شفقنا-یکی از وظایف ما آن است که فكر و شناخت خود را نسبت به مسئله مهدویت عمیق تر و دقیقتر کرده و نگاهمان را با آنچه كه در متن اسلام پیرامون مهدویت و حضرت حجت آمده تطبيق دهیم.
به گزارش شفقنا ، غالب ما مسأله حضرت حجت را به صورت يك آرزوى كودكانه، درآوردهايم؛ گويى حضرت حجت فقط انتظار دارند كه كى خداوند تبارك و تعالى به ايشان اجازه بدهند كه مثلاً بيايند ما مردم ايران را غرق در سعادت كنند يا شيعه را غرق در سعادت كنند. مهدویت يك فلسفه بزرگ جهانى است، چون اسلام يك دين جهانى است، چون تشيع به معنى واقعىاش يك امر جهانى است. ما بايد اين (مهدويت) را به صورت يك فلسفه بزرگ جهانى تلقى كنيم. وقتى قرآن مىگويد: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ[2]، صحبت از زمين است، نه صحبت از اين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن نژاد.
اندیشه قم درباره مهدویت نوشت:اولًا اميدوارى به آينده است یعنی آنكه دنيا در آينده نابود نمىشود. امروز اين فكر در دنياى غرب پيدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحلهاى رسيده كه با گورى كه خودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهرى نيز همينطور است ولى اصول دين و مذهب به ما مىگويد: زندگى سعادتمندانه بشر، در آينده است، آنچه كه اكنون هست موقت است.
دوم آنکه آن دوره، دوره عقل و عدالت است. شما مىبينيد يك فرد سه دوره كلى دارد: دوره كودكى كه دوره بازى و افكار كودكانه است، دوره جوانى كه دوره خشم و شهوت است، و دوره عاقله مردى و پيرى كه دوره پختگى و استفاده از تجربيات، دوره دور بودن از احساسات و دوره حكومت عقل است.
اجتماع بشرى هم همينطور است. اجتماع بشرى سه دوره را بايد طى كند. يك دوره، دوره اساطير و افسانهها و به تعبير قرآن دوره جاهليت است. دوره دوم، دوره علم است، ولى علم و جوانى، يعنى دوره حكومت خشم و شهوت. به راستى عصر ما بر چه محورى مىگردد؟ اگر انسان، دقيق حساب كند مىبيند محور گردش زمان ما يا خشم است و يا شهوت. عصر ما بيش از هر چيزى عصر بمب است (يعنى خشم) و عصر مينىژوپ است (يعنى شهوت). آيا دورهاى نخواهد آمد كه آن دوره، حكومت، نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم و شهوت و بمب و مينىژوپ؟ دورهاى كه واقعاً در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند؟ چگونه مىشود كه چنين دورهاى نيايد؟! مگر مىشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند؟!.
پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ است. مضامينى كه ما در اسلام داريم چقدر عالى است! در دعاى افتتاح که در شبهاى ماه مبارك رمضان خوانده میشود، قسمت زيادى از آخر اين دعا اختصاص به وجود مقدس حضرت حجت دارد [و در واقع گویای آن دوره بلوغ بشریت و عصر حکومت معنویت و عدالت و انسانیت است.]
«اللَّهُمَّ انّا نَرْغَبُ الَيْكَ فى دَوْلَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ» پروردگارا ما آرزو مىكنيم و از تو مىخواهيم زندگى در پرتوى يك دولت بزرگوارى را كه «تُعِزُّ بِهَا الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اهْلَهُ» در آنجا اسلام حقيقى را با اهل اسلام عزت خواهى بخشيد و نفاقها و دورويىها را از بين خواهى برد و ذليل خواهى كرد. «وَ تَجْعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ الى طاعَتِكَ وَ الْقادَةِ الى سَبيلِكَ» اين افتخار را به ما مىدهى كه ما در آن دوره دعوت كننده ديگران به طاعت تو باشيم، راهنما و قائد و پيشرو ديگران در راه تو باشيم.
[1] برگرفته از کتاب سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، شهید مرتضی مطهری (با اندکی تصرف و تلخیص) مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج18 ؛ ص180 .
[2] . انبياء/ 105.