا الصَّلاهَ وَ یُنْفِقُوا»

4-مورد انفاق،تنها مال نیست،از هر چه داریم باید انفاق کنیم.(چه علم و ثروت،چه آبرو و قدرت) «مِمّا رَزَقْناهُمْ»

5-انفاق باید از رزق خدا یعنی مال حلال باشد،نه از هر مالی که داشتیم.فرمود:

«رَزَقْناهُمْ» و نفرمود«عندکم»

6-انفاق باید گاهی پنهان و گاهی آشکارا باشد. «سِرًّا وَ عَلانِیَهً»

7-از فرصت ها استفاده کنید. مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ …

8-اگر دنبال تجارت هستید در دنیا با خدا معامله کنید،زیرا که در قیامت هیچ داد و ستدی نیست. «یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ»

9-با پول و پارتی نمی توان از عذاب قیامت فرار کرد. «لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خِلالٌ»

__________________________
محبوبیّت و گرایش دل ها به دست خداست

رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ«37»

پروردگارا! من(یکی)از ذرّیّه ام را در وادی(و درّه ای بی آب و)بی گیاه،در کنار خانه ی گرامی و با حرمت تو ساکن ساختم.پروردگارا!(چنین کردم) تا نماز برپا دارند،پس دل های گروهی از مردم را به سوی آنان مایل گردان و آنان را از ثمرات،روزی ده تا شاید سپاس گزارند.

پیام ها:

1-انتخاب مسکن انبیا بر اساس نماز وعبادت بود. «أَسْکَنْتُ – لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ»

2-دینداری،گاهی با آوارگی،هجرت،دوری از خانواده و محرومیّت از امکانات رفاهی همراه است. «أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ»

3-کعبه واطراف آن در زمان حضرت ابراهیم نیز محترم و دارای محدودیّت و ممنوعیّت بوده است. «بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ»

4-محور و مقصد حرکت ابراهیم نماز است. «رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ»

5-اهل نماز،باید محبوب باشد. «لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النّاسِ»

6-نماز در ادیان قبل نیز بوده است. «لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ»

7-محبوبیّت و گرایش دل ها به دست خداست. فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً …

8-همه ی مردم لیاقت دوست داشتن اولیای خدا را ندارند. «مِنَ النّاسِ»

9-مردان خدا،دنیا را برای هدفی عالی می خواهند. «مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ»

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید