شفقنا- اعضای هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، هماندیشی «صلح و جنگ، امر به معروف و نهی از منکر» را برگزار کردند. در این هماندیشی، دکتر رحیم نوبهار، آیتالله مصطفی محقق داماد و دکتر سید محمدقاری سیدفاطمی سخنرانی و مقالات برگزیده دانشجویان این دانشکده را انتخاب و اعلام کردند.
در این جلسه دکتر سیدفاطمی به جنبههای روانشناختی قتل در جنگ پرداخت و عامل اصلی کشتار در جنگها را دیگر پنداری طرف مقابل بیان کرد.
دکتر محقق داماد هم با توجه به روایتهای تاریخ اسلام و مسایل فقهی، علل کشتار و بدرفتاریها را بدفهمی موضوع امر به معروف دانست.
دکتر نوبهار نیز به بیان جنبهها و روایتهای تاریخ اسلام پرداخت و با بیان روایتهایی صلح در اسلام را مقدم بر جنگ خواند.
دکتر سیدفاطمی: تنها راه صلح این است که «دیگر» دشمن بینی را از بین ببریم
به گزارش خبرنگار شفقنا، دکتر سید محمدقاری سیدفاطمی با معرفی کتابی درباره صلح عنوان کرد: کتاب «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» اثر «جاناتان گلاور» ترجمه افشین خاکباز و و ویراستاری خشایار دیهیمی است، این کتاب یک نوع محاکمه فلسفی قرن بیستم است و به اتفاقاتی میپردازد که در این قرن رخ داده است.
او ادامه داد: بخشی از این کتاب که به جنگ پرداخته تحت عنوان «خنثی سازی واکنشهای انسانی» است؛ ادعای نویسنده این است که تاکید و احترام به کرامت انسان مانند سپری در برابر رفتار وحشیانه از انسان مراقب میکند. نویسنده سپس ادعا میکند که در جنگ این عامل حذف میشود، اتفاقی که در جنگ میافتد این است که این عامل بازدارنده حذف میشود و دیگر به آدمها به چشم انسان نگاه نمیکنند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی درخصوص گزارشهای کتاب تاریخ اخلاقی سده بیستم در جنگهای مختلف عنوان کرد: سه گزارش در این کتاب نقل میشود، گزارشها از افغانستان و دو گزارش دیگر هم از رفتار آمریکاییها با ویتنامیهاست. در گزارش افغانستان از قول یکی از سربازان میگوید: نیروهای روس سربازان افغان را تحقیر میکردند و آنها را از بین میبردند و آنها را آدم به حساب نمیآوردند؛ بنابراین افغانها را میکشتند.
سیدفاطمی درخصوص تجربههای کشتن همنوع در جنگ اظهار کرد: این کهنه سرباز در سخنان خود میگوید، هیچ یک از سربازان آمریکایی فکر نمیکردند این افراد عواطف انسانی، احساسات و حتی آرزوی زنده ماندن داشته باشند؛ این اتفاق در همه گزارشها مشترک است. این بحث روانشناسی است؛ یعنی چه اتفاقی رخ میدهد که افراد میتوانند همدیگر را از بین ببرند؟ پس سربازان آمریکایی فکر نمیکردند شهروندانی که از بین میبرند عواطف و احساس داشته باشند.
این استاد دانشگاه در خصوص عملکرد سربازان در طول جنگ و پدیده یادآوری تجربههای جنگ گفت: وقتی سربازان در ۶۰ سالگی این اتفاقات را مرور میکنند، این حوادث در نظر آنها به شدت وحشیانه و بیرحمانه میرسد، اما در آن زمان هیچ عذاب وجدانی نداشتند؛ در جنگهای دینی، میهنی و … قاتل هیچ عذاب وجدانی ندارد در دوره تجدد هم به اسم وطن این کار صورت گرفت.
کشنده در جنگ احساس دستاورد دارد
او با بیان اینکه چه اتفاقی در روان انسانی رخ میدهد که قاتل هیچ عذاب وجدانی ندارد، تصریح کرد: کشنده در آن لحظه نه تنها عذاب وجدان ندارد، بلکه احساس یک دستاوردی هم دارد. نویسنده گمان میکند کشنده طرف مقابل خود را انسان نمیبیند و با این اطلاعات میخواهد بگوید که آنها را در حد یک حیوان میدیدند؛ اما من میخواهم بگویم اگر کشندهها این مقتولان را به شکل حیوان هم میدیدند شاید این رفتار را با آنها نمیکردند و در اینجا با جاناتان گلاور موافق نیستم.
«دیگر» دشمن پنداری به انسان جرات کشتن میدهد
سیدفاطمی با نقدی بر نگاه جاناتان گلاور، اضافه کرد: به گمانم «دیگر» دشمن پنداری این همه جرات به انسان میدهد، نه دیگر حیوان پنداری تا دست به کشتن بزند. چون در اینجا یک دیگری (other) وجود دارد که اگر او را نکشیم ما را میکشد وگرنه حیوانات درنده را تحقیر و تمسخر نمیکنیم، مگر اینکه افراد سادیسم داشته باشند اما یک مرتبه یک گردان که سادیسم نمیگیرند تا بخواهند افراد را شکنجه دهند، تحقیر کنند و در نهایت آنها را بکشند.
تنها راه صلح این است که «دیگر» دشمنبینی را از بین ببریم
او تاکید کرد: این مساله از دیگر حیوان بینی سرچشمه نمیگیرد. اتفاقا او را موجودی آگاه، بالغ و مسوول میداند اما او را دشمن میبیند. راه صلح این است که امکان دیگر دشمن بینی را از بین ببریم؛ به غیر از این راهی وجود ندارد. با وجود آن دیگری حداکثر آتش بس یا صلح منفی داریم اگر صلح مثبت میخواهیم که بیش از آتش بس است باید به سمت الهیات انسانی برویم.
استاد دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: چه خوانشی میتوان از نگاه ائمه و صلح امام حسن(ع) داشته باشیم تا الهیات انسان محور از آن استخراج شود؟ اگر تا زمانی که دشمن وجود دارد و الهیات، انسان مدار نشده، باید انتظار داشت که داعش یمنی، شیعی و… داشته باشیم بنابراین باید به سوی الهیات انسانی برویم.
این استاد حقوق در پاسخ به اینکه ما با دیگری زنده هستیم، گفت: ما دو مدل هویت داریم یک هویت ایجابی و دیگری هویت سلبی است؛ این بعد از صفویه است که میخواستند شیعه را به یک سلاح و ایدئولوژی کنند به یک هویت سلبی متوسل شدند و اساسا امامان شیعی هیچگاه به دنبال هویت سلبی نبودند. ما باید بگوییم چه هستیم؛ نه اینکه هویت خودمان را با دشنام به دیگری تعریف کنیم.
دکتر محقق داماد: دینی انسانها را میکشد که تبدیل به عقیده رادیکال شده باشد
آیت الله سیدمصطفی محقق داماد در ابتدای سخنان خود گفت: اگر گوش کنیم در منطقه ما صدای کشت و کشتار زنان، کودکان و مردان را میشنویم که در جنگ کشته و سربریده میشوند، این جنگ به نام دین و خدا انجام میشود. من منکر نیستم نباید همه آدم کشیهای قرن بیستم را به نام دین تمام کرد، اما به نظر من دین بیشتر از سرطان انسانها را کشته است.
او با توجه به تاثیر عقیده رادیکال در کشتن انسانها، اظهار کرد: دین در طول تاریخ عامل مهمی در خونریزی بوده است؛ به اعتقاد من دینی آدمها را کشته که تبدیل به ایدئولوژی شده است، پس عقیده رادیکال، انسانها را میکشد. نباید از خطر عقیده رادیکال غافل شویم، عقیده قدرت بسیار بالایی دارد. دکتر سیدفاطمی بر مفهوم «دیگری» تاکید کرد؛ اما تا آن فرد در درون خودش این اعتقاد را پیدا نکند که این دیگری از من نیست و دشمن است، دست به کشتن کسی نمیزند.
نهاد امر به معروف و بدفهمی این موضوع سبب این بداخلاقیها و کشتنها میشود
این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه گاه نهاد امر به معروف و بدفهمی این موضوع سبب این بداخلاقیها و کشتنها میشود، توضیح داد: جهاد هم به دنبال عقیده میآید، پشت این خنجرها عقیده است. اگر انسان فکر کند و با فکر کاری را انجام دهد انسانها کشته نمیشوند. یکی از نهادهایی که سبب عداوت، تلخ گویی، بدگویی و دشمنی نسبت به دیگران شده همین نهاد مقدس «امر به معروف و نهی از منکر» و بدفهمی آن است.
محقق داماد ادامه داد: یک نهاد دیگر هم نهاد «جهاد» است. در مقالهای به تقسیم ایمان و کفر و تقسیم جامعه به مومن و کافر اشاره کردم. من در مقاله این موضوع را بازخوانی کردم و گفتم ایمان و کفر برای قلب است؛ به نظر من باید بحث مومن و کافر را کنار بگذاریم و بحث محارب و مسالم را پیگیری کنیم. محارب کسی است که ساطور در دست دارد و مسالم کسی است که از در سلم وارد می شود و گفتوگو میکند. تقسیم بندی مومن_کافر البته در قرآن مجید هست؛ اما به نظر من این تقسیمبندی ناظر به قلمرو برخورداری از حقوق شهروندی نیست.
این حقوقدان در خصوص تفاوت امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و مسالهای که در جامعه رواج دارد، عنوان کرد: امر به معروفی که در دنیا رایج است چیزی نیست که خداوند در قرآن به آن اشاره میکند. کسی که به دیگری امر میکند یعنی من از تو برتر هستم و تو در درجه پایینتری قرار داری این نوع امر به معروف توهین به کرامت بشری و کرامت انسانی است. از رفتار برخی از کسانی که با چنین نگاهی امر به معروف میکنند برداشت میشود که آنان از دیگران بهترند و بیشتر میفهمند. این نگاه برتری جویانه خلاف کرامتی است که خداوند به انسان داده است و نباید خودمان را بهتر از دیگران بدانیم.
او با بیان اینکه ما باید اخلاق مراقبتی را ترویج کنیم، افزود: یعنی همه هوادار خوبیها باشیم و مقابل بدیها بایستیم. به معنای عام کلمه هیچکس حق ندارد به دیگری فرمان دهد. برای مثال باید هوادار ادب باشیم و با بیادبی مخالفت کنیم، هیچ کس حق ندارد به دیگری فرمان دهد؛ در نهایت وظیفه ما تواصی و توصیه کردن است؛ از آداب مسلمانان در قرآن مجید به تواصی اشاره شده است و میگوید: « تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ ».
این استاد حقوق با اشاره به سخنی از امام صادق(ع) «إنما هو على القوی، المطاع و العالم بالمعروف من المنکر»، تاکید کرد: امام صادق(ع) در روایتی به موضوع امر به معروف اشاره میکند. در این روایت شخصی از امام صادق(ع) میپرسد که امر به معروف و نهی از منکر برای همه امت واجب است؟ ایشان پاسخ میدهد: خیر. کسی میپرسد چطور بر همه امت واجب نیست؟ در حقیقت ایشان میگوید امر به معروف بر کسی که القوی، المطاع و العالم بالمعروف من المنکر واجب است؛ یعنی شخص امر کننده باید کسی در حد خود ایشان باشد.
هرکسی نمیتواند مردم را امر به معروف کند
محقق داماد با توجه به مباحثه با امام صادق(ع) توضیح داد: آن شخص آیهای را برای امام صادق(ع) میخواند و میگوید: «لا على الضعیف الذی لا یهتدی سبیلا إلى أی من أی یقول من الحق إلى الباطل» بنابراین «فهذا خاص غیر عام» افراد خاصی باید امر به معروف را انجام دهند نه اینکه هر کسی در زندگی مردم فضولی کند. امام صادق(ع) در نهایت میفرماید: امر به معروف در اصل اعتراض به قدرت است آن هم در زمانی که اثر داشته باشد، نه اینکه افراد در زندگی هم دخالت کنند.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی درخصوص اخلاق مراقبتی، بیان کرد: اخلاق مراقبتی یعنی ترویج کردن، ما باید خوبی را ترویج کنیم و بدی را نقد کنیم.
امام حسین(ع) برای دفاع از دموکراسی قیام کرد
او با توجه به هدف امام حسین(ع) از قیام اضافه کرد: برخی میگویند: امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد اما امام حسین(ع) نه جهاد کرد و نه امر به معروف بلکه ایشان برای دفاع از دموکراسی حرکت کرد؛ یعنی نگذاشت کسی به زور از شخصی رای بگیرد. در زیارت عاشورا هم بارها میگوید: «اِنی سِلْمٌ ِلِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَربٌ لِمَنْ حارَبَکُم» یعنی من جنگ ندارم و آنها خونریزی کردند.
قرآن صلح را برتر و مقدم از جنگ میداند
این استاد دانشگاه شهید بهشتی، پیروزی مبین در قرآن را صلح دانست و تاکید کرد: در قرآن پیروزی و فتح مبین اشاره به صلح دارد؛ منظور از فتح مبین، صلح حدیبیه است، بنابراین قرآن جنگ را برتر و مقدم نمیداند. من از صلح امام حسن(ع) یک برداشت دیگری هم دارم و امیدوارم نسبت به این مساله سوءبرداشت نشود. صلح امام حسن(ع) یک پیام دیگر هم دارد؛ اینکه ایشان با چه کسی صلح میکند همه میدانند که معاویه ستمگر و ظالم است. این مساله یک پیام دارد من معتقدم ما باید در شیعه خلافت را از امامت جدا کنیم.
این استاد برجسته حقوق با توجه به مساله امامت و خلافت، اشاره کرد: امامت امری قدسی و متصل به خداوند است و خداوند امام را مشخص میکند. جنبه امور دنیوی انسانها هم با بیعت و شوراست و شیعه برای خلافت تقدس قائل نیست. کاتولیکها هم در قرون وسطی میخواستند قدرت دنیوی را قدسی کنند اما شیعه به این مساله معتقد نیست. بنابراین اگر خلافت، قدسی بود صلح امام معنایی نداشت؛ پس یکی از پیامهای صلح امام حسن(ع) این بود که زندگی دنیوی را باید از تقدس جدا کرد.
محقق داماد تصریح کرد: برخی فقها مانند آیتالله خویی و شیخ طوسی اصل را بر جنگ میدانند. آیت الله خویی معتقد است تا جایی که امکان دارد هر مسلمان میتواند کافران را از بین ببرد. این بازخوانی ها البته گاه کار ساده ای نیست چون در مقابل نظر بزرگانی مانند آیتالله خویی قرار میگیرد.
دکتر نوبهار: در تزاحم صلح و عدالت، صلح مقدم است
دکتر رحیم نوبهار درخصوص پذیرش مسوولیت فرهنگی در دانشگاه شهید بهشتی، اظهار کرد: به نظر من کار فرهنگی نباید از موضع اقتدار و رسمیت باشد، بلکه باید داوطلبانه انجام شود. امسال با مشورت و پیشنهاد استاد دکتر محقق داماد بحث صلح را مطرح کردیم. چون در ماه صفر هم قرار داریم، امام حسن(ع) هم مظلوم واقع شدهاند. واقعا ناراحت کننده است که حرکت انسانی و صلح طلبانه ایشان که میتواند بسیار الهام بخش باشد تا این اندازه در حاشیه قرار گرفته است؛ بنابراین تصمیم گرفتیم که در مسابقه مقاله نویسی امسال به موضوع صلح، جنگ و امر به معروف بپردازیم.
او باتوجه به مساله صلح و جنگ، تصریح کرد: برای من جالب توجه بود که چرا در مورد صلح امام حسن(ع) منابع زیادی وجود ندارد، اما یک احتمال خوش بینانه این است که شاید در باور اندیشمندان مسلمان، صلح و آشتی کردن توجیه نمیخواهد؛ این قیام است که توجیه نیاز دارد.
در اسلام صلح کردن نیاز به دلیل ندارد
این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، ادامه داد: جدای از این مسأله در اسلام آن طور که میفهمیم صلح، اصل است و جنگ نیاز به دلیل دارد. همانطور که محاکمه و مجازات کردن نیاز به دلیل دارد و اگر دلیلی نداشته باشیم نمیتوانیم کسی را محاکمه و مجازات کنیم. در موضوع جنگ هم همین گونه است.
این پژوهشگر حوزوی باتوجه به مساله جنگ در برخی از منابع اسلامی، اظهار کرد: در برخی از کتابهای فقهی مثل «کتاب جهاد» اصل را بر جنگ مسلمانان با غیر مسلمانان قرار میدهند. واقعا کتاب جهاد نیازمند به بازنگری است، کتاب جهاد در فقه کنونی اصل را برجنگ مسلمانان با غیرمسلمانان قرار میدهد و برای برقراری صلح مدت و محدودیت تعیین میکند. این در حالیست که قرآن مجید صلح را هم در ساحت روابط خانوادگی و خصوصی و هم در ساحت روابط اجتماعی به عنوان اصل مرجع و محوری مطرح میکند.
اگر طرف مقابل بال تواضع برای صلح گشود شما هم صلح او را بپذیرید
نوبهار باتوجه به پذیرش صلح امام حسن(ع)، اضافه کرد: قرآن میفرماید: برای مقابله با دشمنان تجهیز قوا کنید و قوی باشید ولی در ادامه تاکید میکند که اگر طرف مقابل بال تواضع برای صلح گشود شما هم صلح او را بپذیرید؛ به همین دلیل است که صلح امام حسن(ع) هیچ دلیلی نمیخواهد. چطور امام حسن(ع) می توانست از پذیرش صلح استنکاف کند در حالی که به هر حال طرف مقابل آن را پیشنهاد داده بود؛ گرچه در آن زمان هم مانند امروز افراد تندرو نه تنها امام حسن(ع) را برای پذیرش صلح زخم زبان زدند بلکه برخی او را با شمشیر مجروح کردند و اعتراض می کردند که تو چگونه با یک کافر صلح میکنی.
او بیان کرد: برخی از عالمان اهل سنت و مستشرقان تمایل داشته و دارند که قیام امام حسین(ع) و صلح امام حسن(ع) را به ویژگیهای شخصیتی این دو امام همام ربط دهند. آنها میگویند امام حسین(ع) شخصیتی جنگجو و شجاع داشته اما شخصیت امام حسن(ع) صلحطلب بوده است. به گمان من جدا از مبانی کلامی امامیه، شواهد تاریخی هم این مساله را تایید نمیکند. البته می پذیریم که یک معصوم می تواند فطرت و تمایلات انسانی متفاوتی با معصوم دیگر داشته باشد. بر همین اساس فقیهان خود به خطاب های جبلّی و فطری و تفکیک آنها از خطاب های فقهی و شرعی توجه دارند.
این استاد حقوق با اشاره به سخنی از امام علی(ع)، گفت: امام علی(ع) در جنگ صفین فریاد میزد: مراقب فرزندان من باشید. دو سبط پیامبر(ص) مثل شیر به سپاه معاویه حمله میکردند و امام علی(ع) نگران بود که با کشته شدن آنها نسل پیغمبر(ص) قطع شود. پس از آن که پیمان صلح میان امام حسن(ع) و معاویه بسته شد و خوارج این پیمان را نپذیرفتند؛ معاویه در نامهای از امام حسن میخواهد که فرماندهی جنگ با خوارج را برعهده بگیرد، امام حسن(ع) برابر نقل فرموده اند: اگر قرار بود با کسی بجنگم آن تو بودی. من بهخاطر حفظ خون امت این جنگ را ترک کردم حالا با یک گروه دیگری از مسلمانان بجنگم! بنا بر این چنین نیست که مبنای صلح امام(ع) ویژگیهای شخصیتی وی باشد. نوبهار با اشاره به حدیثی که ابراهیم جوینی شافعی از پیامبر(ص)نقل کرده است که: اگر عقل، حکمت، خرد و فرزانگی را بخواهیم در قالب یک انسان مجسم ببینیم باید آن را در قالب امام حسن(ع) دید؛ افزود: این حکمت و فرزانگی و خرد امام بود که بر پایه آن پیمان صلح را امضا کرد، نه چیزی دیگر.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره تاثیر بی عدالتی بر ایجاد جنگ، و نسبت میان عدالت و صلح به مثابه دو ارزش عنوان کرد: میدانیم که عدالت در منظومه ارزشی اسلام بسیار با اهمیت است. از سوی دیگر بیعدالتی در ایجاد جنگ موثر است، حال، پرسش این است که اگر صلح و عدالت متزاحم شد، دستگاه ارزشی ما کدام را مقدم میدارد؟ اگر عدالت را اجرا کنیم، صلح محقق نمیشود و اگر مصالحه کنیم عدالت از بین میرود.
نوبهار درخصوص ارزش صلح در نظام ارزشی اسلام افزود: یک شاهد مثال از سیره ائمه(ع) میآورم؛ در جریان جنگ جمل افراد زیادی دستگیر شدند و یاران حضرت امیر(ع) گفتند: هر یک از این افراد مرتکب جنایاتی علیه ما شدهاند؛ دست و پا بریدهاند و… آنها را قصاص کنید. امام(ع) پاسخ دادند اگر بخواهم به قصاص رو بیاورم میان این امت مصالحه نمیشود.
وقتی عدالت در تزاحم با صلح قرار میگیرد، صلح مقدم میشود
او با اشاره به اهمیت عدالت در دستگاه فکری اسلام، اظهار کرد: در دستگاه فکری اسلام عدالت بسیار مهم است؛ اما وقتی عدالت در تزاحم با صلح قرار میگیرد، صلح مقدم میشود. متاسفانه ما صلح را که اسلام نه فقط در ساحت روابط شخصی بلکه در ساحت روابط اجتماعی هم مطرح میکند، به صلح معاملی محدود کردهایم. این در حالیست که صلح باید در گستره وسیع و در سطح روابط میان ملل و ادیان گوناگون مطرح شود.
این استاد دانشگاه، با مرور متن پیمان صلح امام حسن و معاویه اضافه کرد: برابر مفاد این پیمان آنچه امام با معاویه درباره آن توافق کرد این بود که امام حسن(ع) که الان به حق و بر پایه بیعت و رضایت جمع زیادی از مسلمانان رهبری جامعه اسلامی را در دست دارد، این امر را واگذار میکند، بر این مبنا که معاویه در خلافت و امامت به سنت پیغمبر عمل کند. معاویه حق ندارد این عهد و خلافت را بعد از خودش به کس دیگری واگذار کند.
این پژوهشگر حوزه حقوق بشر، توضیح داد: بیعتی که از امام حسین(ع) میخواستند تحمیلی بود و ایشان نمیخواست زیر بار بیعت تحمیلی برود؛ اگر از امام حسین(ع) بیعت تحمیلی نمیخواستند ایشان کوتاه میآمد. متن صلح نامه هم هماهنگ با آرمان امام حسین(ع) و مبارزه با بیعت تحمیلی است. در صلحنامه ابتدا عمل به کتاب خداوند مورد تاکید قرار گرفته است. سپس اینکه معاویه نباید خلافت را موروثی کند و مردم را از حق تعیین سرنوشت محروم نماید. برابر مفاد این پیمان، امر امت باید با مشورت و مردمسالاری باشد و در نهایت مساله امنیت شهروندان در این پیمان به شدت مورد تاکید قرار گرفته است. دغدغه امام(ع) جان همه انسانها و نه تنها شیعیان و موالیان بوده است. برابر این پیمان جان، مال و فرزندان مردم در هر کجا که باشند باید در امنیت باشد. میبینیم که این پیمان بر ارزشها و مسایل مهم و انسانی تاکید دارد.
«جان» در نظام ارزشی اسلام چیزی نیست که بتوان به آسانی از آن گذشت
نوبهار در پایان درباره اهمیت جان در نظام ارزشی اسلام تصریح کرد: خداوند به انسانها جان داده در دنیا زندگی کنند؛ «جان» در نظام ارزشی اسلام چیزی نیست که بتوان به آسانی از آن گذشت. جان یک ارزش بنیادین است که هم مسلمان و هم رهبران دینی باید برای پاسداشت آن بکوشد.
*فهرست نفرات برتر مقالات با موضوعات صلح و جنگ، امر به معروف و نهی از منکر به این شرح است:
مقاله اول: «جستاری در ادله مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر و پیامدهای آن بر تحلیل واقعه عاشورا» نویسنده دانیال نمازی
مقاله دوم: «ثلث فراموش شدهتر: غفلت از امر و نهی دولتمردان و پیامدهای زیانبار آن» نویسندگان سحر سهیل مقدم و غلامرضا قلیپور
مقاله سوم: «تحلیلی بر کتاب بازخوانی فقهی امر به معروف و نهی از منکر » زهرا نظام آبادی و فاطمه وفایی
مقاله چهارم: «امر به معروف و نهی از منکر، تجلیگاه آزادی بیان» نویسندگان شیوا رشیدی فر و محدثه حقی
مقاله پنجم: «جنگ ناگریز و صلح ناگزیر» نویسنده هادی آزور و «بازخوانی فقهی امر به معروف و نهی از منکر» نویسنده محمد امیر قدوسی