شفقنا- یک کارشناس مذهبی درباره تاثیر تذکر و توبیخ گفت: در بسیاری از روایت های اخلاقی می بینیم اهل بیت(ع) به تذکر به عقل و وجدان بسنده می کنند و افراد را به انجام کارهای نیک سوق می دهند؛ توبیخ یا سرزنش هیچ وقت جای تذکر را در تربیت نمی گیرد.
او با اشاره به توجه انسان به نفسانیت، گفت: در مقابل عقل، عاملی که سبب می شود کارهای ناپسند و نادرست خودمان را توجیه کنیم نفسانیت ماست. وقتی در مقابل حقی توجیه می آوریم یعنی سر جنگ عقل یا همان ابزار پرستش خدا داریم. همه ما می دانیم عملکرد منفی ما عاقبت خوشی ندارد؛ اما باز هم به دلیل توجه به نفسانیت خودمان حق را میپوشانیم و کافر می شویم، کفر به معنای پوشاندن حق است. پس تهمت می زنیم، دروغ می گوییم تا حق را بپوشانیم یا آن را وارونه جلوه دهیم.
این کارشناس امور تربیتی با بیان اینکه چطور می توانیم جامعه اخلاق گرا داشته باشیم، ادامه داد: اگر ما بعد از شناخت طینت و سَجیّت بخواهیم جامعه ای اخلاق مدار داشته باشیم و از معضلات اجتماعی دور شویم باید به تربیت انسان هایی آگاه، عقل مدار و حق پذیر بپردازیم. این کار اصلاح و پرورش یک نسل است.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: شناخت و آگاهی داشتن پیش نیاز توسعه است. از طرف دیگر ما دو پایه اخلاق یعنی طینت و سجیّت را شناختیم. حال با این شناخت می توانیم یک انسان را به سمت انجام نیت های خوب و درست تشویق کنیم؛ حتی اگر فرد طینت خالص و پاکی نداشته باشد، با هدایت مربی و با انجام و تمرین نیتهای خوب کم کم طینت فرد هم تغییر می کند و واجد طینتی خوب می گردد. این دو اصل بر یکدیگر هم افزایی دارند و رشد هریک باعث تعالی دیگری می گردد.
این کارشناس مذهبی باتوجه به آیه ۲۱ سوره احزاب عنوان کرد: خداوند در قرآن می فرماید(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) یعنی خداوند برای شما یک الگو و مدل خوب قرار داده است، شما هم می توانید الگوی رفتاری خود را از او بگیرید. پیامبر(ص) با مردم شبه جزیره که بی تمدن و بی فرهنگ بودند با شیوه ای خاص رفتار می کردند. پایه و اصل تربیتی حضرت محمد(ص) تذکر به فطرت و عقل انسانها بود.
او باتوجه به آیه 21 سوره غاشیه «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ» توضیح داد: خداوند در این آیه می فرماید پیغمبر تو تذکر بده( حق را یاد آوری کن) . تذکر از ریشه ذکر به معنی یاد آوری حق است. پس شرط پذیرش تذکر چیست؟ اینکه فرد اراده کند، تذکر پذیر یعنی حق پذیر باشد. بدیهی است تا فرد میل به پذیرش حق و تغییر خلق نداشته باشد نمی توانیم در او تغییری ایجاد کنیم.
بسیطی درباره پرورش پذیری انسان ها در کودکی اضافه کرد: افراد باید از کودکی تحت تربیت و تعلیم قرار گیرند. همان طوری که حضرت علی(ع) می فرماید:«الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ» تعلیم و تعلم در کودکی مثل حکاکی روی سنگ است؛ اگر روی دیوار یا کاغذ چیزی بنویسیم ممکن است از بین برود. اما حک کردن روی سنگ از بین نمی رود. همان طوری که حکاکی ها روی تخت جمشید از بین نرفته است؛ بنابراین تشبیه درستی است که باید افراد را تا کودک هستند تعلیم و تعلم داد. والدین زیادی از عدم اخلاق خوب در جوانان خود گلایه مندند. معمولا به عنوان مشاور به آنها یاد آوری می کنیم که تربیت برای سن نوجوانی و جوانی نیست. شخصیت هر فرد حداکثر تا سن 14 سالگی است که شکل می گیرد. پس تربیت باید از نونهالی آغاز شود و محصول آن در نوجوانی و جوانی به بار نشیند.
این کارشناس امور تربیتی تصریح کرد: حتی اگر طینت کودکی خوب نباشد ما باید با ابزار تذکر و یادآوری، با کودک کار کنیم. در مکتب تربیتی اهل بیت چهارده سالگی پایان شکل دهی به شخصیت یک کودک است؛ یکی از مصادیق شکل گیری شخصیت هم اصلاح و رشد طینت است. اگر فرزندی با طینت بسیار بد متولد شود ما تا چهارده سالگی فرصت داریم تا روی شخصیت او کار کنیم تا حق پذیر گشته و با انتخاب های خوب بر طینت بد خود فائق آید.
او با طرح این پرسش که پیامبر ما برای به قله رساندن مکارم اخلاق مبعوث شدند ما که چنین الگوی کاملی داریم، چرا در جامعه مان این قدر بی اخلاقی وجود دارد؟ ادامه داد: در برخی مواقع خواسته های ما از روی ناآگاهی و جهل است اما در موارد دیگر تمایل به نفسانیات است نمونه بارز این موضوع جمله: “دوست دارم یا دلم می خواهد” است. اولین باب در کتب حدیثی و علمی ما در کتاب علم وجوب، جهاد النفس است. جهاد با مسایلی که نفس ما به آن تمایل دارد. گاهی نفس ما چیزی را طلب می کند و عقل می گوید غلط است، گاهی هم نفس تمایل دارد و عقل هم مانعی نمی گذارد یا نفس طلب می کند و عقل هم تایید می کند.
او اظهار کرد: برای مثال، ممکن است نفس ما تمایل داشته باشد تا به فقیری کمک کنیم. طبیعتا عقل خدادادی هم این امر را تایید می کند و تکرار چنین عملی باعث گرایش بیشتر ما به انجام کارهای خیر می شود اما اگر خواسته نفس بر ما غلبه کند نفع شخصی یا لذت شخصی خود را بر کمک به دیگران ترجیح می دهیم و با تکرار این رفتار الگوی رفتاری ما بد و بدتر می شود.
این کارشناس امور مذهبی با توضیح رفتار امام کاظم در برخورد با فرد شراب خواری تاکید کرد: برای مثال یکی از محبان اهل بیت روزی شراب خورده و مست در کوچه راه می رود. ناگهان امام کاظم(ع) را می بیند و سعی می کند با ایشان مواجه نشود اما امام کاظم(ع) دست خود را روی شانه او می گذارد و می گوید در هر حالتی هستی روی خودت را از ما بر نگردان. فرد با این تذکر به خود می آید و از آن عمل زشت توبه می کند.
بسیطی در پایان با تاکید بر تاثیر تذکر افزود: ما نیز باید با الگوگیری از مربیان الهی خود همین مشی و روش را برای تربیت فرزندان جامعه به کار گیریم. فرزندان ما هم باید متذکر شوند که هیچگاه و در هیچ حالتی از امام زنده زمان خود روی گردان نشوند و پیوسته آن پدر مهربان و حجت خدا را شاهد و ناظر بر اعمال خود ببینند. در این صورت ما هم شاهد رشد و تربیت انسان هایی حق جو و حق پذیر خواهیم بود که محصول نهایی آن جامعه رسیدن به تعالی و به پیشواز رفتن عصر طلایی ظهور موعود خداست.