امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 18 : 57

آخرین اخبار

ایسنا: سفارت آذربایجان در ایران به زودی بازگشایی می شود

شفقنا- یک منبع آگاه در وزارت امور خارجه گفت:...

سلسله جلسات ماه مبارک رمضان در موسسه مرام برگزار می شود

شفقنا- موسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر (مرام) سلسله جلسات...

احمد میدری: اگر رسانه ها مستقل باشند صدای فقرا شنیده می شود

شفقنا- معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه...

صدرالحسینی: حمله به رفح تا پایان ماه رمضان عملیاتی نمی شود

شفقنا- کارشناس مسائل سیاسی گفت: با توجه به تقویت...

حداقل دستمزد در یونان به 830 یورو افزایش یافت

شفقنا- یونان حداقل دستمزد ماهانه را به ۸۳۰ یورو...

برنا نوشت/ خلجی: آقای روحانی با مردم صادق باشید

شفقنا- برنا نوشت: «سپهر خلجی روز جمعه در حساب...

استاد رفیعی: هدایت الهی نیازمند آماده‌سازی نفس است

شفقنا- سخنران حرم حضرت معصومه (س) گفت: هدایت الهی...

نزول قرآن در شب قدر؛ نوشتاری از حجت‌الاسلام علیرضا سبحانی

شفقنا- حجت‌الاسلام علیرضا سبحانی در نوشتاری با عنوان«نزول قرآن...

آرتی: اقامه نماز مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»

شفقنا- اداره دینی مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»...

اعلام برنامه شب های قدر در مسجد جمکران

شفقناقم- مراسم احیای شب های قدر در مسجد جمکران...

القدس: قانون منع تبعیض بر اساس مدل مو در پارلمان فرانسه تصویب شد

شفقنا- پارلمان فرانسه پیش نویس قانونی را تصویب کرد...

تفسیر آیاتی از جزء چهارم: انکار حج سبب کفر است؛ امر به معروف،بر نهی از منکر مقدّم است؛ معرّفی روحیات دشمنان؛ نقش مهم تفکر در ذکر؛ جهان بینی الهی درباره مرگ در راه خداوند؛ احکام مربوط به ارث ومهریه زنان

شفقنا-جز چهارم قرآن از آیه 93 سوره آل عمران شروع و تا آیه 23 سوره نساء ادامه دارد.
به گزارش شفقنا آیات مربوط به سوره آل عمران در این جز مربوط به امداد های غیبی در جهاد مسلمان و مشخصات دشمنان و منافقان است و آیات مربوط به سوره نسا در این جز مربوط به احکام ارث ومهریه زنان و همنین نحوه برخورد با زنا کار است.

93»کُلُّ الطَّعٰامِ کٰانَ حِلاًّ لِبَنِی إِسْرٰائِیلَ إِلاّٰ مٰا حَرَّمَ إِسْرٰائِیلُ عَلیٰ نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرٰاهُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرٰاهِ فَاتْلُوهٰا إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ

همه ی غذاها و خوارکی ها برای بنی اسرائیل حلال بود،مگر آنچه را اسرائیل(یعقوب)پیش از نزول تورات بر خود حرام کرده بود،بگو:اگر راست می گویید(که اینها از قبل در تورات حرام بوده است،)تورات را بیاورید و آن را تلاوت کنید(تا ببینید بسیاری از چیزها را بدون نزول وحی از پیش خود،بر خودتان حرام کرده اید).

«94»فَمَنِ افْتَریٰ عَلَی اللّٰهِ الْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ الظّٰالِمُونَ

پس بعد از این،هر کسی بر خدا به دروغ افترا ببندد،آنان ستمگران هستند.

نکته ها:

در تفاسیر آمده است،برخی اهل کتاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشکال می کردند که اگر تعالیم او موافق تعالیم انبیای پیشین همچون ابراهیم،موسی و عیسی علیهم السلام است،پس چرا گوشت و شیر شتر را حرام نمی داند؟! این آیه در جواب آنها نازل شد که تمام غذاها برای بنی اسرائیل حلال بوده است وتنها حضرت یعقوب بعضی از غذاها را بر خود ممنوع و حرام کرده بود.و دلیل این تحریم نیز چنانکه در بعضی تفاسیر آمده،آن است که وقتی حضرت یعقوب گوشت شتر را استفاده می نمود،موجب ناراحتی جسمی او می شد،او از این غذا پرهیز می کرد و بنی اسرائیل گمان می بردند که این یک حکم شرعی و حرام ابدی است.

 

پیام ها:

1-حلال بودن غذاها،یک اصل ثابت در ادیان آسمانی است. «کُلُّ الطَّعٰامِ کٰانَ حِلاًّ»

2-بدون دلیل و تحریم شرعی،حلال ها را حرام نپندارید. «حَرَّمَ إِسْرٰائِیلُ عَلیٰ نَفْسِهِ»

3-بهترین نوع استدلال،استدلال بر اساس عقاید و کتاب آسمانی طرف مقابل است. «فَأْتُوا بِالتَّوْرٰاهِ»

«95»قُلْ صَدَقَ اللّٰهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْرٰاهِیمَ حَنِیفاً وَ مٰا کٰانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

(ای پیامبر!)بگو:خداوند راستگو است،پس از آیین ابراهیم حقگرا پیروی کنید که او از مشرکان نبود

_____________________________________
حج

97»فِیهِ آیٰاتٌ بَیِّنٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کٰانَ آمِناً وَ لِلّٰهِ عَلَی النّٰاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعٰالَمِینَ

در آن(خانه)نشانه های روشن،(از جمله)مقام ابراهیم است و هر کس به آن درآید،درامان است وبرای خدا بر عهده ی مردم است که قصد حج آن خانه را نمایند،(البتّه)هرکه توانایی این راه را دارد.وهرکس کفر ورزد (وبا داشتن توانایی به حج نرود،بداند که)همانا خداوند از همه ی جهانیان بی نیاز است.

در کنار کعبه،مقام ابراهیم است.به گفته روایات،مقام ابراهیم سنگی است که به هنگام ساختن کعبه و بالا بردن دیوارهای آن،زیر پای ابراهیم علیه السلام قرار داشت و اثر پای آن حضرت بر روی آن مانده است.بقای این سنگ و اثر پا روی آن،از قرن ها پیش از عیسی و موسی علیهما السلام با آن همه تغییر وتحوّلی که در کعبه و اطراف آن در اثر حمله ها،سیل ها و خرابی ها بوجود آمده،خود نشانه ای از قدرت الهی است.

1-در خانه ی خدا،نشانه های روشن بسیار است.نشانه های قداست و معنویّت، خاطرات انبیا از آدم تا خاتم،عبادتگاه و قبله گاه همه ی انبیا و نمازگزاران.

«فِیهِ آیٰاتٌ بَیِّنٰاتٌ»

2-ابراهیم علیه السلام مقامی دارد که جای پای او،به مکّه ارزش داده است. «مَقٰامُ إِبْرٰاهِیمَ»

3-بر خلاف تفکّر وهابیّت،اگر جماد در جوار اولیای خدا قرار گیرد،قداست می یابد. «مَقٰامُ إِبْرٰاهِیمَ»

4-از امتیازات اسلام آن است که یک منطقه از زمین را منطقه ی امن قرار داده است. «مَنْ دَخَلَهُ کٰانَ آمِناً»

5-واجبات،یک نوع تعهّد الهی برگردن انسان است. «وَ لِلّٰهِ عَلَی النّٰاسِ حِجُّ الْبَیْتِ»

6-حج،باید خالصانه و تنها برای خدا باشد. «لِلّٰهِ عَلَی النّٰاسِ حِجُّ الْبَیْتِ»

7-تکلیف و وظیفه،به مقدار توان است.توان فرد از نظر مالی و بدنی و فراهم بودن شرایط بیرونی. «مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً»

8-استطاعت شرط حج است. «مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً»

9-انکار حج و ترک آن،سبب کفر است. «وَ مَنْ کَفَرَ»

10-فایده ی انجام دستورات الهی،به خود انسان برمی گردد وگرنه خداوند نیازی به اعمال ما ندارد. «فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعٰالَمِینَ»

11-خداوند دعوت می کند،ولی منّت نمی کشد. «وَ لِلّٰهِ عَلَی النّٰاسِ حِجُّ الْبَیْتِ… وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعٰالَمِینَ»

«103»وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّٰهِ جَمِیعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً وَ کُنْتُمْ عَلیٰ شَفٰا حُفْرَهٍ مِنَ النّٰارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهٰا کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللّٰهُ لَکُمْ آیٰاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

وهمگی به ریسمان خدا چنگ زنید وپراکنده نشوید ونعمت خدا را بر خود یاد کنید،آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید،پس خداوند میان دلهایتان الفت انداخت ودر سایه نعمت او برادران یکدیگر شدید،و بر لب پرتگاهی از آتش بودید،پس شما را از آن نجات داد.این گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان می کند،شاید هدایت شوید

2-محور وحدت باید دین خدا باشد،نه نژاد،زبان،ملّیت و…. «بِحَبْلِ اللّٰهِ»

3-از برکات و خدمات اسلام غافل نشوید. «إِذْ کُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ»

4-وحدت،عامل اخوّت است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً»

5-اتّحاد،از نعمت های بزرگ الهی است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ»

6-تفرقه و عدوات،پرتگاه و گودال آتش است. «شَفٰا حُفْرَهٍ مِنَ النّٰارِ»

7-نعمت های خداوند،آیات او هستند. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّٰهِ… یُبَیِّنُ اللّٰهُ لَکُمْ آیٰاتِهِ»

8-یادآوری نعمت های الهی عامل عشق و زمینه ساز هدایت است. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّٰهِ… لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
_____________________________________
امربه معروف و نهی از منکر

 

«104»وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

و از میان شما باید گروهی باشند که(دیگران را)به خیر دعوت نمایند و امر به معروف ونهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.

 

نکته ها:

قرارگرفتن آیه ی امر به معروف ونهی از منکر در میان دو آیه ای که دستور اتّحاد و یکپارچگی می دهد،شاید از آن رو باشد که در نظام اجتماعیِ متفرّق و از هم پاشیده،یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینکه چنین دعوت هایی مؤثّر و کارساز نیست.

 

پیام ها:

1-در جامعه اسلامی،باید گروهی بازرس و ناظر که مورد تأیید نظام هستند،بر رفتارهای اجتماعی مردم نظارت داشته باشند. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ»

2-اصلاح جامعه و جلوگیری از فساد،بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امکان ندارد. «مِنْکُمْ أُمَّهٌ»

3-دعوت کننده ی به خیر ومعروف باید اسلام شناس،مردم شناس وشیوه شناس باشد.لذا بعضی از افراد این وظیفه را به عهده دارند،نه همه آنها. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ»

4-دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر،باید به صورت دائمی باشد،نه موسمی و موقّتی. «یَدْعُونَ، یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ» فعل مضارع،نشانه استمرار است.

5-امر به معروف،بر نهی از منکر مقدّم است.اگر راه معروف ها باز شود،زمینه برای منکر کم می گردد. «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»

6-کسانی که برای رشد و اصلاح جامعه دل می سوزانند،رستگاران واقعی هستند وگوشه گیرانِ بی تفاوت را از این رستگاری سهمی نیست. «أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

7-فلاح و رستگاری،تنها در نجات و رهایی خود خلاصه نمی شود،بلکه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. «یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ، أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

_________________________
خصوصیات دشمنان وچگونگی رفتار با آنها

«118»یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا بِطٰانَهً مِنْ دُونِکُمْ لاٰ یَأْلُونَکُمْ خَبٰالاً وَدُّوا مٰا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضٰاءُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ وَ مٰا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنّٰا لَکُمُ الْآیٰاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! از غیر خودتان همراز نگیرید.آنان در تباهی شما کوتاهی نمی کنند،آنها رنج بردن شما را دوست دارند.همانا کینه و دشمنی از(گفتار)دهانشان پیداست و آنچه دلشان در بردارد، بزرگتر است.به تحقیق ما آیات(روشنگر و افشاگر توطئه های دشمن)را برای شما بیان کردیم اگر تعقّل کنید.

نکته ها:

«بِطانَه»به لباس زیر گفته می شود که به«بَطن»و شکم می چسبد.این کلمه،کنایه از مَحرم اسرار است.«خَبال»به معنای نابودی فکر و عقل است.«عَنَت»به معنی سختی و رنج،و«یَألُون»به معنی کوتاهی کردن در انجام کار است.

دشمن برای ما چه آرزو می کند؟

اگر به واژه ی«وَدَّ»در قرآن بنگریم،آرزوهای دشمنان را درباره خود در می یابیم:

1.غفلت از سلاح وسرمایه خود. «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ»

 

2.ضعف و سستی و مداهنه و سازش کاری. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» 

3.رنج و فشار و به زحمت افتادن. «وَدُّوا مٰا عَنِتُّمْ»

4.ارتداد و بازگشت از دین. «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتٰابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمٰانِکُمْ کُفّٰاراً» 

پیام ها:

1-بیگانگان را مَحرم اسرار خویش قرار ندهیم. «لاٰ تَتَّخِذُوا بِطٰانَهً مِنْ دُونِکُمْ» وجود مستشاران خارجی در کشورهای اسلامی،ممنوع است.

2-رازداری،یک وظیفه ی قطعی است. «لاٰ تَتَّخِذُوا بِطٰانَهً مِنْ دُونِکُمْ»

3-هر مسلمانی هم که مصداق «دُونِکُمْ» باشد،نباید محرم اسرار قرار گیرد،زیرا در میان مسلمانان نیز افراد فتنه جو و جاسوس،کم نیستند. «لاٰ تَتَّخِذُوا بِطٰانَهً مِنْ دُونِکُمْ…»

4-ملاک دوستی و روابط صمیمانه ی مسلمانان با سایر جوامع باید ایمان باشد.

«لاٰ تَتَّخِذُوا بِطٰانَهً مِنْ دُونِکُمْ»

5-دشمن در ضربه زدن به فکر و اندیشه کوتاهی نمی کند. «لاٰ یَأْلُونَکُمْ خَبٰالاً»

6-دشمنان با شگردهای گوناگون با ما برخورد می کنند:1.فساد. «لاٰ یَأْلُونَکُمْ خَبٰالاً» 2.فشار. «وَدُّوا مٰا عَنِتُّمْ» 3.نفاق. «مٰا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»

7-دشمنان خود را بشناسید و هشیار باشید،آنان ذرّه ای در توطئه و فتنه علیه شما کوتاهی نمی کنند. «لاٰ یَأْلُونَکُمْ خَبٰالاً وَدُّوا مٰا عَنِتُّمْ»

8-اوامر و نواهی الهی،دلیل و فلسفه دارد.اگر شما را از روابط صمیمانه با دشمنان نهی می کند،به خاطر آن است که آنان در توطئه علیه شما کوتاهی نمی کنند. «لاٰ تَتَّخِذُوا… لاٰ یَأْلُونَکُمْ»

9-از کوزه همان برون تراود که در اوست.از دشمن انتظاری جز بغض و کینه نیست. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضٰاءُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ»

10-دشمنان خود را از تبلیغات آنان بشناسید. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضٰاءُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ»

11-روابط صمیمی با دشمنِ توطئه گر،نشانه ی بی عقلی است.برخورد صمیمانه،با افراد بی صفا،کم عقلی است. «مٰا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ… إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»

12-خداوند به درون همه آگاه است و نقشه های دشمنان اسلام را افشا می کند.

«وَ مٰا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»

13-دشمنان شما منافق هستند،ظاهر و باطنشان یکی نیست. «مٰا تُخْفِی صُدُورُهُمْ»

14-خداوند با معرّفی روحیات دشمن،با شما اتمام حجّت کرده است. «قَدْ بَیَّنَّا الْآیٰاتِ»

15-مؤمن بودن مسأله ای است و عاقل بودن مسأله دیگر،لذا در این آیه خداوند به مؤمنان می فرماید:کفّار را محرم اسرار خود قرار ندهید،اگر عقل دارید. «یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا… إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»

«120»إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِهٰا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاٰ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّٰهَ بِمٰا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ

اگر خوبی به شما رسد،آنان را غمگین سازد و اگر بدی به شما رسد،آنها بدان شادمان می شوند و اگر(در برابرشان)صبر کنید و پرهیزکار باشید، حیله ی بدخواهانه ی آنان هیچگونه آسیبی به شما نرساند.همانا خداوند به آنچه انجام می دهند احاطه دارد.

نکته ها:

این آیه راه شناختِ دوست و دشمن را بیان می کند که آن،توجّه به روحیات و عکس العمل دیگران در مواقع کامیابی و یا ناکامی مسلمانان است.در سیاست خارجی نیز توجّه به محکوم کردن ها،تأیید و تکذیب ها،و انواع کمک ها و تبلیغات،لازم است.

در آیات قبل،به مسلمانان سفارش کرد که دشمنان را نه یاور همراه خود بگیرند و نه دوست خود.این آیه می فرماید:این برخورد ممکن است تاوان سختی داشته باشد و آنان علیه شما توطئه کنند،بنابراین شما باید اهل صبر و تقوا باشید،تا حیله های آنان ضربه ای به شما نزند.

پیام ها:

1-حسادتِ دشمنان به قدری است که اگر اندک خیری به شما برسد،ناراحت می شوند. «إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ»

2-راه نفوذ دشمن در مسلمانان،یا ترس و طمع خودمان است و یا بی پروایی و بی تقوایی ما که صبر و تقوا،راه چاره آن است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاٰ یَضُرُّکُمْ»

3-در مقابله با حسودانی که از رشد ما ناراحتند،صبر و تقوا چاره ساز و کلید

پیروزی است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاٰ یَضُرُّکُمْ»

4-خداوند با افشای روحیّات دشمن،به مسلمانان هم روحیّه می دهد و هم بیدار باش. «إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ… لاٰ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ»
_____________________________________-
امدادهای غیبی

«123»وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّٰهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللّٰهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالی که ناتوان بودید یاری کرد، پس از خداوند پروا کنید،باشد که سپاس گزاری نمائید.

پیام ها:

1-امدادهای غیبی را در میدان های کارزار فراموش نکنید. «نَصَرَکُمُ اللّٰهُ بِبَدْرٍ»

2-نصرت الهی،نشانه ی ولایت الهی بر مؤمنان است. «وَ اللّٰهُ وَلِیُّهُمٰا… وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّٰهُ بِبَدْرٍ»

3-به خداوند توکّل کنیم که نصرت او را در صحنه های جنگ دیده ایم. «وَ عَلَی اللّٰهِ فَلْیَتَوَکَّلِ… نَصَرَکُمُ اللّٰهُ بِبَدْرٍ»

4-امدادهای الهی سرنوشت جنگ را معیّن می کند،نه عوامل طبیعی. «نَصَرَکُمُ اللّٰهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ»

5-هرکس طالب نصرت الهی است،باید تقوا پیشه کند. «نَصَرَکُمُ اللّٰهُ… فَاتَّقُوا اللّٰهَ»

6-شکر امدادهای الهی آن است که تقوای الهی پیشه کنیم. «فَاتَّقُوا اللّٰهَ… تَشْکُرُونَ»

124»إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاٰثَهِ آلاٰفٍ مِنَ الْمَلاٰئِکَهِ مُنْزَلِینَ

و(بیاد آور)هنگامی که به مؤمنان می گفتی:آیا شما را کفایت نمی کند که پروردگارتان شما را به سه هزار فرشته ی فرود آمده یاری کند؟

پیام ها:

1-یکی از وظایف رهبری،امیدوار کردن و توجّه دادن مردم به امدادهای غیبی است. «إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ»

2-امید به لطف خداوند برای یک رزمنده ضروری است. «أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ»

3-ملائکه به فرمان خداوند در خدمت مؤمنان قرار می گیرند. «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاٰثَهِ آلاٰفٍ مِنَ الْمَلاٰئِکَهِ»

4-در جهان بینی الهی،زندگی انسان ها با جهان فرشتگان مرتبط است. «یُمِدَّکُمْ…»

5-امدادهای الهی،براساس ربوبیّت اوست. «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ»

6-یکی از اسباب امدادهای الهی در جبهه ها،نزول فرشتگان است. «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاٰثَهِ آلاٰفٍ مِنَ الْمَلاٰئِکَهِ مُنْزَلِینَ»

_______________________________
صداقت پیامبر وصداقت رهبر امت

 

«128»لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظٰالِمُونَ

هیچ امری(از هدایت یا کیفر مردم)در اختیار تو نیست.(تنها خداوند است که)یا لطف خود را بر آنها برمی گرداند یا عذابشان می کند،زیرا آنان ستمکارند.

نکته ها:

وقتی رهبری امّت صداقت کامل دارد،این گونه عمل می کند که حتّی آیاتی را که از او سلب مسئولیّت می کند،با کمال صداقت و شهامت برای مردم باز می خواند،که خداوند فرمود:تو کاره ای نیستی.در تفاسیر شیعه و سنّی می خوانیم هنگامی که دندان پیامبر در جنگ احد شکست و خون جاری شد،حضرت فرمود:چگونه این مردم رستگار خواهند شد؟آیه نازل شد که تو مسئول رستگاری مردم نیستی،ممکن است در آینده مورد عفو قرار بگیرند و ممکن است به حال خود رها شده و مجازات شوند.

پیام ها:

1-عفو یا عذاب به دست خداوند است.شفاعتِ اولیا هم بدون اذن او صورت نمی گیرد و هرگز پیامبران از پیش خود در برابر خداوند استقلالی ندارند.

«لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ»

2-راه توبه حتّی برای فراریان از جبهه حقّ و یا کفّاری که بزرگ ترین صدمه را به مسلمانان زده اند،بسته نیست. «أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ»

3-عذاب مردم بخاطر ظلم و ستم خودشان است. «یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظٰالِمُونَ»

«129»وَ لِلّٰهِ مٰا فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی الْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشٰاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ وَ اللّٰهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

وآنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است،از آنِ اوست.او(طبق حکمت خود)هرکس را بخواهد می بخشد و هرکس را بخواهد عذاب می کند و خداوند بخشنده ی مهربان است.

نکته ها:

این آیه تأکیدی بر آیه ی قبل است که مجازات یا عفو،تنها به دست خداوند است.زیرا آفرینش و حاکمیّت تمام هستی در دست اوست.جالب این که در آیه،افرادِ مورد قهر یا لطف معیّن نمی شوند،تا غرور یا یأس برای کسی پیدا نشود و همه در حالت خوف و رجا باشند.

ناگفته پیداست که عفو یا عذاب،براساس حکمت الهی و وابسته به زمینه هایی است که انسان در خود و یا جامعه بوجود می آورد.

___________________________
متقین وفروبردن خشم

 

«134»الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّٰاءِ وَ الضَّرّٰاءِ وَ الْکٰاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعٰافِینَ عَنِ النّٰاسِ وَ اللّٰهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

(متّقین)کسانی هستند که در راحت ورنج انفاق می کنند وخشم خود را فرو می برند و از(خطای)مردم می گذرند،و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.

پیام ها:

1-تقوا،از انفاق جدا نیست. «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ…»

2-انفاق،سخاوت می خواهد نه ثروت. «فِی السَّرّٰاءِ وَ الضَّرّٰاءِ»

3-نه در حال رفاه از محرومان غافل باشیم و نه در تنگدستی بگوییم که ما خود گرفتاریم. «فِی السَّرّٰاءِ وَ الضَّرّٰاءِ»

4-متّقین محکوم غرایز نیستند،آنان حاکم ومالک خویشتن اند. «الْکٰاظِمِینَ الْغَیْظَ»

5-تقوا،از سعه ی صدر جدا نیست. «وَ الْعٰافِینَ عَنِ النّٰاسِ»

6-متّقی،منزوی نیست،بلکه با مال و اخلاق خوب خود،با مردم معاشرت می کند. «یُنْفِقُونَ، اَلْکٰاظِمِینَ، اَلْعٰافِینَ»

7-در عفو خطاکار،ایمان او شرط نیست. «وَ الْعٰافِینَ عَنِ النّٰاسِ»

8-کسی که می خواهد محبوب خدا شود باید از مال بگذرد و خشم وغضب را فرو برد. «وَ اللّٰهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»

9-انفاق به محرومان و گذشت از خطای مردم،از مصادیق احسان و نیکوکاری است. «یُنْفِقُونَ، اَلْکٰاظِمِینَ، اَلْعٰافِینَ، اَلْمُحْسِنِینَ»

__________________________

«139»وَ لاٰ تَهِنُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

و اگر مؤمن هستید،سستی نکنید و غمگین مباشید که شما برترید.

نکته ها:

در جنگ احد،به خاطر عدم اطاعت از فرماندهی،بر قوای اسلام شکست وارد شد، مسلمانان روحیّه خود را از دست دادند،این آیه نازل شد که مبادا با شکست خود را ببازید، بلکه با تقویت ایمان خود را تقویت کنید که در این صورت برتری با شماست.

پیام ها:

1-شکستِ موضعی در یک جنگ،نشانه ی شکست نهایی مسلمانان نیست. «وَ لاٰ تَهِنُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ»

2-رهبر باید روحیه ها را تقویت کند. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ…»

3-اگر به ایمان و اطاعت برگردید،در جنگ ها به پیروزی خواهید رسید. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

4-در سایه ی ایمان،می توان بر همه جهان غالب شد. «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

5-پیروزی و شکست ظاهری ملاک نیست،برتری به خاطر عقاید صحیح و تفکّر سالم اصل است. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

6-در جهان بینی مادّی،عامل پیروزی سلاح و تجهیزات است،ولی در بینش الهی،عامل پیروزی ایمان است. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

_____________________
آیا ایمان قلبی کافیست؟

«142»أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّٰا یَعْلَمِ اللّٰهُ الَّذِینَ جٰاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّٰابِرِینَ

 

آیا گمان دارید که(با ادّعای ایمان)وارد بهشت شوید،در حالی که هنوز خداوند مجاهدان و صابران شما را معلوم نساخته است؟

نکته ها:

این آیه،به جهاد و صبر و مقاومت مؤمنان اشاره می کند.زیرا راه سیدن به بهشت صبر و جهاد است.قرآن می فرماید: «سَلاٰمٌ عَلَیْکُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ» سلام بر شما بهشتیان،به خاطر صبر و مقاومتی که داشتید.در این تعبیر لطفی است،نمی گوید سلام بر شما به خاطر حج و روزه و یا خمس و زکات،زیرا انجام هر عملی نیازمند صبر و پایداری است.

پیام ها:

1-از امیدهای بیجا و آرزوهای باطل دست برداریم. «أَمْ حَسِبْتُمْ»

2-ایمانِ قلبی کافی نیست،تلاش و عمل نیز لازم است.بهشت را به بها دهند نه بهانه. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّٰا یَعْلَمِ…»

3-کلید بهشت،صبر و جهاد است.صبر در برابر مصیبت،معصیت و انجام عبادت و حضور در جبهه ی جهاد اکبر و جهاد اصغر. «وَ یَعْلَمَ الصّٰابِرِینَ»

4-صبر و مقاومت،همراه با جهاد لازم است.زیرا شروع جنگ و ادامه ی آن و عوارض و آثار پس از جنگ،همه و همه نیازمند صبر و بردباری است.

«جٰاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّٰابِرِینَ»

______________________________
پایداری در اعتقادات/ فرد پرستی ممنوع

«144»وَ مٰا مُحَمَّدٌ إِلاّٰ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقٰابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللّٰهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللّٰهُ الشّٰاکِرِینَ

ومحمّد جز پیامبری نیست که پیش از او نیز پیامبران(دیگری آمده و)در گذشته اند.(بنابراین مرگ برای انبیا نیز بوده و هست،)پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود،شما به(آئین)گذشتگان خود بر می گردید؟و هر کس به عقب برگردد،پس هرگز هیچ ضرری به خداوند نمی زند و خداوند بزودی پاداش شاکران را خواهد داد.

نکته ها:

در تفاسیر آمده است:در جنگ احد هنگامی که شایعه گردید محمّد کشته شد.این شایعه

موجب شادی و روحیه گرفتن کفّار شد و جمعی از مسلمانانِ ضعیف الایمان پا به فرار گذاشتند.برخی به فکر گرفتن امان از ابوسفیان فرمانده کفّار افتادند.در برابر این گروه، مسلمانانی با صدای بلند فریاد می زدند:اگر محمّد هم نباشد راه محمّد و خدای محمّد باقی است،فرار نکنید.

امام صادق علیه السلام فرمود:حساب قتل از مرگ جداست،وهر شهیدی در آینده تاریخ برگشته ودوباره خواهد مرد.زیرا قرآن می فرماید:«کُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَهُ الْمَوْتِ»

پیام ها:

1-وظیفه پیامبر،رسالت و ابلاغ پیام خداست. «وَ مٰا مُحَمَّدٌ إِلاّٰ رَسُولٌ»

2-مگر با مرگِ انبیای قبل،پیروانشان از دین برگشتند؟! «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ…»

3-جامعه ی اسلامی باید چنان تشکّل و انسجامی داشته باشد که حتّی مرگ رهبر به آن ضربه ای نزند. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقٰابِکُمْ»

4-پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز تابع سنّت های الهی و قوانین طبیعی همچون مرگ و حیات است. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ»

5-انتشار شایعه،از حربه های دشمن است. «مٰاتَ أَوْ قُتِلَ» (با توجّه به شأن نزول)

6-عمر پیامبر محدود است،نه راه او. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ»

7-فردپرستی ممنوع.راه خدا که روشن شد،آمد و شد افراد نباید در پیمودن خط الهی ضربه وارد کند. «أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ»

8-ایمان خود را چنان ثابت و استوار سازید که حوادث تاریخ آن را نلرزاند.

«أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ»

________________________________-

دعای قرآنی

 

«147»وَ مٰا کٰانَ قَوْلَهُمْ إِلاّٰ أَنْ قٰالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ إِسْرٰافَنٰا فِی أَمْرِنٰا وَ ثَبِّتْ أَقْدٰامَنٰا وَ انْصُرْنٰا عَلَی الْقَوْمِ الْکٰافِرِینَ

و کلام آنها(رزمندگان مخلص و آگاه)جز این نبود که گفتند:«پروردگارا! گناهان و زیاده روی در کارمان را ببخشای و گام های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران یاری ده.

پیام ها:

1-از عوامل شکست در جنگ،گناه و زیاده روی است.رزمندگان مخلص،با این موانع پیروزی را از بین می برند. «اغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ إِسْرٰافَنٰا»

2-شکستِ خود را به قضا و قدر و یا دیگران نسبت ندهید،به قصورها و تقصیرهای خود نیز توجّه داشته باشید. «ذُنُوبَنٰا وَ إِسْرٰافَنٰا»

3-اوّل استغفار،بعد استنصار.ابتدا طلب آمرزش کنید،سپس از خداوند پیروزی بخواهید. «اغْفِرْ لَنٰا… وَ انْصُرْنٰا»

4-به جای تسلیم در برابر دشمن،در پیشگاه خداوند اظهار ذلّت نمایید. «وَ مَا اسْتَکٰانُوا… رَبَّنَا اغْفِرْ لَنٰا…»

 

5-صحنه های جهاد و جنگ،بستری است برای دعا و استغفار. «وَ مٰا کٰانَ قَوْلَهُمْ إِلاّٰ أَنْ قٰالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنٰا»

6-مردان خدا،نصرت و یاری خدا را برای نابودی کفر می خواهند،نه برای کسب افتخار خود. «وَ انْصُرْنٰا عَلَی الْقَوْمِ الْکٰافِرِینَ»

7-بر لطف خداوند تکیه کنید،نه بر نفرات خود. «رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ… رَبَّنَا… اُنْصُرْنٰا»


_______________________
نحوه برخورد با خطاکار

«155»إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعٰانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطٰانُ بِبَعْضِ مٰا کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللّٰهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ

همانا کسانی از شما که روز برخورد دو سپاه(در احد،از جنگ)روی برگرداندند(و فرار کردند،)جز این نبود که شیطان به خاطر بعضی از کردار(ناپسند)شان آنها را لغزانید و البتّه خداوند از آنها گذشت،براستی که خداوند آمرزنده ی بردبار است.

پیام ها:

1-یکی از علل فرار از جنگ،گناه است. «تَوَلَّوْا… بِبَعْضِ مٰا کَسَبُوا»

2-گناه،میدان را برای وسوسه های شیطان باز می کند. «اسْتَزَلَّهُمُ… بِبَعْضِ مٰا کَسَبُوا»

3-خطاکار را نباید برای همیشه طرد کرد ودر کیفر او شتاب کرد. «عَفَا اللّٰهُ عَنْهُمْ»

4-خداوند گنهکاران را می بخشد،پس شما آنان را ملامت نکنید. «عَفَا اللّٰهُ عَنْهُمْ»

__________________________________
جهان بینی الهی درباره مرگ در راه خداوند

«157»وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللّٰهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمّٰا یَجْمَعُونَ

و اگر در راه خدا کشته شوید و یا بمیرید(زیان نکرده اید،زیرا)آمرزش و رحمت خداوند از آنچه(آنان در طول عمر خود)جمع می کنند،بهتر است.

 

پیام ها:

1-در جهان بینی الهی،مرگ و شهادت در راه خدا،از همه ی دنیا و جمع کردنی های آن بهتر است. «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ أَوْ مُتُّمْ…»

2-مهم در راه خدا بودن است،خواه به شهادت بیانجامد یا مرگ. «قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ أَوْ مُتُّمْ…»

3-اوّل باید بخشیده شد،سپس رحمت الهی را دریافت کرد.کلمه ی«لمغفره»قبل

از کلمه«رحمه»آمده است.

4-مغفرت و رحمت نتیجه ای ابدی دارد،ولی مال و ثروت آثارش موقّت است.

«لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللّٰهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمّٰا یَجْمَعُونَ»

_________________________________–
لزوم مشورت کردن

 

«159»فَبِمٰا رَحْمَهٍ مِنَ اللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شٰاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذٰا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ

(ای رسول ما!)پس به خاطر رحمتی از جانب خدا(که شامل حال تو شده،)با مردم مهربان گشته ای و اگر خشن و سنگدل بودی،(مردم)از دور تو پراکنده می شدند.

 

پیام ها:

1-نرمش با مردم،یک هدیه ی الهی است. «فَبِمٰا رَحْمَهٍ مِنَ اللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ»

2-افراد خشن و سختگیر نمی توانند مردم داری کنند. «لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»

3-نظام حکومتی اسلام،بر مبنای محبّت و ارتباط تنگاتنگ با مردم است. «حَوْلِکَ»

4-رهبری و مدیریّت صحیح،با عفو و عطوفت همراه است. «فَاعْفُ عَنْهُمْ»

5-خطاکارانِ پشیمان و گنهکاران شرمنده را بپذیریدو جذب کنید. «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شٰاوِرْهُمْ»

6-ارزش مشورت را با ناکامی های موسمی نادیده نگیرید. «وَ شٰاوِرْهُمْ»

7-پیامبر وظیفه داشت با مردم حتی آنان که در گذشته لغزش داشته اند نیز مشورت کند. «وَ شٰاوِرْهُمْ»

8-ظلمی را که به تو کردند،عفو کن؛ «فَاعْفُ عَنْهُمْ» برای گناهی که نسبت به خدا مرتکب شدند،طلب آمرزش کن؛ «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» در مسائل سیاسی اجتماعی، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. «وَ شٰاوِرْهُمْ»

9-استغفارِ پیامبر درباره ی امّتش،به دستور خداست.پس مورد قبول نیز هست.

«وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ»

10-مشورت کردن،منافاتی با حاکمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. «وَ شٰاوِرْهُمْ… فَإِذٰا عَزَمْتَ»

11-در کنار فکر و مشورت،توکّل بر خدا فراموش نشود. «فَتَوَکَّلْ»

12-ابتدا مشورت و سپس توکّل،راه چاره ی کارهاست،خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. «شٰاوِرْهُمْ… فَتَوَکَّلْ… إِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»

________________________________

کارشکنی منافق با ایجاد یاس

 

«168»الَّذِینَ قٰالُوا لِإِخْوٰانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطٰاعُونٰا مٰا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ

منافقان کسانی هستند که(بعد از پایان جنگ احد،دست به تبلیغات یأس آور زده و در حالی که خود از جنگ سر باز زده و در خانه های)خود نشسته اند و در حقّ برادران خود گفتند:اگر از ما پیروی می کردند کشته نمی شدند.به آنان بگو:اگر راست می گویید،مرگ را از خودتان باز دارید.

پیام ها:

1-منافقان به هنگام حرکت مردم به جبهه ها،در خانه ها می نشینند. «وَ قَعَدُوا»

2-منافقان،روحیه ی خانواده های شهدا را تضعیف می کنند. «لَوْ أَطٰاعُونٰا مٰا قُتِلُوا»

3-منافقان،خود را رهبر فکری دیگران می دانند. «لَوْ أَطٰاعُونٰا»

4-در جهان بینی منافقان،اصالت با زندگی مادّی و رفاه است. «وَ قَعَدُوا لَوْ أَطٰاعُونٰا مٰا قُتِلُوا»

5-ایمان به مقدّر بودن مرگ،سبب شجاعت و پذیرش رفتن به جبهه است و در

بینش منافقان،شهادت و سعادت اخروی جایگاه ندارد. «لَوْ أَطٰاعُونٰا مٰا قُتِلُوا»

6-باید با تبلیغات سوء منافقان برخورد کرد. «قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ»

7-انسان نمی تواند مرگ را از خود دفع کند. «فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ»

8-مرگ به دست خداست،جبهه یا خانه در مرگ نقش اصلی را ندارند. «فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ»

_________________________
ارزش شهادت

«169»وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْیٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

 

پیام ها:

1-شهادت،پایان زندگی نیست،آغاز حیات است.بسیاری از زندگان مرده اند، ولی کشتگان راه خدا زنده اند. «بَلْ أَحْیٰاءٌ»

2-شهادت،باختن و از دست دادن نیست؛بلکه یافتن و به دست آوردن است.

«170»فَرِحِینَ بِمٰا آتٰاهُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ

آنان بخاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده،شادمانند و به کسانی که به دنبال ایشانند،ولی هنوز به آنها ملحق نشده اند،مژده می دهند که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت.

پیام ها:

1-شادی شهدا به الطاف الهی است،نه عملکرد خودشان. «فَرِحِینَ بِمٰا آتٰاهُمُ اللّٰهُ»

2-شهدا الطاف الهی را تفضّل الهی می دانند،نه پاداش خون خود. «مِنْ فَضْلِهِ»

3-شهدا از همرزمان خود دل نمی کنند و آینده خوب را به آنها بشارت می دهند.

«یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ»

4-شهدا زندگی جمعی دارند،به یکدیگر ملحق می شوند و در انتظار دیگران هستند. «یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ»

5-علاقه به سعادت دیگران و ملحق شدن آنان به کاروان عزّت و شرف،یک ارزش است. «وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا»

6-کامیابی شهدا،همیشگی است و هرگز غم از دست دادن نعمتی را ندارند.

«أَلاّٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ»
_____________________________________
بخل ورزیدن

«180»وَ لاٰ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمٰا آتٰاهُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیٰامَهِ وَ لِلّٰهِ مِیرٰاثُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ

و کسانی که نسبت به(انفاق)آنچه خداوند از فضلش به آنان داده،بخل می ورزند،گمان نکنند که(این بخل)برای آنان بهتر است،بلکه آن برایشان بدتر است.به زودی آنچه را که بخل کرده اند در روز قیامت،(به صورت)طوقی بر گردنشان آویخته می شود.و میراث آسمان ها و زمین مخصوص خداست و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.

پیام ها:

1-واقع بین باشید واز خیال و گمان انحرافی دوری کنید. «لاٰ یَحْسَبَنَّ»

2-مال که از آنِ تو نیست،پس بخل چرا؟ «آتٰاهُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ»

3-سرچشمه ی بخل،ناآگاهی و تحلیل غلط از خیر و شرّ است. «لاٰ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ… خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ»

4-یکی از وظایف انبیا،اصلاح بینش و تفکّر انسان هاست. «لاٰ یَحْسَبَنَّ… هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ»

5-حبّ دنیا،شرور را نزد انسان خیر جلوه می دهد. «لاٰ یَحْسَبَنَّ… هو خیر»

6-در قیامت،برخی جمادات نیز محشور می شوند. «سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا»

7-معاد،جسمانی است. «سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا»

8-قیامت،صحنه ی ظهور خیر و شرّ واقعی است. «هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا»

9-انسان،در تصرّف اموال خود آزاد مطلق نیست. «سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا»

10-قیامت،صحنه ی تجسّم عمل است. «سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا» در حدیث آمده است:هرکس زکات مال خود را ندهد،در قیامت اموالش به صورت مار و طوقی بر گردنش نهاده می شود. (1)

11-زمان برپایی قیامت،دور نیست. «سَیُطَوَّقُونَ»

12-اسیر مال شدن،موجب اسارت در آخرت است. «سَیُطَوَّقُونَ»

13-آنچه را در دنیا به آن دل بسته ایم و بخل ورزیده ایم،همان مایه ی عذاب ما می شود. «سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا»

14-خداوند هم صاحب میراث ماندگار دنیاست و هم نیازمند انفاق ما نیست.

پس دستور انفاق،برای سعادت خود ماست. «وَ لِلّٰهِ مِیرٰاثُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ»

15-وارث واقعی همه چیز و همه کس خداست.ما با دست خالی آمده ایم و بادست خالی می رویم،پس بخل چرا؟ «وَ لِلّٰهِ مِیرٰاثُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ»

 


________________________
تملق وچابلوسی

 

«188»لاٰ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمٰا أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِمٰا لَمْ یَفْعَلُوا فَلاٰ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفٰازَهٍ مِنَ الْعَذٰابِ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ

گمان مبر کسانی که به آنچه کرده اند،شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه نکرده اند ستایش شوند،مپندار که آنها از عذاب الهی رسته اند، (زیرا)برای آنها عذابی دردناک است.

نکته ها:

مردم سه دسته اند:

1.گروهی که کار می کنند وانتظار پاداش یا تشکّر از مردم ندارند. «لاٰ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُکُوراً» 

2.گروهی که کار می کنند تا مردم بدانند و ستایش کنند. «رِئٰاءَ النّٰاسِ» 

3.گروهی که کار نکرده،انتظار ستایش از مردم دارند. «یُحْمَدُوا بِمٰا لَمْ یَفْعَلُوا…»

 

پیام ها:

1-رذایل اخلاقی،همچون عُجب و غرور و انتظار تملّق از مردم،هلاکت قطعی را به دنبال دارد. «یَفْرَحُونَ… یُحِبُّونَ… فَلاٰ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفٰازَهٍ»

2-قرآن،هرگونه تحلیل و تفسیر نابجا را نسبت به هر کس و هر موردی محکوم می کند. «لاٰ تَحْسَبَنَّ… فَلاٰ تَحْسَبَنَّهُمْ» آیاتی که با کلماتِ «لاٰ تَحْسَبَنَّ» ، «لاٰ یَحْسَبَنَّ» ، «أَ فَحَسِبْتُمْ» آغاز شده،بیانگر همین معناست.

3-خداوند نه تنها برای رفتار،بلکه برای خواسته های خیر و شرّ انسان نیز حساب باز می کند. «یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا… لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ» در آیه 19 سوره نور نیز نسبت به کسانی که دوست دارند فحشا در جامعه رواج یابد وعده ی عذاب می دهد. «یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفٰاحِشَهُ… لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ»

4-آنچه خطرش بیشتر است،توقّع حمد است،نه توقّع شکر و مدح.زیرا در حمد،نوعی ستایش آمیخته با پرستش نهفته است. «یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا»

5-گنهکار ممکن است پشیمان شده،توبه کند و نجات یابد،ولی افراد مغرور، حتی در صدد توبه برنمی آیند،لذا امیدی به نجات آنان نیست. «فَلاٰ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفٰازَهٍ مِنَ الْعَذٰابِ»

6-کسانی که در دنیا گرفتار اوهامِ خودپرستی و اسیر زندان«منیّت»هستند،در قیامت نیز اسیر و گرفتار عذاب الهی اند. «وَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ»

______________________________
ذ کر همراه با تفکر

«191»الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّٰهَ قِیٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلیٰ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً سُبْحٰانَکَ فَقِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ

(خردمندان)کسانی هستند که ایستاده و نشسته و(خوابیده)بر پهلو یاد خدا می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین اندیشه می کنند(و از عمق جان می گویند:)پروردگارا! این هستی را باطل و بی هدف نیافریده ای،تو (از کار عبث)پاک و منزّهی،پس ما را از عذاب آتش نگهدار.

نکته ها:

به فرموده ی امام باقر علیه السلام،افراد سالم،نماز را ایستاده و افراد مریض،نشسته و افراد عاجز و ناتوان،به پهلو خوابیده،به جا آورند. پیام ها:

1-نشانه ی خردمندی،یاد خدا در هر حال است. «لِأُولِی الْأَلْبٰابِ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّٰهَ قِیٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلیٰ جُنُوبِهِمْ»

2-اهل ذکر باید اهل تعقل و تفکر باشند. «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ… وَ یَتَفَکَّرُونَ»

3-ایمان بر اساس فکر و اندیشه ارزشمند است. «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً»

4-ایمان و اعتراف با تمام وجود ارزش دارد.نباید به اعتراف زبانی اکتفا کرد.

«یَتَفَکَّرُونَ…

رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ…»

5-ذکر وفکر،همراه یکدیگر ارزش است.متأسفانه کسانی ذکر می گویند،ولی اهل فکر نیستند وکسانی اهل فکر هستند،ولی اهل ذکر نیستند. «یَذْکُرُونَ… یَتَفَکَّرُونَ»

6-آنچه سبب رشد و قرب الهی است،ذکر و فکر مستمر است نه مقطعی و

موسمی. «یَذْکُرُونَ» و «یَتَفَکَّرُونَ» فعل مضارع اند که نشان استمرار است.

7-شناختِ حسّی طبیعت کافی نیست،تعقّل و تفکّر لازم است. «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ»

8-کسی که در آفرینش آسمان ها و زمین فکر کند،پی می برد که خالق هستی، پروردگار ما نیز هست. «یَتَفَکَّرُونَ… رَبَّنٰا»

9-آفرینش بیهوده نیست،گرچه همه اسرار آن را درک نکنیم. «مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً»

10-اوّل تعقّل و اندیشه،سپس ایمان و عرفان و آنگاه دعا و مناجات. «یَتَفَکَّرُونَ…

رَبَّنٰا…

فَقِنٰا»

11-اگر هستی بیهوده و باطل نیست،ما هم نباید بیهوده و باطل زندگی کنیم.

«مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً…

فَقِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ»

12-هستی هدفدار است،پس هر چه از هدف الهی دور شویم به دوزخ نزدیک می شویم. «فَقِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ»

13-قبل از دعا،خدا را ستایش کنیم. «سُبْحٰانَکَ فَقِنٰا…»

14-ثمره ی عقل و خرد،ترس از قیامت است. «لِأُولِی الْأَلْبٰابِ… فَقِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ

___________________________________

دعای قرآنی

«193»رَبَّنٰا إِنَّنٰا سَمِعْنٰا مُنٰادِیاً یُنٰادِی لِلْإِیمٰانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّٰا رَبَّنٰا فَاغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ کَفِّرْ عَنّٰا سَیِّئٰاتِنٰا وَ تَوَفَّنٰا مَعَ الْأَبْرٰارِ

پروردگارا! همانا ما دعوت منادی ایمان را شنیدیم که(می گفت:)به پروردگارتان ایمان بیاورید،پس ایمان آوردیم.پروردگارا! پس گناهان ما را بیامرز و زشتی های ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران.

 

«194»رَبَّنٰا وَ آتِنٰا مٰا وَعَدْتَنٰا عَلیٰ رُسُلِکَ وَ لاٰ تُخْزِنٰا یَوْمَ الْقِیٰامَهِ إِنَّکَ لاٰ تُخْلِفُ الْمِیعٰادَ

(خردمندان می گویند:)پروردگارا! آنچه را به واسطه ی پیامبرانت به ما وعده داده ای،به ما مرحمت فرما و ما را در روز قیامت خوار مساز که البتّه تو خلاف وعده انجام نمی دهی.

«195»فَاسْتَجٰابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاٰ أُضِیعُ عَمَلَ عٰامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثیٰ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هٰاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیٰارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قٰاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئٰاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ ثَوٰاباً مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ وَ اللّٰهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوٰابِ

پس پروردگارشان دعای آنان را مستجاب کرد(و فرمود:)که من عمل هیچ صاحب عملی از شما را،خواه مرد یا زن،(گرچه)همه از یکدیگرید،تباه نمی کنم(و بی پاداش نمی گذارم).پس کسانی که هجرت کرده واز خانه هایشان رانده شده و در راه من آزار و اذیّت دیده،جنگیده و کشته شدند،قطعاً من لغزش هایشان را می پوشانم و در باغ هایی که نهرها از زیرشان جاری است،واردشان می کنم.(این) پاداشی است از طرف خدا و پاداش نیکو تنها نزد خداست.

پیام ها:

1-دعای قلبی،استجابت قطعی دارد.دعایی که همراه با یاد دائمی خدا؛ «یذکرون»فکر؛«یتفکّرون»و ستایش خدا باشد،«سبحانک»قطعاً مستجاب می شود. «فَاسْتَجٰابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ»

2-دعای اهل فکر و ذکر،به سرعت مستجاب می شود.«فاستجاب»

3-استجابت دعا،جلوه ای از ربوبیّت الهی است. «فَاسْتَجٰابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ»

4-در جهان بینی الهی،هیچ عملی بدون پاداش نیست. «لاٰ أُضِیعُ عَمَلَ عٰامِلٍ»

5-دعائی مستجاب می شود که همراه با عمل و تلاش دعا کننده باشد،گرچه خود دعا نیز نوعی عمل است. «فَاسْتَجٰابَ لَهُمْ… لاٰ أُضِیعُ عَمَلَ عٰامِلٍ»

6-عمل و عامل هر دو مورد توجّهند.حُسن فعلی و حُسن فاعلی هر دو مدّ نظر هستند. «لاٰ أُضِیعُ عَمَلَ عٰامِلٍ»

_____________________________

سیمای سوره ی نساء

این سوره یکصد و هفتاد و شش آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

محتوای آن،دعوت به ایمان و عدالت،عبرت از امّت های پیشین،قطع رابطه ی دوستانه با دشمنان خدا،حمایت از یتیمان،احکام ازدواج و ارث،لزوم اطاعت از رهبر الهی،هجرت،جهاد در راه خدا و…است.

از آنجا که سی و پنج آیه ی اوّل این سوره،پیرامون مسائل خانوادگی است،به سوره ی نساء(زنان)نام گذاری شده است.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً«1»

ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید،آن کس که شما را از یک نفس آفرید و همسرش را نیز از(جنس)او آفرید و از آن دو،مردان و زنان بسیاری را (در روی زمین)پراکنده ساخت واز خدایی که(با سوگند)به او از یکدیگر درخواست می کنید،پروا کنید و(نسبت)به ارحام نیز تقوا پیشه کنید (وقطع رحم نکنید)که خداوند همواره مراقب شماست.

نکته ها:

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:صله ی رحم کنید،گرچه با سلام دادن باشد، خداوند فرمود:

وَ اتَّقُوا اللّهَ … وَ الْأَرْحامَ … [1]

پیام ها:

1-آغاز سوره ی خانواده،با سفارش به تقوا شروع شده است،یعنی بنیان خانواده،بر تقواست و مراعات آن بر همه لازم است. «یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا»

2-خلقت و تربیت انسان،هر دو به دست خداست،پس پروا و اطاعت هم باید

از او باشد. «اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»

3-همه ی انسان ها از یک نوعند،پس هر نوع تبعیض نژادی،زبانی،اقلیمی و…

ممنوع است. «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ»

4-زن و مرد در آفرینش وحدت دارند و هیچکدام از نظر جنسیّت بر دیگری برتری ندارند. «خَلَقَ مِنْها زَوْجَها»

5-همه ی انسان ها در طول تاریخ،از یک پدر و مادرند. بَثَّ مِنْهُما رِجالاً …

روایات درباره ی ازدواج فرزندان آدم دو نوع است،آنچه با قرآن هماهنگ است،روایاتی است که می گوید:فرزندان آدم با یکدیگر ازدواج کردند.

6-در مسائل تربیتی،تکرار یک اصل است. اِتَّقُوا رَبَّکُمُ … اِتَّقُوا اللّهَ

7-رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان،لازمه ی تقواست. اِتَّقُوا اللّهَ …

________________________________________________

وَ الْأَرْحامَ امام باقر علیه السلام فرمود:قرابت دلبستگان پیامبر صلی الله علیه و آله را باید با موّدت مراعات کرد.[3]

وَ آتُوا الْیَتامی أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلی أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً«2»

و اموال یتیمان را به آنان(باز)دهید و اموال بد(خودتان)را با اموال خوبِ (یتیمان)تبدیل نکنید و اموال آنان را با اموال خود نخورید،همانا این (تصرّفاتِ ظالمانه)گناهی بزرگ است.

پیام ها:

1-اموال یتیمان را باید به آنان پس داد،هرچند خود ندانند یا فراموش کنند. «آتُوا الْیَتامی أَمْوالَهُمْ» 2-اسلام،حامی طبقه ی محروم و ضعیف است. «الْیَتامی»

3-کودکان یتیم،حقّ مالکیّت دارند. «أَمْوالَهُمْ»

4-ممانعت،تبدیل وکاستن از مال یتیم،گناه بزرگ است. «إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً»

5-گناهان،کبیره و صغیره دارند. «حُوباً کَبِیراً»

__________________________________________-
ازدواج با یتیمان

وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی أَلاّ تَعُولُوا«3»

و اگر می ترسید که عدالت را درباره ی(ازدواج با)دختران یتیم مراعات نکنید،(از ازدواج با آنان صرف نظر نمایید و)با زنان دلخواه(دیگر)ازدواج کنید،دوتا،سه تا،یا چهار تا.پس اگر ترسیدید که(میان همسران)به عدالت رفتار نکنید،پس یک همسر (کافی است)یا (به جای همسر دوّم از) کنیزی که مال شماست(کام بگیرید،گرچه کنیز هم حقوقی دارد که باید مراعات شود)این نزدیک تر است که ستم نکنید.

بعضی مردان،دختران یتیم را برای تکفّل و سرپرستی به خانه می بردند،بعد هم با آنان،با مهریه ی کم ازدواج کرده و به آسانی هم آنان را طلاق می دادند.آیه نازل شد که اگر از بی عدالتی بیم دارید،با زنان دیگر ازدواج کنید.آیه ی قبل،درباره ی رعایت عدالت در اموال یتیمان بود،این آیه،فرمان عدالت در ازدواج با دختران یتیم است.

پیام ها:

1-اسلام،حامی محرومان،به ویژه یتیمان و بالاخص دختران یتیم است،آن هم در مسأله ی عفّت و زناشویی و پرهیز از سوء استفاده از آنان…. فِی الْیَتامی

2-لازم نیست برای ترک ازدواج با یتیمان،یقین به بی عدالتی داشته باشیم، احتمال و ترس از آن هم کافی است. «إِنْ خِفْتُمْ»

3-در انتخاب همسر،می توان سراغ ایتام رفت،مگر آنکه خوف بی عدالتی باشد.

إِنْ خِفْتُمْ … فَانْکِحُوا

4-در انتخاب همسر،تمایل قلبی یک اصل است. «طابَ لَکُمْ»

5-اسلام،با تعدّد همسر برای مرد،با شرایطی موافق است. فَانْکِحُوا … مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ … فَواحِدَهً 6-تعدّد زوجات،هم محدود به چهار همسر است و هم مشروط به مراعات عدالت است. فَانْکِحُوا … رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ … فَواحِدَهً

___________________________________

وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً«4»

و مهر وکابین زنان را به صورت هدیه و با رغبت بدهید و اگر با میل و رغبت خویش چیزی از آن را به شما بخشیدند،آن را حلال وگوارا مصرف کنید.

نکته ها:

کلمه ی «نِحْلَهً» به گفته ی راغب اصفهانی،از«نحل»به معنای زنبور عسل است.چون زنبور عسل به مردم عسل می بخشد و توقّعی هم ندارد،به هدیه هم «نِحْلَهً» گفته می شود.

البتّه بعضی مفسّران«نحله»را به معنای«دَین»گرفته اند.یعنی مهریّه،دَین و بدهی قطعی مرد است.

در حدیث آمده است:بهترین اموال خویش را برای سه مصرف قرار دهید:1.مهریّه.

2.حج.3.کفن.اگر بهترین اموال را صرف مهریّه کنید،فرزندان شما صالح می شوند.

چون در جاهلیّت و بعضی اقوام،مهریه زن را پدر یا بستگان می گرفتند،خداوند در قرآن، ابتدا نام گیرنده را برد و فرمود: «وَ آتُوا النِّساءَ» مهریه را به خود زن بدهید و نفرمود:«و اتوا صدقات النساء»مهریه زنان را بپردازید،تا گیرنده هر که بتواند باشد.

پیام ها:

1-پرداخت مهریّه به زن حقّ او و الزامی است. وَ آتُوا النِّساءَ …

2-مهریّه،نرخ زن نیست،بلکه نشانه ی صداقت مرد در علاقه و دوستی به همسراست. «صَدُقاتِهِنَّ»

3-زن،مالک مهریه ی خود است و با وجود زن پدر و بستگان زن،حقّ گرفتن مهریه ی او را برای خود ندارند. «آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ»

4-مهریّه،بهای زن نیست،بلکه هدیه ی مرد به همسرش می باشد. «نِحْلَهً»

5-زن،در گرفتن یا بخشیدن مهریه،آزاد و مستقل است. «فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ»

6-مال گوارا،مالی است که صاحبش آنرا با طیب خاطر و رضایت ببخشد. فَإِنْ طِبْنَ … هَنِیئاً

7-رضایت ظاهری کافی نیست.رضایت قلبی لازم است.بخشش های اکراهی، اجباری و یا رودربایستی اعتبار ندارد. طِبْنَ … نَفْساً

8-مهر و هبه،از اسباب مالک شدن است. «صَدُقاتِهِنَّ ،فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ»

9-زنان تحت تأثیر عواطف همه ی مهر خود را نبخشند. «شَیْءٍ مِنْهُ»

___________________________________________
ارث زنان

لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیباً مَفْرُوضاً«7»

برای مردان،از آنچه پدر و مادر ونزدیکان،(پس از مرگ)بر جای گذاشته اند سهمی است و برای زنان(نیز)از آنچه پدر ومادر و خویشاوندان بر جای گذاشته اند،سهمی است، خواه(مقدار مال)کم باشد یا زیاد،سهمی معیّن و مقرّر.

پیام ها:

1-زنان همانند مردان حقّ ارث دارند و دین،حافظ حقوق آنان است. لِلرِّجالِ نَصِیبٌ … لِلنِّساءِ نَصِیبٌ

2-ارث،از اسباب مالکیّت است. «لِلرِّجالِ نَصِیبٌ»

3-خویشاوندی که نزدیک تر است،در ارث مقدّم تر است. «الْأَقْرَبُونَ»

4-تقسیم عادلانه ی میراث،مهمّ است،نه مقدار آن. «قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ»

5-سهم ارث،تغییر ناپذیر است. «نَصِیباً مَفْرُوضاً»

یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ وَ إِنْ کانَتْ واحِدَهً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصِی بِها أَوْ دَیْنٍ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِیضَهً مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً«11»

خداوند درباره(ارث)فرزندانتان به شما سفارش می کند،برای پسر مانند سهم دو دختر است، پس اگر وارثان از جنس زن و بیش از دو نفر باشند،دو سوم میراث، سهم آنان است و اگر یکی باشد،نصف میراث از آنِ اوست.و برای هر یک از پدر و مادرِ(میّت)،یک ششم میراث است،اگر میّت،فرزندی داشته باشد.امّا اگر فرزندی نداشته و پدر ومادر،تنها وارث او باشند،مادر یک سوم می برد(و باقی برای پدر است)و اگر متوفّی برادرانی داشته باشد،مادرش یک ششم می برد.(البتّه تقسیم ارث)پس از عمل به وصیّتی است که او(متوفّی)سفارش کرده یا پرداخت بدهی اوست.شما نمی دانید پدران و پسرانتان،کدامیک برایتان سودمندترند.این احکام، از سوی خدا واجب شده است،همانا خداوند دانا و حکیم است.

پیام ها:

1-اسلام،آیین فطرت است.آن گونه که وجود فرزند،تداوم وجود والدین است و خصوصیّات و صفات جسمی و روحی آنان به فرزند منتقل می شود،اموال هم باید به فرزندان منتقل گردد. «یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلادِکُمْ»

2-وصیّت که حقّ خود انسان است،بر حقوق وارثان مقدّم است. «مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ»

3-حقوق مردم،بر حق وارثان و بستگان مقدّم است. «مِنْ بَعْدِ… دَیْنٍ»

4-در تفاوت سهم ارثِ بستگان،حکمت هایی نهفته است که ما نمی دانیم.سهم ارث،بر اساس مصالح واقعی بشر استوار است،هرچند خود انسان بی توجّه باشد. «لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً»

5-علم و حکمت،دو شرط ضروری برای قانونگذاری است.احکام ارث،بر اساس علم و حکمت الهی است. «فَرِیضَهً مِنَ اللّهِ …عَلِیماً حَکِیماً»

وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصِینَ بِها أَوْ دَیْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْنٍ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً أَوِ امْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصی بِها أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ وَصِیَّهً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ«12»

و برای شما (مردان)نصف ارثی است که همسرانتان به جا گذاشته اند،اگر آنان فرزندی نداشته باشند، (هر چند از شوهر دیگر)،ولی اگر برای آنان فرزندی باشد،سهم شما یک چهارم از میراث است،البتّه پس از عمل به وصیّتی که کرده اند یا ادای دَینی که دارند و(امّا اگر شوهر از دنیا رفت)سهم زنان یک چهارم از چیزی است که به جا گذاشته اید،البتّه اگر فرزندی نداشته باشید،ولی اگر فرزندی داشته باشید(اگر چه از همسر دیگر)سهم همسران یک هشتم از چیزی است که بر جای نهاده اید.(این تقسیم)پس از عمل به وصیّت یا پرداخت دینی است که دارید و اگر مرد یا زنی که از او ارث می برند کلاله باشد(یعنی والدین و فرزندی نداشته باشد) و برای او برادر و خواهر باشد، برای هر یک از آنان یک ششم است و اگر آنان (خواهر و برادر)بیش از یکی باشند، همه آنان در یک سوّم،به تساوی شریکند، (البتّه)پس از انجام وصیّتِ میّت یا ادای دینِ او، بی آنکه وصیّت،ضرر به وارث داشته باشد.این،سفارشی از سوی خداست و خداوند،دانا و بردبار است.

1-پرداخت بدهی مردم،آن قدر مهم است که در این دو آیه،چهار بار مطرح شده است. مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ … أَوْ دَیْنٍ در احادیث آمده است:در قیامت،تمام گناهان شهید بخشیده می شود،مگر دَین و بدهی او.

2-داشتن فرزند-اگر چه از همسر دیگر-سهم هر یک از زن و شوهر را به نصف کاهش می دهد،تا فرزندان نیز از متوفّی سهم ببرند،خواه فرزند دختر باشد یا پسر. «فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ»

3-در وصیّت کردن،باید حال وارثان را مراعات کرد،تا به آنان زیان نرسد. «غَیْرَ مُضَارٍّ»

4-اسلام،نه فقط ضرر رسانی در زندگی،بلکه زیان رساندن پس از مرگ را نیز مردود می داند. «غَیْرَ مُضَارٍّ»

5-تقسیم الهی ارث،هم عالمانه است و هم اگر تخلّف کردید،خداوند در قهر خود حلیم است و شتابی ندارد. «وَصِیَّهً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ»

_____________________________
احکام زنا

وَ اللاّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتّی یَتَوَفّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً«15»

واز زنان شما کسانی که مرتکب زنا شوند،پس چهار نفر از میان شما (مردان مسلمان)را بر آنان شاهد بگیرید،پس اگر شهادت دادند،آن زنان را در خانه ها(ی خودشان)نگاه دارید،تا مرگشان فرا رسد،یا آنکه خداوند،راهی برای آنان قرار دهد(و قانون جدیدی بیاورد).

پیام ها:

1-برای حفظ آبرو و شرف دیگران،اسلام برای اثبات زنا،چهار شاهد مقرّر کرده است، و حتّی اگر سه شاهد گواهی دهند،هر سه شلاّق می خورند،ولی برای اثبات قتل، دو شاهد کافی است. «أَرْبَعَهً مِنْکُمْ»

2-شاهد بر زنا،هم باید مرد باشد و هم مسلمان،تا در اثبات جرم،دقّت لازم صورت گیرد. «أَرْبَعَهً مِنْکُمْ»

3-گواهی بر زنا واجب نیست. «فَإِنْ شَهِدُوا» 4-در قضاوت به علم خود اکتفا نکنیم، گواهی لازم است. «فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ» 5-کیفر زن زناکار،حبس در«خانه»است،نه زندان های عمومی،که ممکن است فساد بیشتر بیاموزد. «فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ»

6-حبس زن در خانه،برای آنست که افراد جامعه را فاسد نکند و از ازدواج محروم بماند و میدانی برای لذّت پیدا نکند. «فَأَمْسِکُوهُنَّ»

7-برای سالم سازی و پاکسازی جامعه،حبس مجرم لازم است. «فَأَمْسِکُوهُنَّ»

8-حبس ابد،کیفر زنان شوهرداری بوده است که مرتکب زنا شده اند. «حَتّی یَتَوَفّاهُنَّ الْمَوْتُ» البتّه این حکم موقّت بوده تا به تازیانه و سنگسار کیفر شود.

«أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً»

___________________________

وَ لَیْسَتِ التَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً«18»

و پذیرش توبه،برای کسانی که کارهای زشت می کنند تا وقتی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، آنگاه می گوید:همانا الآن توبه کردم،نیست.و نیز برای آنان که کافر بمیرند،بلکه برای آنان عذاب دردناک مهیّا کرده ایم.

پیام ها:

1-توبه در حال اختیار و آزادی ارزش دارد،نه در حال اضطرار یا مواجهه با خطر. «إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ»

2-اصرار بر گناه،توفیق توبه را از انسان می گیرد.کلمه ی «یَعْمَلُونَ» نشانه استمرار و کلمه ی«سیئات»به معنای تعدّد و تکرار گناه است.

3-توبه را نباید به تأخیر انداخت.چون زمان مرگ معلوم نیست و توبه هنگام معاینه ی مرگ،پذیرفته نمی شود. إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ …

4-هنگام خطر ومرگ،فطرت خداشناسی انسان آشکار می شود. «إِنِّی تُبْتُ الْآنَ»

5-کافر مردن و بد عاقبتی،همه ی اعمال نیک و از جمله توبه را تباه و حبط می کند. «یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ»

_________________________
دادن مهریه در طلاق

وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَکانَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً«20»

و اگر خواستید همسری بجای همسری انتخاب کنید ومال فراوانی به آنان داده باشید،از او چیزی مگیرید.آیا می خواهید با بهتان و گناه آشکار،آن را بازپس گیرید؟!

نکته ها:

«قنطار»به معنای مال زیاد که مانند پل و قنطره وسیله ی بهره برداری است.

در دوران جاهلیّت،بعضی همین که می خواستند همسر دیگری بگیرند،به همسر اوّل تهمت می زدند تا او در فشار قرار گیرد و مهریه خود را ببخشد آنگاه شوهر او را طلاق می داد، سپس از همان مهرِ برگردانده شده،همسر دیگری می گرفت.آیه،این سنّت جاهلی را نکوهش می کند.

یام ها:

1-ازدواج مجدّد از نظر اسلام مجاز است. «اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَکانَ زَوْجٍ»

2-طلاق،به دست مرد است. «أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ»

3-مهریه زیاد،اشکالی ندارد،گرچه سفارش به مهریه کم شده است. «آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً»

4-مالکیّت انسان در چهارچوب قوانین الهی،محدودیّت ندارد. «قِنْطاراً»

5-اسلام،حامی حقوق زن است و ازدواج دوّم را به قیمت ضایع کردن حقّ همسر اوّل منع می کند. «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً»

6-زن،حقّ مالکیّت دارد و مهریّه،بی کم وکاست باید به او تحویل شود.

«فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً»

7-اگر شخصی به حقّ،مالک شد،نمی توان مالش را اگرچه زیاد باشد از او گرفت. فَلا تَأْخُذُوا …

8-یکی از بدترین انواع ظلم،گرفتن مال مردم،همراه با توجیه کردن و تهمت زدن و بردن آبروی آنان است. «أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً»

وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضی بَعْضُکُمْ إِلی بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً«21»

و چگونه آن مال را پس می گیرید،در حالی که هر یک از شما از دیگری کام گرفته اید و همسرانتان از شما(هنگام ازدواج،برای پرداخت مهریه)پیمان محکم گرفته اند!

پیام ها:

1-در نهی از منکر باید از عواطف انسانی هم بهره گرفت.شما که مدّتها با همسر خود روابط کامل داشته و کامیاب شده اید چرا اکنون مهریه او را به ناحقّ پس می گیرید. «قَدْ أَفْضی بَعْضُکُمْ إِلی بَعْضٍ»

2-هنگام ناراحتی های زندگی،به یاد لذّت های قبل باشیم. «قَدْ أَفْضی»

3-در بیان امور مربوط به زناشویی،ادب را مراعات کنیم. «أَفْضی»

4-مهریّه حقّی است برای زنان که در برابر هم خوابی تعیین شده است. «قَدْ أَفْضی»

5-عقد ازدواج،یک میثاق محکم است. «مِیثاقاً غَلِیظاً»

6-پس گرفتن مهریه پیمان شکنی است. وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ … وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً
___________________________________

ازدواج های حرام

وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِیلاً«22»

و با زنانی که پدرانتان به ازدواج خود در آورده اند،ازدواج نکنید،مگر آنچه درگذشته (پیش از نزول این حکم)انجام شده است.همانا این گونه ازدواج،بسیار زشت و مایه ی دشمنی و راه بدی است.

پیام ها:

1-اسلام دین فطرت است.انسان طبعاً از ازدواج با مادر و نامادری تنفّر دارد،لذا در اسلام حرام شده است. «لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ»

2-«زن پدر»ها به منزله ی مادر است.پس به جای کینه و ناسازگاری،باید نسبت به فرزندان«مادری»کنند. «لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ»

3-باید فرزندان حریم پدر را در ازدواج حفظ کنند. «لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ»

4-فرزندان،به زن پدر،به دید«مادر»بنگرند. «ما نَکَحَ آباؤُکُمْ»

5-اسلام از گذشته ها چشم می پوشد.ازدواج های پیش از این حکم،با نامادری،مورد عفو است. «إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ» چنانکه می خوانیم:«الاسلام یجُبّ ما قبله» اسلام،گذشته را می پوشاند.

6-برای گفتار،باید بطور اجمال یا تفصیل،دلیل و برهان آورد. «إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِیلاً»

7-ازدواج با نامادری،راهبردی بد و راه ازدواج با سایر محارم را نیز می کند. «ساءَ سَبِیلاً»

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاّتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَهِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللاّتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاّتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً«23»

بر شما حرام شده است(ازدواج با)مادرانتان و دخترانتان،و خواهرانتان و عمّه هایتان و خاله هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و آن مادرانتان که به شما شیر داده اند و خواهران رضاعی(شیری)شما و مادران همسرانتان و دختران همسرانتان (از شوهر قبلی)که در دامن شما تربیت یافته اند،به شرط آنکه با مادرانشان، همبستر شده باشید،پس اگر آمیزش نکرده اید مانعی ندارد(که با آن دختران ازدواج کنید) و (همچنین حرام است ازدواج با)همسران پسرانتان که از نسل شمایند(نه پسر خوانده ها) و(حرام است در ازدواج)جمع بین دو خواهر،مگر آنچه پیشتر انجام گرفته است.همانا خداوند بخشنده و مهربان است.

یام ها:

1-اختیار حرام و حلال کردن همه چیز(خوردنی ها،نوشیدنی ها،معاملات،عقد و ازدواج ها…)تنها برای خداست. «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ» 2-شیر مادر،همچون تولّد از مادر، یکی از اسباب محرمیّت است.در انتخاب دایه دقّت کنیم. «أُمَّهاتُکُمُ اللاّتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَهِ»

3-به دخترانی که از شوهر قبلیِ زن شما هستند و در خانه شما زندگی می کنند،به چشم دختر خود نگاه کنید و مربّی آنان باشید. «وَ رَبائِبُکُمُ اللاّتِی فِی حُجُورِکُمْ»

4-قانون عطف به ماسبق نمی شود. «إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ»

(کسانی که قبل از تحریم،دو خواهر را به عقد خود در آورده اند،کیفری ندارند گرچه بعد از اعلام این قانون باید یکی از خواهران را نگه داشته و دیگری را رها کند.)

انتخاب گزینشی شفقنا از تفسیر نور

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید