امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 00 : 15

آخرین اخبار

شمار مسافران خراسان رضوی به هشت میلیون نفر رسید

شفقنا- جانشین رییس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

5 نفر براثر واژگونی خودرو در مسیر سبزوار – خوشاب خراسان رضوی مصدوم شدند

شفقنا- مسوول روابط عمومی مرکز اورژانس دانشگاه علوم پزشکی...

آناتولی: بزرگترین محموله هروئین در مرز ترکیه و عراق کشف و ضبط شد+ تصاویر

شفقنا- وزارت بازرگانی ترکیه از موفقیت اداره گمرک این...

دادستان استان: درگیری مسلحانه بر سر مسائل شخصی در یاسوج 2 کشته بر جای...

شفقنا- دادستان عمومی و انقلاب مرکز کهگیلویه وبویراحمد با...

دیدار امیرعبداللهیان با رئیس جمهور ترکمنستان

شفقنا- وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که به...

انستیتوت مطالعات استراتژیک استرالیا: طالبان در خصوص مبارزه با داعش و القاعده در افغانستان...

شفقناافغانستان- انستیتوت مطالعات استراتژیک آسترالیا می‌گوید که ادعای طالبان...

معاون استاندار خبر داد: ورود حدود 8 میلیون مسافر نوروزی به مشهد

شفقنا- جانشین رئیس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

نشست هیئت‌های ایران و ترکمنستان

شفقنا- نشست هیأت‌های ایران و ترکمنستان به ریاست وزرای...

برپایی مراسم احیای شب های قدر در بیت مرحوم آیت الله صانعی

شفقنا- مراسم سوگواری شهادت حضرت علی(ع) و احیای شب...

مراسم عزاداری شهادت حضرت علی(ع) در دفتر حضرت آیت الله وحید خراسانی برگزار می...

شفقنا- مراسم عزاداری شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دفتر...

گزارش تصویری: مراسم بزرگداشت مرحومه زهرا شجاعی  

شفقنا- مراسم بزرگداشت و سومین روز درگذشت مرحومه سیده...

سخنان حضرت آیت الله سبحانی در مورد معرفت شناسی در درس اخلاق

شفقنا- درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی سبحانی با موضوع معرفت شناسی سوم دی ماه 1399 برگزار شد. متن زیر بخشی از سخنان مرجع تقلید شیعیان در این درس پیرامون معرفت نفس است.

بسمه تعالی

بحث در «معرفت» بود که حدیثی از رسول اکرم (ص) نقل کردیم: «أعرفکم بنفسه أعرفکم بربّه.»: هر کس خود را بهتر بشناسد خدای خود را بهتر شناخته است.

در اینجا گفتیم تعریف هایی که آقایان [در تعریفِ انسان] گفته اند صحیح نیست [بلکه] اگر بخواهیم انسان را به صورت کامل تعریف کنیم باید چهار قید را بیاوریم: جنس و فصل و علت فاعلی و علت غایی، بنابراین تعریف کامل این است که انسان را در چهار کلمه خلاصه کنیم: حیوان، ناطق، مخلوق خدا، و علت غایی را هم بیاوریم: برای چه آفریده شده است؟، اگر بخواهیم انسان را از علت فاعلی جدا کنیم، تعریف، ناقص می شود و اگر بخواهیم از علّت غایی هم جدا کنیم تعریفِ ناقصی است.

و لذا قرآن می فرماید: ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾ این آیه خیلی عجیب است، اگر در قرآن فقط همین آیه می بود کافی بود! ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾: خدا را فراموش کردند ولی در واقع خودشان را فراموش کردند، معلوم می شود «خدافراموشی»، «خودفراموشی» است، شخص، خیال می کند خدا را فراموش کرده ولی خود را فراموش کرده است چون خودیِ خود بستگی به علّت فاعلی و علّت غایی دارد، بنابراین تعبیرِ ما این است که «خدافراموشی»، «خود فراموشی» است و آیه مذکور نیز همین را می گوید.

از این بیان معلوم می شود عبارت مادّی ها که بر ضدّ ما می گویند: «خدا گرایی، بیگانگی از خویش است» خیلی غلط است. ما گفتیم خدافراموشی خود فراموشی است ولی آنها می گویند خداگرایی و تعلّق به خدا، یک نوع از خود بیگانه شدن است! باید انسان همه‌ی تعلّقها را قطع کند.

ما به آنها می گوییم: حرف شما غلط است، اگر شما یک موجودِ واجب الوجودی بودید حقّ با شما بود امّا شما یک ممکن الوجودی! و ممکن الوجود هم متعلّق به واجب است، چطور می شود خداگرایی مایه ی بیگانگی شود؟! بلکه خدا فراموشی است که مایه‌ی خود فراموشی است.

شبستری شعری دارد می گوید: «سیه رویی زممکن در دو عالم***جدا هرگز نشد والله اعلم» انسان، موجود ممکنی است، واجب الوجود نیست، وجودش را از واجب تبارک و تعالی می گیرد، بنابراین اگر مبدأش را فراموش کند، خود را فراموش کرده است، خدافراموشی خود فراموشی است، ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم﴾ نه اینکه بگوییم: خداگرایی نوعی از خود بیگانگی است!

بله تعلّق به اموال از خود بیگانگی است، اگر خودش را وابسته به اموال کند [از خودبیگانگی است] البته تعلّق به اموال هم دو جور است: گاهی از خوبیگانگی است و گاهی از خودبیگانگی نیست، امیرالمؤمنین علی (ع) در این مورد جمله ای دارند، می فرمایند: «وَ مَنْ‏ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ‏ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ‏» فرق است بین “بها” و “الیها”: مَنْ‏ أَبْصَرَ بِهَا: اگر کسی به این دنیا به عنوانِ وسیله نگاه کند، بصّرته [او را بینا سازد] امّا مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا: یعنی دنیا را هدف قرار دهد او را کور می کند، بنابراین تعلّق به اموال بر دو قسم است: قسمی در حقیقت مایه‌ی روشنی است: اگر وسیله باشد؛ و قسمی از آن مایه‌ی کوری است: اگر هدف باشد.

گاهی شناخت انسان انفسی است و گاهی آفاقی است که در جلسه‌ی بعد عرض خواهیم کرد ان شاءالله تعالی.

منابع:
۱. قرآن مجید.
۲. نهج البلاغة.
۳. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار.
۴. شبستری، شیخ محمود، گلشن راز.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید