شفقنا- ترامپ درحال ایفای نقش ترمینتور و ویرانگر در سیاست است، ولی از وقتي كه دونالد ترامپ خود را يكي از چند نامزد انتخاباتي جمهوريخواهان معرفي كرده است، اين گزاره بهطور مكرر مطرح ميشود كه خيالتان راحت باشد، او بهعنوان نامزد جمهوريخواهان معرفي نخواهد شد. حتي اوباما هم گفت بعيد ميدانم كه ترامپ سال آينده رئيسجمهوری آمريكا شود. ولي واقعيت موجود در عرصه سياست را نميتوان ناديده گرفت اينكه ترامپ به نسبت پيشتاز نامزدهای جمهوریخواه بوده است. اگرچه برخي افراد معتقدند كه حزب جمهوريخواه نيز او را بهعنوان نامزد نهايي خود معرفي نخواهد كرد ولي وقتي هدف برنده شدن باشد، چه عاملي موجب جلوگيري از معرفي او ميشود؟ كافي است به واكنش مردم آمريكا نسبت به آخرين اظهارات ترامپ درباره ايده ممنوعيت ورود مسلمانان به ايالات متحده رجوع كنيم كه حدود ٤٠درصد پاسخگويان موافق آن بودهاند، هرچند ٥/١ برابر اين تعداد نیز با نظر او مخالفت کردهاند، ولي نفس موافقت كردن حدود ٤٠درصد آمریکاییها با چنين ايدهاي، حكايت از ظرفيت بالاي جامعه آمريكا براي گرايش به راست افراطي و تندرو میکند و چه بسا تا سال آينده چند اتفاق ديگر مشابه آنچه كه در کالیفرنیا رخ داد يا حتي بدتر از آن رخ دهد تا اين گرايش تكميل و موافقان آن از ٥٠درصد مردم بگذرد. وقوع چنين رويدادهايي نيز دور از ذهن نيست و حتي به نظر ميرسد كه دونالد ترامپ هم علاقهمند به وقوع آن است و چه بسا با اين اظهارات خود ميكوشد كه جبهه موردنظر را كه داعش باشد تقويت كند و به ميدان بكشاند. همانطور كه خانم كلينتون در نقد ترامپ گفته است كه: «سخنان او به داعش در جذب نيرو كمك ميكند». خانم کلینتون گمان كرده كه ترامپ متوجه اين ماجرا نيست، در حالي كه بعيد است كه تيم تبليغاتي اين سرمايهدار جمهوريخواه متوجه اين نكته روشن نباشد. بنابراين آگاهانه ميكوشد كه دوقطبي موردنظر را با داعش ايجاد كند و با به ميدان كشيدن آنان، گرايش به راست را نهايي كرده و انتخاب شود.
روزنامه شهروند نوشت: البته قصد يادداشت اين نيست كه بگويد ترامپ در سال آينده رئيسجمهوری آمريكا ميشود یا نه. شايد احتمال رئیسجمهوری شدن وی ضعيف باشد و او حتي بهعنوان نماينده جمهوريخواهان هم معرفي نشود. ولي حتي اگر وقوع این احتمال كم هم باشد، به دليل تبعات خطيري كه دارد بايد احتمال كوچك را نيز مهم تلقي كرد. قبول است كه نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري برخي از شعارهايي را كه ميدهند؛ هنگام تكيه زدن بر كرسي رياستجمهوري آن را اجرا نميكنند، ولي اگر قرار باشد كه حداقل ٥٠درصد قولها و عقايد خود را نيز اجرا كنند، با آمدن ترامپ به كاخ سفيد، با دنيايي ديگر مواجه خواهيم بود، چنانکه دنیای جرج بوش پسر، در برابر دنياي ترامپ، آرام و دموكراتيك محسوب خواهد شد.
فارغ از اينكه ترامپ به كاخ سفيد برود يا نرود، يك نكته را بايد در نظر گرفت، اينكه وجود چنين پديدهاي در آمريكا و نيز حضور موثر جبهه ملي خانم لوپوئن در فرانسه، حتي اگر با موفقیت آراي اكثريت همراه نشود، نشانهاي از گرايش عمومي جوامع غربی به راست است، و اين گرايش در ساير نيروها نيز موثر خواهد بود. سياست در جوامع غربي بهگونهاي است كه ميكوشند مطالبات جامعه را در اولويت قرار دهند تا رأي بیاورند، بنابراين اگر چنين گرايشي باشد كه هست، همه احزاب كمابيش به سوي اين گرايش ميل خواهند كرد و ميكوشند تا بخشي از شهروندان مايل به اين گرايش را جذب خود كنند. بنابراين پرسشي كه براي ما بهعنوان يك ايراني وجود دارد اين است كه چه رفتاري از ما ميتواند گرايش موجود به راست را تقويت يا تضعيف كند؟ و اصولا كدام حالت به نفع ما است؟ يكي از علل اصلي مخالفت با برجام كه هنوز هم آثار خود را نشان میدهد، مخالفت با نتايج برجام است. ازجمله مهمترين نتايج برجام كاهش خطر گرایش به راست افراطي در دولتهاي غربي است. مخالفان برجام در داخل كشور نیز از وقوع اين فرآيند دل خوشي ندارند. حتي در زمان انتخابات گذشته ايالات متحده نيز به نوعي ابراز علاقه ميكردند كه اوباما انتخاب نشود و رقباي تندرو و جمهوريخواه او در مصدر امور قرار گيرند تا بلكه راه جرج بوش پسر را ادامه دهند، راهي كه هيچ پژواك مثبتي در جوامع اسلامي نداشته است. مخالفان داخلی برجام از اين ناراحت بودند كه تایید برجام پاسخ مرحلهاي و مثبتي است كه از سوی ايران براي تغيير رفتارهاي ايالات متحده داده ميشود، به همین دلیل با آن مخالف بودند و همچنان هستند.
بنابراين برگشت فضاي سياسي ستيزهگرانه و دوقطبي و نيز استفاده از ادبيات خشن، خواست مخالفان است و اين همان چيزي است كه ترامپ نيز آگاهانه درصدد ايجاد آن است و هميشه اين خطر وجود دارد كه برخي از افراد به نام مخالفت با ترامپ در دامن بازي سياسي او بيفتند و جرياني را تقويت كنند كه خواهان مبارزه با آن هستند.
با اين توضيحات ميتوان نتيجه گرفت كه مخالفت با برجام حتي پس از اجرايي شدن آن همچنان در ايران و آمريكا ادامه خواهد يافت. مخالفان در مخالفت خود تا حدود زيادي بيپروا خواهند بود. همچنان كه براي قطعنامه اخير آژانس، تيتر زدند: «براي محكوم شدن كه كف نميزنند». غافل از اينكه بخش محكوميت آنها فقط ادعاست و ايران هيچ ضرورتي براي پذيرفتن آن ندارد، همچنان كه در قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت، ايران بخشي را نپذيرفت و انجام نداد. آنچه براي ايران در هر دو قطعنامه مهم بود و هست، اتهامات و دستورات آنها نيست، بلكه اقارير و تعهدات آنهاست كه مورد استقبال قرار گرفته است. اتهامات كه از پيش هم بود و امري تكراري است، آنچه كه مهم است، اقرارهاي اين نهادهای بینالمللی است. بنابراين بايد انتظار داشت كه چنين مخالفان بيمنطقي همسو با مخالفان آن طرف آب عليه تفاهم و برجام اقدام كنند.
امروز : پنجشنبه 30فروردینماه 1403 | ساعت : 15 : 50
خبر فوری
ترامپِ ویرانگر/ آیا ترامپ رییس جمهور می شود؟
اخبار مرتبط