شفقنا رسانه- زهرا حکیمی : شاید عکس پدری که جنازه دو فرزندش را در آغوش گرفته تا به قبرستان ببرد، به عنوان یکی از عکسهای نمادین زلزله بم ماندگار است. عطا طاهرکناره عکاس خبرگزاری فرانسه که این لحظه را ثبت کرده از عکاسی بحران و تجربههایش در زلزلههای بم و کرمانشاه به شفقنا رسانه میگوید. چکیده صحبتهای او را میتوانید بشنوید:
همچنین مهمترین بخشهای این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
از لحاظ عکاسی مشکلی نداشتیم، آن چیزی که من مشاهده کردم مسئله ای برای اینکه بخواهد مانع فعالیت ما در آن منطقه شود وجود نداشت. این مسئله به خود عکاس هم بستگی دارد؛ مردم در این شرایط ناراحت و عصبانی هستند و حق دارند چرا که عزیزانشان را از دست داده اند. گاهی می بینی از یک خانواده تنها یک نفر زنده مانده است. عکاس در این شرایط با روانشناسی و شناخت خود باید بداند که زیاد به سوژه نزدیک نشود تا ایجاد مزاحمت کند. این به تجربه کاری عکاس برمی گردد که به او اجازه می دهد تا تداخلی در کارش و عصبانیت مردم ایجاد نشود. عکاس در این موقعیت باید باید با سوژه همذات پنداری کند، حس کند آن کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند و در اینجا تجربه است که تعیین می کند چطور با سوژه برخورد باید برخورد کرد.
زمانی که می خواستم در آنجاعکاسی کنم با من برخورد کردند و از من خواستند تا عکس نگیرم ، من هم خیلی آرام پذیرفتم و بحثی نکردم. عکاس باید با سوژه مقداری همذات پنداری کند. تجربه به تو نشان می دهد که در این شرایط چگونه برخورد کنی. به هرحال این فرد عزیزانش را از دست داده است. عکاسی از زلزله خیلی سخت است. چون شوکی به مردمی وارد می شود که هیچگونه امادگی نداشتند. ظرف چند ثانیه یک شهر از بین رفته است و خانواده خود را از دست داده اند.
من در یکی دوتا از کانال های تلگرامی دیدم که انتقاد کرده بودند و نوشته بودند «عکاس ها فکر نکنند برای پیک نیک رفته اند». این به شرایط شخصی عکاس برمی گردد که بتواند خود را با شرایط وفق دهد. البته بعید می دانم عکاسانی که در این کار حرفه ای هستند مشکلی در این زمینه برایشان پیش آمده باشد.
فکر نمی کنم در دانشگاه ها یا مراکزی که آموزش عکاسی می دهند چیزی با عنوان عکاسی در زمان بحران داشته باشند و در قالب درس و آموزش هم قرار نمی گیرد. بیشتر تجربی است و به حس روانشناسی آن عکاس برمی گردد. البته عکاسان تازه کار می توانند در قالب ورکشاپ با بازگویی خاطرات و نحوه برخورد با سوژه از تجربه عکاسان با تجربه و قدیمی استفاده کنند. همین کاری که شما دارید انجام می دهید خود یک نوع اطلاع رسانی است. منتهی در نهایت چه آموزش باشد و چه نباشد، عکاس است که با روانشناسی و همذات پنداری با سوژه و درک شرایط به کار خود می پردازد. بالاخره ما هم انسانیم؛ عکاس و خبرنگار در وهله اول کارشان اطلاع رسانی است.
زلزله بم وحشتناک بود و نزدیک ۳۰ هزار نفر کشته شدند. شما تصور کنید یک شهر کامل از بین برود ، همه شوکه شده بودند. خود من هم گریه می کردم و در جاهایی حتی کمک هم می کردم. اما در مرحله اول کارم را انجام می دادم. این سوال که در زمان حادثه عکاس باید کارش را انجام دهد یا کمک کند هنوز بی جواب مانده و هرکسی پاسخ متفاوتی برای آن دارد.
سطح خرابی خانه ها و کشته شده ها در زلزله بم خیلی فجیع و ناراحت کننده بود و من به سختی با آن کنار آمدم. روز اول کارم را با ناراحتی انجام می دادم، روز دوم حالم بدتر شد، روز سوم بدتر و… آنقدر بر روی روحیاتم تاثیر گذاشت که تصمیم گرفتم کارعکاسی خبری را کنار بگذارم. اما بعد از اینکه عکسم معروف شد و در رسانه های داخلی و خارجی استفاده شد، برایم قوت قلبی بود. وقتی سن بالا برود مثل اسلاید شو جلوی چشمانمان رد می شوند. هنوز هم وقتی درباره زلزله بم و عکسی که از آن پدر و دو فرزندش گرفتم صحبت می کنند حالم بد می شود.
هرکسی یک عکسی را می پسندد، یکسری به من می گفتند تو چقدر سنگدل بودی که این چنین عکسی را در زلزله بم گرفتی، عده ای هم گفتند ما اصلا نتوانستیم عکس را ببینیم و صورتمان را برگرداندیم و حتی بعضی از اساتید عکاسی کادر من را سیاه کشیدند و گفتند این عکس خیلی دردناک بوده است. اینکه آیا اینچنین عکس های دلخراشی مطرح شود یا خیر هنوز بین اساتید عکاسی اختلاف نظر است. این به ذائقه مردم بستگی دارد؛ ممکن است یک عکس را عکاس بپسندد اما مخاطب آن را نپسندد و یا بر عکس این قضیه هم می تواند صادق باشد.