امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 17 : 52

آخرین اخبار

حداقل دستمزد در یونان به 830 یورو افزایش یافت

شفقنا- یونان حداقل دستمزد ماهانه را به ۸۳۰ یورو...

برنا نوشت/ خلجی: آقای روحانی با مردم صادق باشید

شفقنا- برنا نوشت: «سپهر خلجی روز جمعه در حساب...

استاد رفیعی: هدایت الهی نیازمند آماده‌سازی نفس است

شفقنا- سخنران حرم حضرت معصومه (س) گفت: هدایت الهی...

نزول قرآن در شب قدر؛ نوشتاری از حجت‌الاسلام علیرضا سبحانی

شفقنا- حجت‌الاسلام علیرضا سبحانی در نوشتاری با عنوان«نزول قرآن...

آرتی: اقامه نماز مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»

شفقنا- اداره دینی مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»...

اعلام برنامه شب های قدر در مسجد جمکران

شفقناقم- مراسم احیای شب های قدر در مسجد جمکران...

القدس: قانون منع تبعیض بر اساس مدل مو در پارلمان فرانسه تصویب شد

شفقنا- پارلمان فرانسه پیش نویس قانونی را تصویب کرد...

خطیب نماز جمعه تهران: همه می‌دانند مشکل کشور «اقتصادی» است

شفقنا- خطیب نماز جمعه تهران گفت: جهش تولید بسیار...

با مرگ پلاسکو نابود شدیم! از خاطرات پنجشنبه سیاه تا دستفروشی در ترکیه: گزارش شفقنا از حال و هوای پلاسکونشینان پس از یکسال

شفقنا زندگی- یکسال از آن پنجشنبه دردناک گذشت. صبح تلخ واقعه ای که ملتی را در سوگی بزرگ فروبرد. ساعت ٨ صبح آخرین روز از نخستین ماه زمستان بود که آتش به جان پلاسکو افتاد و دیگر خاموش نشد. غول ۵۴ ساله ای که در برابر چشمان بهت زده مالکان، کارگران، آتش نشانان، مردم و کسبه ها بر سر واحدهای تولید و فروشگاهی ریخت، ‌ آواری که ۴۶۰ واحد تجاری را خاکستر ،  ۲هزار و ۲۰۰ نفر را بیکار و بیش از ۱٫۵ هزار میلیارد تومان خسارت از خود بر جای گذاشت.

به گزارش خبرنگار شفقنا زندگی، به خیابان های منتهی به پلاسکو که قدم بگذاری خبری از  یادگار دوران تجدد و بنای ۶۸ متر  نیست. با مرگ “پلاسکو” دیگر قلب  چهار راه استانبول نمی تپد. با گذشت یکسال از تراژدی تلخ اولین ساختمان با اسکلت فلزی تهران  و دومین ساختمان بلند مجهز به آسانسور می گذرد. هنوز مردم، کسبه و عابران این خیابان ها داغدار مرگ پلاسکو هستند.  نگاه های نگران همراه با سئوال های فراوان، نفس های سوزناک، صداهای لرزان، زمزمه های که  حادثه شوم صبح پنج شنبه را توصیف می کنند، ناله های ناظران مرگ پلاسکو، فداکاری های نیروهای آتش نشان، مرور فیلم ها و عکس های روز حادثه، رد و بدل حرف های در گوشی از علت حادثه و آمار و ارقام قربانیان …….. هنوز هم در یک سالگی تراژدی ” پلاسکو” به گوش می رسد.

شوک تمام نشدنی 

پلاسکویی‌ها هنوز هم در شوک هستند، این شوک بر چهره بی‌فروغ آن‌ها در بین کسبه ها کاملاً گویا است؛‌ خاطرات شلوغی‌های روزانه که با مناسبت و بی‌مناسبت جزو پاساژهای شلوغ ایران بودند. اما هیاهوی این شلوغی های پلاسکو امروز پاساژ جهانیان فردوسی، نور تهران، یا پروانه که برخی کسبه های پلاسکو در آنجا تصمیم به ساختن دوباره زندگیشان گرفته اند، دیده نمی شود.

از همان صبح پنجشنبه‌ای که ساختمان پلاسکو پس از چند ساعت آتش سوزی، فرو ریخت و همه چیز بر سر ساختمان و مالکان واحدهای تجاری آن خراب شد، مسئولان، وعده‌های بسیاری برای ساماندهی مشکلات و اسکان این کسبه آسیب دیده در آینده ای نزدیک دادند تا آنها بازار شب عید را از دست ندهند اما علی رغم گذشت یکسال هنوز بسیاری از کسبه های پلاسکو بلاتکلیف هستند.

به مناسبت یکسالگی تراژدی پلاسکو راهی چهارراه استاتبول شدم تا کاسبان یا کارگران این ساختمان پر حاشیه را پیدا و  حال روزشان را به تصویر بکشم، به پلاسکو که می رسم غم بزرگی بر چهره این غول بازار ایران نشسته است عکس آتش نشانانی که فداکارانه به دل آتش رفتند تا کسبه ها و مردمان گرفتار در میان دود و آتش را نجات دهند بر دیوار این ساختمان نصفه و نیمه به تصویر کشیده شده است تلی از خاک و غم در ساختمان نصفه و نیمه باقی مانده است. تصاویری که بی تردید دل و جان هر عابری را به درد می اورد و غم هر عابری را تازه تر می کند.

سقفی که آوار شد

کسبه پلاسکو یکسال است که سقف دخل زندگی شان روی سرشان خراب شده و مانند اشباحی دور تا دور خیابان های منتهی به پلاسکو می‌چرخند و بعضا سیگار دود می‌کنند، روزگاری که همه پلاسکوی پررونق را به اجناس و کسبه هایش می‌شناختند حالا دیگر از بدبختی و گرفتاری این کسبه های داغ دیده می گویند.

سراغ پلاسکونشینان را از کسبه های اطراف چهارراه استانبول که بگیری آدرس های مختلف را معرفی خواهند کرد از نور تهران گرفته تا پاساژ جهانیان فردوسی و پروانه سعدی، اما در میان این آدرس های جوروا جور از سرنوشت کاسبانی نیز با خبر می شوی که با مرگ پلاسکو مرده اند، کاسبانی که روزگاری غرور و عزت داشته اند حال یا بیکار شده و یا در شهرهای ایران و حتی کشورهای اطراف نظیر ترکیه دستفروشی می کنند.

خاطرات پنج شنبه سیاه 

راهی پاساژ پروانه شدم تا بتوانم کاسبان پلاسکو را ببینم و از حال روزشان بپرسم، خودم را به نگهبان معرفی می کنم و از او می خواهم چند نفری از کاسبان پلاسکو را معرفی کند که هنوز جمله ام تمام نشده بود که کلمه پلاسکو در گفت و گوی دو نفر به گوشم رسید بلافاصله سراغشان رفتم و متوجه شدم از مالکان مال باخته پلاسکو هستند. خودم را معرفی کردم و بعد از اصرارهای زیاد موفق شدم با آنها به گفت و گو بنشیم، حسین آقا، کاسب حدود ۶۰ ساله پلاسکو ماجرای صبح روز پنج شنبه ۳۰ دی ماه را شاید صدها بار تعریف کرده باشد اما هنوز هم با گذشت یکسال از این واقعه دردناک، نفس ها و بیان او از پلاسکو سوز دارد و می گوید: ساعت ۷ زیارت عاشورا برگزار شد. چایی می دادند که بوی نشتی گاز آمد. یکی از کارکنان ساختمان رفت و چراغ را روشن کرد، ناگهان همه چیز منفجر شد. بعد که آتش نشانی آمد، ساختمان را تخلیه کردند. بعد هم ساختمان خم شد و فروکش کرد.

عیدمان رنگ و بوی دود گرفت

او در ادامه می گوید: با مرگ پلاسکو نابود شدم همه زندگی‌ام رفت، دیدید شب عید ۹۵ چه بلایی سرمان آمد؟ حالا خودم هیچی، ۲۰ کارگر داشتم که آنها  نابود شدند. درد بیکاری و بی پولی آنها موجب شده درد نابودی زندگیم را فراموش کنم، یک مدتی مدام زنگ می زدند و امیدوار بودند که دوباره کار و باری راه انداخته باشم و بیایند لقمه نانی برای زن و بچه هایشان ببرند اما با وضعیت من ناامید می شدند و می رفتند.

حسین که با بغض حرف می‌زند می گوید:  دیدید چه بلایی سرمان آمد، چه خاکی به سرمان شد و بدبخت شدیم، پارسال حدود ۵۰۰ میلیون تومان جنس در تولیدی جلوی چشمانم آتش گرفت و سوخت و من فقط نگاه کردم بماند اینکه چقد پول نقد، چک، سفته و غیره در گاو صندوق داشتم که همه نابود شدند.

وعده ها در دوربین خبرنگاران بایگانی شد

از او در خصوص میزان تسهیلات اعطایی دولت و تحقق قول هایی که مسئولان در روزهای ابتدایی حادثه دادند می پرسم که می گوید: کدام تسهیلات، کدام قول، کدام یاری…. دخترم همه آنهایی که شنیدی فقط در مقابل دوربین شما خبرنگاران بود. آنها حتی بیمه کارگران من را پرداخت نکردند چه برسد که به داغ دل ما برسند، یکسال است که هر روز به اینجا سر میزنم و پلاسکو را می بینم در هر بار هم داغ دلم تازه می شود پلاسکو ما را زمین گیر کرد ۴۰ سال در آنجا تلاش کردم و با جان دل دویدم همین که کار و بارم گرفت دوباره زمین گیر شدم. الان هم نه توان این را دارم که پلاسکویی نو بسازم و نه انگیزه.

نوری که به زندگی کسبه پلاسکو نتابید

می پرسم چرا به ساختمان نور تهران نرفتید؟ محمد یکی دیگر از کسبه های پلاسکو به سوالم پاسخ می دهد و می گوید: کدام نور، دو ماه بعد از حادثه پلاسکو به ما گفتند می توانیم به مرکز تجاری نور ولیعصر برویم بسیاری از همکاران به آنجا رفتند تا دوباره رونقی به زندگیشان بدهند اما چند ماهی ماندند و دیدند هیچ نوری به بازارشان نتابید، بسیاری از آنها چند ماه بعد بساطشان را جمع و نور را ترک کردند. در واقع مسئولان به این دلیل نور را به کسبه های پلاسکو دادند تا آنها بتوانند بازار مرده این مجتمع تجاری را زنده کنند اما غافل از اینکه اشتباه فکر می کردند آنها نمی توانند از نور یک پلاسکو بسازند و باید واحدهای ما را در پلاسکو هر چه سریعتر تعیین تکلیف کنند تا ما به خانه خودمان برگردیم.

او در ادامه می گوید: در این یکسالی  که از حادثه پلاسکو گذشته است برایمان چه کرده اند ؟جز اینکه مدتی ما را در پاساژ نور آن هم در مغازه های ته و خارج از دید جا دادند تا شاید کسب و کار ما اینجا را زنده کند؟ بماند که اولش گفتند ۶ اجاره نمی گیرند ولی بعد از چند ماه سراغمان آمدند اجاره خواستند، حتی بسیاری از کاسبان بعد از چند ماه نور را ترک کردندو مبلغی را هم از آنها به عنوان اجاره دریافت کردند و الان کسی از پلاسکو نشینان در نور نیست.

این کسبه مالباخته پلاسکو ادامه می دهد:  وام ۳۰۰میلیونی کجاست؟ بخشش مالیاتی کجا رفت؟ هر دفعه که می رویم بانک می گویند چیزی به ما ابلاغ نکردند حتی بیمه های کارگران پلاسکو هم پرداخت نشده البته برخی از کسبه ها و کارگران توانستند تا حدودی از وام و بیمه استفاده کنند اما بسیاری هم نتوانستند اینطور به نظر می رسد در این زمینه هم آشنا نداشته باشی دستت به جایی بند نمی شود.

از آغاز دوباره تا دستفروشی در خارج

از محمد درباره سرنوشت دیگر کسبه های پلاسکو می پرسم و می گوید: تعداد کمی از آنها دوباره دست به زانوهای خودشان گذاشتند و از نو شروع کردند که می توان آنها را در پاساژ جهانیان فردوسی و البته تعداد اندکشان را نیز در پاساژ پروانه دید اما تعدادی هم به کلی خانه خراب شدند و از تهران رفتند حتی کاسبانی را می شناسم که در ترکیه و کشورهای اطراف دستفروشی می کنند، بماند برخی ها هم افسردگی گرفتند و در کنج خانه هایشان نشسته اند و مدام خاطرات پلاسکو را مرور می کنند.

ریزش پلاسکو برای خیلی از کاسبان هنوز باور پذیر نیست. آنها از هفته های نخست آذرماه سفارش‌های عید خود را دریافت کرده بودند و انبار‌های آنها پر از جنس بوده. تخمین زده‌اند حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد تومان جنس در پلاسکو دپو شده باشد، شاید هم بیشتر. بخش زیادی از این لباس‌ها در طبقه‌های فوقانی جا داده شده است.

کوج به پاساژ جهانیان

در ادامه رمضانعلی یکی دیگر از کسبه های پلاسکو می گوید: نور تهران مرده است. کسب و کار در آنجا رونق ندارد هیچ کس حاضر نیست به نور برود، همین چند وقت پیش نزدیک به سیصد نفر از کسبه رفته اند و در مرکز تجارت جهانی فردوسی جا گرفته اند امیدوارم بتوانند آنجا پلاسکویی دیگر بسازند.

یکسال چشم انتظاری 

او در ادامه می گوید: از ۱۷ طبقه پلاسکو فقط ۵ طبقه اش نابود شد طبقات دیگر آن هنوز سالم است من مغازه ام سالم مانده ولی معلوم نیست بلاخره تکلیفمان بعد از گذشت یکسال چی می شود؟ هیچ کس پاسخ درست حسابی به ما نمی دهد یکسال است که چشم انتظار این هستیم دوباره به مغازه هایمان برگردیم حتی شورای شهر نیز موافقت کرده که پلاسکو را مجدد بسازند اما تعلل مسئولان را نمی فهمیم.

بنویسید وعده های مسئولان شعاری بود

این کسبه می گوید: ای کاش مسئولان وعده نمی دادند، طلبکارها بیچاره مان کرده اند. تو را به خدا بنویس وامی دست بچه های پلاسکو را نگرفته، بلکه دست از سرمان بردارند. بانک ها هم حتی گذشت و همکاری در پرداخت معوقات ما نکردند فقط عده ای از مسئولان جلوی دوربین ایستاندن و وعده های شعاری و دروغ با ما دادند بعد هم با تمام شدن بحث، خبری ازشون نشد.

ساختمانی که ایستاده مرد

او ادامه می دهد: پلاسکو برای من خاطرات شیرین زیادی دارد خاطراتی که در نهایت به سیاهی تبدیل شد. هیچ وقت فراموش نمی کنم اولین آسانسور تهران را در این ساختمان مجلل دیدم این ساختمان به اندازه ای مقاوم و محکم بود که حتی نمی شد تصور کرد که روزی دچار چنین سرنوشتی می شود. در واقع پلاسکو ایستاده مرد و غم فراموش نشدنی بر دل صاحبان و کسبه این منطقه گذاشت.

امیدهای کسبه برای رونق مجدد 

این کسبه که هنوز امید دارد پلاسکو یک روز دیگر زنده شود، می گوید: در واقع پلاسکو شناسنامه این منطقه بود اگر می خواستیم به کسی آدرس بدهیم دقیقا این ساختمان را ذکر می کردیم نه فقط تهران بلکه کل کشور پلاسکو را می شناختن. با مرگ پلاسکو شناسنامه منطقه از بین رفت. امیدواریم روزی برسد دوباره پلاسکو را با همان صلابت و استواری و عظمت سابق ببینیم.

این داغ تا ابد بر سینه می ماند

به گزارش شفقنا زندگی، ساختمان پلاسکو در چهارراه استانبول تهران آتش گرفت و فرو ریخت. چند آتش‌نشان زیر آوار مدفون شدند. صفحه‌های اینستاگرام‌ پر شد از عکس آتش‌نشانان فداکار و پست‌هایی با مضمون تسلیت و سوءمدیریت و … . مسئولان هم خود را به محل حادثه رساندند و صحبت کردند و فیلم و عکسشان پخش شد. طبق روال بعضی عکس پروفایل‌ها را تغییر دادند و بعضی هشتگ ساختند. زنده‌باد و مرده‌باد هم به راه است.

اما همه اینها ظرف یک هفته تمام شد و رفت .کسبه ها، کارگران و داغ های بر سینه در کنار داغ خانواده های شهیدان یکسال است بر دل ها مانده و این درد تمام شدنی نیست. شاید تحقق وعده های مسئولان در روزهای داغ حادثه می توانست مرهمی بر دل این داغ دیدگان باشد وعده هایی که به قول خود کسبه ها در مقابل دوربین خبرنگاران ثبت و در آرشیو دوربین ها باقی ماند. داغ پلاسکو تمام شدنی نیست و تا ابد بر دلمان می ماند.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید