شفقنا آینده- امین فرجپور: آرون دیوید و ریچارد سوکولسکی در سیانان نوشتهاند: آیا در شرایطی که جو بایدن در حال تلاش برای احیای توافق هستهای ایران است، اسرائیل طبلهای جنگ را برای آغاز یک حمله نظامی علیه تهران به صدا درمیآورد؟!
به نظر میرسد بعد از تهدیدهای اخیر آویو کوچاوی، یکی از فرماندهان ارتش اسرائیل و صحبتهای بنیامین نتانیاهو- که هفته گذشته گفت توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران موسوم به برجام باید دفن شود، جامعه بینالملل به این باور رسیده که اسرائیل مصرانه به دنبال نابودی برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران است.
اما ماجرا را میشود از این زاویه نیز نگریست که خطاب هر دوی این تهدیدها و هشدارها بیشتر به سوی آمریکا بوده تا جمهوری اسلامی ایران: در حقیقت اسرائیل با این تهدیدها به ایالات متحده آمریکا پیام داده که هیچ توافقی نباید بدون اجازه و رضایت و تائید اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران منعقد شود.
در حال حاضر، نتانیاهو که با دردسرهای داخلی زیادی نیز دست به گریبان است، در موقعیتی نیست که مایل باشد با جو بایدن وارد درگیری بر سر جمهوری اسلامی ایران شود. پس از این نظر میتوان گفت که حداقل در آینده نزدیک بعید است نتانیاهو تصمیم به حمله به تهران بگیرد. با این وجود اگر دولت بایدن برنامهای برای توقف برنامه هستهای ایران ارائه ندهد، حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران که پیامدش میتواند ورود مستقیم آمریکا نیز به درگیری باشد، تا حد زیادی ممکن بوده و به عبارت بهتر دیر و زود خواهد داشت، اما سوخت و سوز نه!
هفته گذشته کوچاوی موضع اسرائیل را روشن کرد و گفت که ارتش اسرائیل آماده حمله به جمهوری اسلامی ایران است. او در ادامه گفت که به ارتش دستور داده تا برنامههایی برای تهاجم احتمالی به ایران آماده کند. وی البته اضافه کرد که تصمیم نهایی برای صدور فرمان حمله بر عهده رهبران سیاسی است، اما به هر حال این برنامهها باید روی میز باشد.
این اظهارات پس از تهدید سفت و سخت بایدن توسط بنیامین نتانیاهو در ماه نوامبر انجام شد- که گفته بود آمریکا نباید دوباره به توافق هستهای بازگردد. ارتش اسرائیل همچنین درخواست افزایش قابل توجهی در بودجه نظامی خود را داده تا بتواند تسلیحات مورد نیاز جهت حمله به تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران را تهیه کند.
این لفاظیها بخشی از طرح و استراتژی همیشگی اسرائیل است- که همیشه بیش از اینکه بخواهد گاز بگیرد، اهل پارس کردن بوده است. بنیامین نتانیاهو در فاصله سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ مستمرا درباره انجام اقدامات نظامی علیه تهران هشدار میداد تا بتواند از مذاکره دولت اوباما با جمهوری اسلامی ایران در مورد توافق هستهای جلوگیری کند.
با این حال نتانیاهو به رغم این که دوست دارد تصویر خشن و سختگیرانهای از خودش به نمایش بگذارد، در زندگی سیاسی خود در موارد مرتبط با آغاز یک جنگ (و صلح، البته) یک سیاستمدار محتاط بوده است. برخلاف پیشینیانی مانند آریل شارون و ایهود اولمرت، که با انجام کارزارهای جنگیشان در لبنان هزینههای سنگینی برای اسرائیل و کارنامه سیاسی خودشان به بار آوردند، بنیامین نتانیاهو در دوران سیاستورزی خود کمتر دست به چنین ریسکهایی زده. او حداقل در سالهای اخیر سیاستهایی اتخاذ کرده که مانع از گرفتار شدن اسرائیل (و خودش) در جنگهایی احمقانه در لبنان و غزه شده است.
در این میان باید به چند واقعیت تلخ در مورد حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد- که مهمترینش این است که شاید حمله ارتش اسرائیل بتواند برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران را چند سال به تعویق اندازد، اما بیتردید نخواهد توانست آن را نابود کند. در حقیقت حمله نظامی بیمنطق اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران تنها خود اسرائیل را منزوی و تلاشهای تهران برای ساخت بمب اتمی را تسریع خواهد کرد. آن حمله همچنین باعث شلیک هزاران هزار موشک نقطهزن حزبالله به سمت اسرائیل خواهد شد- که میتواند تلفات بیشماری را موجب شود. متحدان شیعه جمهوری اسلامی ایران در سوریه و عراق نیز آمادهاند در صورت حمله اسرائیل به ایران به اسرائیل حمله کنند.
اما بزرگترین نگرانی نتانیاهو نه این چیزها، که آمریکاییها هستند. بیتردید پیامدهای بیثباتکننده حمله نظامی اسرائیل چنان پرشمار خواهند بود که این کشور بدون جلب نظر و تأیید آمریکا نخواهد دست به چنین اقدامی بزند. اگر این موضوع را مد نظر قرار دهیم که نتانیاهوی ذاتا محتاط به حمایت و احتمالا همکاری آمریکا در جنگ با جمهوری اسلامی ایران نیاز دارد، بهتر متوجه خواهیم شد که او هرگز دست به حمله ناگهانی و غافلگیر کردن آمریکا نخواهد زد.
در نقطه مقابل، بعید است آمریکا به حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران رضایت دهد. بایدن که نمیخواهد پای آمریکا به نبردی دیگر در خاورمیانه باز شود، به تعامل با ایران علاقه زیادی دارد. در صورت وقوع جنگ در منطقه، شاهد تاثیرات بیثباتکننده پرشماری خواهیم بود. از جمله به خطر افتادن اهداف و منافع ایالات متحده آمریکا به دست جمهوری اسلامی ایران- به خصوص با این پیشفرض که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا گفته جمهوری اسلامی ایران در صورت تمایل تنها چند هفته با تامین مواد لازم برای ساخت بمب هستهای فاصله دارد.
اما این تنها دلیل نارضایتی آمریکا با جنگ ایران و اسرائیل نیست. وقوع جنگ نه تنها با افزایش قیمت انرژی اولویت اصلی بایدن در زمینه بهبود اوضاع داخلی (به خصوص اقتصادی) آمریکا را با اختلال مواجه میکند، بلکه دوباره باعث باز شدن پای واشنگتن به خاورمیانه میشود، آن هم هنگامی که آمریکا برای مقابله با چین متجاوز نظر به شرق آسیا دارد.