امروز : سه‌شنبه 29اسفندماه 1402 | ساعت : 10 : 32

آخرین اخبار

بایدن از اسرائیل خواسته تیمی را برای «مشاوره حمله رفح» به واشنگتن بفرستد

شفقنا- براساس گزارش رسانه‌ها، رییس جمهور آمریکا از نخست...

چگونه چین، روسیه و ایران در حال ایجاد «روابط عمیق‌تر» هستند/گزارش اکونومیست

شفقنا آینده- ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و ابراهیم رئیسی،...

گزارش تصویری: قرآن خوانی زنان در حرم امام رضا(ع)

شفقنا - گزارش تصویری: قرآن خوانی زنان در حرم...

مرحله دوم انتخابات در کدام حوزه‌ها تمام الکترونیک برگزار می‌شود؟

شفقنا- مرحله دوم انتخابات در هشت حوزه‌ تمام الکترونیک...

«غُبارِ غُربت بر آرمان‌های اخلاقی!» بخش چهارم/ نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در سلسله نوشتارهایی...

ورود سامانه بارشی جدید به کشور از جمعه

شفقنا- رییس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات...

جاده چالوس و آزادراه تهران- شمال بازگشایی شد

شفقنا- رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور...

«به بنیادهای عاطفی اخلاق برگردیم!» نوشتاری از مهراب صادق‌نیا

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین مهراب صادق‌نیا در نوشتاری با...

فرمانده پلیس راه: جاده کندوان تا اطلاع ثانوی مسدود شد

شفقنا- فرمانده پلیس راه کندوان گفت: محور کندوان به...

در  نخستین کنفرانس «پل زنی بین مذاهب اسلامی» در مکه مکرمه چه گذشت؟

شفقنا- شامگاه یکشنبه فعالیت های کنفرانس بین المللی «پل...

مدیرکل محیط زیست خراسان رضوی: گروه های حساس از تردد در سطح شهر مشهد...

شفقنا- دبیر کارگروه مدیریت وقوع شرایط اضطرار پدیده گرد...

فرماندار اهواز: مردم از سفرهای غیرضروری خودداری کنند

شفقنا- فرماندار اهواز با اشاره به هشدار قرمز هواشناسی...

تصادف مرگبار پژو و نیسان در کبودرآهنگ

شفقنا- رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی استان...

قاسمی: رابطه ایران و ترکیه رو به جلو خواهد بود/ عبور از باتلاق سوریه به سادگی امکانپذیر نیست

شفقنا- شیما مفیدی راد: «بسیار پیچیده، دچار افراط گرایی و تفریط»؛ اینها صفاتی است که دکتر بهرام قاسمی برای بیان این روزهای خاورمیانه به کار می برد و با همه امیدی که نسبت به روابط ایران و همسایگانش دارد، دورنمایی زیبا و روشن برای منطقه نمی بیند.

دکتر بهرام قاسمی که یک ماه پیش به عنوان سخنگوی جدید وزارت امور خارجه ایران منصوب و معرفی شد، از آن دسته سخنگویانی است که از پرسش های متعدد خبرنگاران واهمه ندارد و اگرچه به قول خودش اهل پیچاندن خبرنگاران نیست اما به وقتش و در چارچوب منافع ملی کاملا دیپلماتیک و محافظه کارانه پاسخ می دهد.

دکتر قاسمی در ساختمان شماره یک وزارت خارجه با خوشرویی و حوصله به پرسش های شفقنا درباره منطقه بحران خیز، کودتاخیز و جنگ زده خاورمیانه پاسخ می دهد اما خودش هم چندان امیدی به آینده و ثبات این منطقه ندارد. او اگرچه به زبان نمی آورد اما بحران ترکیه را پایان یافته نمی داند و فکر می کند هنوز وضعیت ترکیه کاملاً روشن نیست و در عین حال پیام های اروپایی ها را نوعی دخالت در امور داخلی ترکیه تلقی می کند و معتقد است دیگران نباید برای بقیه حالت قیم و بزرگتر داشته باشند.

قاسمی که سالها در حوزه اروپا مسوولیت داشته و سابقه در کشورهای ایرلند، اسپانیا و ایتالیا سفیر ایران بوده، تغییرات فعلی اتحادیه اروپا را در کوتاه مدت بر تحولات فعلی خاورمیانه موثر نمی داند و حضور اروپا را در این منطقه، نمایشی و عمدتاً اقتصادی تعریف می کند.

سخنگوی وزارت امور خارجه درباره مناسبات ایران با بحرین بر عدم دخالت ایران در امور داخلی کشورها تاکید می کند و درباره برخی موضع گیری های خارج از چارچوب دستگاه دیپلماسی یادآوری می کند: ایران کشور بازی است و اینطور نیست که صبح به صبح کسی دیکته کند که بر فرض ایکس چنین حرفی بزند و ایگرگ حرف دیگری بزند، اما آنچه در عمل اتفاق می افتد یک سیاست مشخص و مردمی و روشن است. سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران، عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورهاست.

****

*امروز منطقه در اوضاع عجیبی قرار گرفته است؛ ترکیه با کودتا، عراق با جنگ فرسایشی علیه داعش، سوریه با جنگ داخلی چندساله و بحرین و یمن هم با اختلافات داخلی و دخالت های خارجی مواجه اند. همچنین ایران و عربستان که دو قدرت منطقه ای هستند در بدترین سطح روابط قرار دارند؛ آیا با این اوصاف می توان به آینده این منطقه و برقراری ثبات طی چند سال آینده امیدوار بود؟

قاسمی: منطقه ی ما از لحاظ ژئوپلیتیک و جغرافیایی، منطقه ی خاصی است. این مطلب جدیدی نیست، اما در تحولات جهانی و تأثیراتی که طی سالیان اخیر در آن اتفاق افتاده، وضعیت پیچیده ای پیدا کرده است. وضعیت جدید هم در واقع معلول یک سری اتفاقات در گذشته و سیاست های غلطی است که اتخاد شده است. شاید در گذشته تصور نمی کردند که ما به اینجا می رسیم، اما حوادثی آگاهانه یا ناآگاهانه در سطح بین المللی و در منطقه اتفاق افتاده که نتیجه ی آن وضعیت فعلی است. آن روزی که اتحاد شوروی، افغانستان را اشغال کرد، شاید کسی تصور نمی کرد که آثار جانبی  آن، امروز به این شکل متجلی شود. در نگاهی عمیق می توان یکی از عوامل بحران فعلی در منطقه را اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی دانست که بر خود آن کشور هم تأثیر گذاشت و در فروپاشی شوروی، موثر و یکی از عوامل آن بود. این مساله باعث شد که در افغانستان برای مقابله با اشغال و اشغالگری نیروهایی مجاهد تحت هر عنوانی تشکیل شود. این نیروها توسط کشورها و گروه های مختلف حمایت شدند که بتوانند کشور خود را آزاد کنند و کار حقی هم بود. از آن دوره، جریانات مختلفی در اینجا شکل گرفت که به همین گروه های مجاهد یا رزمنده منجر شد. آنهایی که تحت تأثیر عربستان یا پاکستان بودند، کم کم ریشه های طالبان را ایجاد کردند. طالبان، القاعده را ایجاد کرد و القاعده نیز باعث حوادث یازده سپتامبر و برخی تحولات در منطقه شد یعنی اشغال شوروی یک نوع بی ثباتی و هرج و مرج را شکل داد. آثاری که در آن روز، خود را نشان نمی داد، چرا که این نیروها همه مجاهد بودند و در مقابل اشغالگری شوروی ایستاده بودند، اما در نهایت منجر به ایجاد گروه های افراطی شد. بسیاری اعم از غربی ها و آمریکایی ها در این زمینه کارهایی انجام می دادند. جمهوری اسلامی ایران با بسیاری از گروه ها تماس داشت. وهابیت و گروه های متصل به پاکستان و حتی آمریکا و عربستان در یک مثلث، گروه هایی را تربیت کردند که در نهایت منجر به ایجاد طالبان و القاعده شد. آمریکا هم اشتباهات خود را در منطقه داشت. عامل دوم اثرگذار دیگر حمایتی بود که از صدام حسین صورت گرفت که تا حدی می توان گفت همگانی و جهانی و ایران هم تنها بود. به خاطر تحلیل غلطی که آمریکایی ها از انقلاب اسلامی ایران داشتند، اشتباهات مکرری مرتکب شدند و از جمله به تقویت دیکتاتوری مثل صدام پرداختند و سلاح و امکانات و حتی توسط برخی از کشورهای اروپایی، سلاح شیمیایی در اختیار او قرار دادند. در نهایت وضعیت عراق را به گونه ای رقم زدند که بعد از ۸ سال دفاع مقدس توسط ایرانیان در جنگ تحمیلی، باز این تعرض در اشغال کویت دیده شد که آنجا دیگر برنتافتند و ائتلاف غرب وارد عمل شد و صدام را تحت تحریم و  فشار گذاشتند و کمک کردند که کویت را آزاد کنند و صدام از کویت خارج شود. در اینجا هم عربستان و برخی دیگر درگیر ماجرا شدند. فاکتورها را به این شکل می توان بازشمرد یعنی یکسری ریشه های بحران منطقه از این مسایل شروع می شود. حمایت یک جانبه ی آمریکا از اسراییل و رژیم اشغالگر در جوامع اسلامی، یک کینه، نفرت و احساس تحقیر ایجاد کرد که عامل  مهمی است و خود را در مسایل امروز یا مسایل آغاز شده از ۶-۵ سال پیش در منطقه نشان داد که در منطقه شروع شد. این موضوع، چندان عیان نیست، اما به نظر می رسد برمی گردد به اشتباهاتی که غرب و در رأس آن آمریکا در منطقه داشتند. در حقیقت حمایت یک جانبه از اسراییل، جوامع اسلامی و جوانان اسلامی را تحریک و حقارتی را در آنها ایجاد می کرد که دست به حرکات دیگری بزنند و اگر نمی توانند آنجا اقدامی کنند، به سمت یک نوع افراط گرایی روند.

عامل دیگری که در مسایل منطقه مهم است و باید به آن توجه کرد، عدم توسعه یافتگی اقتصادی، فقر، وجود قدرت های دیکتاتور و مستبد است و خاندان فرقه گرا یا خاندانی که به صورت موروثی در منطقه حکومت می کردند. دموکراسی و توسعه اقتصادی وجود نداشت و طایفه گری مطرح بود که همه این موارد نیز نسل جدید را در این جوامع تحریک می کرد که دست به اقداماتی بزنند. در نتیجه با این عوامل، یک نوع افراط گرایی و خشونت در این منطقه رایج شده بود. من برای جامعه ی افغان به عنوان یک همسایه که بخش عمده ای  هم فارسی زبان هستم احترام زیادی قائل هستم، اما  به هر حال جنگ  با شوروی و اشغال  افغانستان توسط شوروی باعث این شد که افغان هایی که هیچ چیز دیگری برای از دست دادن نداشتند، نه زندگی و نه اقتصاد داشتند، دو کار انجام دهند؛ اسلحه به دست بگیرند و بجنگند و برای آن پول بگیرند یا کشت مواد مخدر داشته باشند. این دو پدیده ای بود که در دوره ای به افاغنه حیات می داد. آن دوره گذشته است، اما در دورانی واقعا زندگی افاغنه در همین دو بعد می گذشت. این موضوع نیز تأثیرات خود را در آسیای میانه، ایران و سایر مناطق می گذاشت. یک افغان با داشتن اسلحه می توانست به عنوان یک چریک و یک فرد در استخدام بسیاری ها در بیاید، برای آنها کار کند و بجنگد و پول بگیرد. این به یک حرفه تبدیل شده بود. این موارد، مجموعه عواملی است که وضعیت امروز منطقه را رقم زده است. سیاست های کلان قدرت های بزرگ را هم باید به آنها اضافه کرد که منطقه حساس و استراتژیک دارای پتانسیل های فراوان اقتصادی از انرژی و نفت را مورد توجه قرار بدهند؛ منطقه ای که تأمین کننده انرژی بخشی از جهان و بخصوص آسیای در حال رشد و توسعه بود. این توجه با این تصور صورت می گرفت که اگر بخواهند بعضی قدرت های نوظهور را در آسیا کنترل کنند، در نهایت باید احاطه و سیطره ای بر منابع انرژی در این منطقه داشته باشند. چرا که آن بخش آسیا که در حال توسعه است یا قدرت نوظهور  هستند، به انرژی این منطقه نیاز دارند و اگر انرژی این منطقه را نداشته باشند، توسعه در آن اتفاق نمی افتد. در رقابتی که قدرت های غربی می توانند با این منطقه داشته باشند، باید به طریقی بر مساله انرژی هم کنترل پیدا می کردند. این هم بحث دیگری است که تیتروار اشاره می کنم، اما این عامل  هم قابل بررسی است که در سیاست گذاری قدرت های غربی در خصوص این منطقه تأثیرگذار بوده است.

در هر صورت این مجموعه عوامل، تحولاتی را در جهان عرب بخصوص بعد از ۱۱ سپتامبر، بعد از سقوط صدام حسین، بعد از سقوط طالبان در افغانستان و متفرق شدن گروه های افراط گرا در سطح منطقه به وجود آورد. در نهایت سیاست های خصمانه و زیرکانه ی رژیم صهیونیستی در قبال جهان اسلام و مجموعه کشورهای اسلامی در منطقه مطرح است که با طراحی یی که می توانست با جهان غرب داشته باشد، تلاش کنند کشورهایی که دارای ساختار قوی نظامی و اقتصادی هستند یا یکی از این دو را دارند و یک تهدید به شمار می رفتند را به تدریج تضعیف یا زیربنایشان را نابود کنند. این اتفاق در لیبی، سوریه، یمن و همینطور عراق افتاد. عراق که کشور بزرگ و قدرتمندی در منطقه بود، در مرحله اول تحریکی که شد و هشت سال به ایران حمله کرد، بخشی از آن دچار مشکل و تلاشی شد؛ کویت با حمله ی صدام و لیبی در شکل دیگری و سوریه که حکایت آن همچنان باقی است، دچار این مشکلات شد. در نهایت مشاهده می شود که مجموعه قدرت های منطقه یکی پس از دیگری دچار مشکل شدند.

البته همه توطئه ها یا تلاش­ها را نمی توان بیرونی دید؛ خود حاکمانی که ناکارآمد بودند و  ارتباط خوبی با مردم نداشتند یا از یک دموکراسی برخوردار نبودند، خود کمک کردند که این اتفاقات تسری و توسعه پیدا کند. به همین دلایل  امروز منطقه ی ما منطقه ای بسیار پیچیده و دچار افراط گرایی و تفریط است و عبور از این بحران کار ساده ای نیست و دورنمایی زیبا و روشن دیده نمی شود. رسیدن به یک وضعیت بهتر نیاز به همکاری، تعامل و هماهنگی خود کشورهای منطقه دارد که متاسفانه ما نور امیدی در این کانال نمی بینیم و انتهای آن چندان روشن نیست. به علت اینکه رقابت های منطقه ای، اختلافات قومی، مذهبی و فرقه ای به شدت در آن تسریع شده و افزایش پیدا کرده است. سیاست های یک جانبه گرایانه و یک سویه از جانب بعضی کشورها مشکل را بسیار کرده است و بعضی ها حق و حد خود را نمی دانند. به طور مثال بسیاری وضعیت جدید عراق را برنمی تابند یعنی بعد از مدت های مدید، جامعه ی عراق که اکثریت شیعه در آن حاکم بوده و بر اساس میزان جمعیت و در یک رأی گیری منصفانه و با نظارت دیگران، انتخاباتی در آن صورت گرفته است و یک حکومت شیعی در آنجا وجود دارد را برنمی­تابند. به همین دلیل سعی می کنند فرافکنی کنند، در خود عراق ایجاد مشکل کنند، کشورهای دیگری را متهم کنند که در آنجا دخالت می کنند، در صورتی که اصلاً داستان این چنین نیست. وضعیت عراق مولود حکومت دیکتاتوری چنددهه در عراق، اقدامات صدام حسین و یک انتخابات و دموکراسی جدید و نوپاست. به جای اینکه دموکراسی نوپا حمایت شود، با آن برخورد می شود و سعی می کنند آن را تضعیف کنند. این ناهماهنگی و افتراقی که در میان کشورهای اسلامی منطقه و جهان عرب وجود دارد، وضعیت را دشوار کرده است و شاهد پیچیدگی هرچه بیشتر منطقه هستیم.

IMG_2236 copy

*در این وضعیت دشواری که در منطقه شاهد آن هستیم، چشم انداز رابطه ایران و ترکیه را چطور می بینید؟ ترکیه با بحرانی رو به رو شد و با توجه به دستگیری های گسترده پس از کودتا به سوی افزایش اختلافات داخلی پیش می رود. آقای ظریف در لحظات نامعلوم کودتا علیه اتفاقات رخ داده واکنش نشان داد و اظهار نگرانی کرد. آیا موضع گیری شفاف آقای ظریف می تواند در بهبود روابط سیاسی ایران و ترکیه موثر باشد؟

قاسمی: ما همواره با ترکیه رابطه ی خوبی داشتیم. ترکیه یکی از همسایگان مهم ما و یکی از کشورهای مهم اسلامی است و همکاری های اقتصادی گسترده ای با او داریم. از طرف دیگر ما توسل به زور برای تغییر حاکمیت های قانونی که بر اساس رأی مردم انتخاب می شوند را برنمی تابیم و آن را یک سیاست غلط و یک نوع تجاوز به حق و حقوق مردم می دانیم. اتفاقی که در ترکیه افتاد، همین بود. دولت ترکیه یک دولت منتخب مردم است که بر اساس رأی مردم انتخاب شده و باید به آن احترام گذاشت. اینکه فرد یا افرادی پیدا شوند و بخواهند با دست به اسلحه بردن و از هر طریق دیگری این حاکمیت را تغییر دهند، یک سیاست و روش محکوم است. در نتیجه از ابتدا ایران موضع دقیق و درستی را اتخاذ کرد و شاید ایران یکی از اولین کشورهایی بود که با صراحت و جلوتر از جهان عرب و سایر کشورهای اسلامی و حتی بسیار جلوتر از کشورهای غربی موضع گیری و سیاست روشن و شفافی را اتخاذ کرد که سیاست درستی بود یعنی بر اساس اصول و منطق خود عمل کرد. باید توجه کرد که داشتن روابط خوب به این معنا نیست که هیچوقت اختلاف سلیقه ای با یک کشور نداشته باشید، به این معناست که اساس روابط خوب است چون دو همسایه هستیم و باید با هم همکاری کنیم. همسایه را نمی توان جابه جا کرد، خودتان هم نمی توانید آن محل را ترک کنید.  مثل دو همسایه در آپارتمان نیست که من اگر مشکل  داشتم، خانه ام را بفروشم و به جایی دیگر بروم. این در مورد همه همسایگان صدق می کند. در نتیجه ترکیه همسایه است و باید رابطه ی خوبی با او داشت. دو همسایه خوب بودن و دو همسایه ای که برای همدیگر روابط مهمی قائل هستند، در همه امور، نظراتشان یکسان باشد، در دنیا اصلاً پیدا نمی کنیم دو کشوری که در همه امور عین هم فکر کنند. حتی در اروپا هم چنین نظری را پیدا نمی کنید که مدعی یک دموکراسی پیشرفته است. به طور مثال همین ماجرای انگلیس و اختلافاتی که در خود اروپا وجود دارد از جمله بین فرانسه و آلمان که دو موتور محرک اتحادیه اروپا بودند و بین  اسپانیا و فرانسه. وقتی ریز شویم، می بینیم اینها در عین اینکه با هم متحد و  شریک بزرگ اقتصادی هستند، اما در مسایل مختلف دارای اختلاف نظر هستند. به همین دلیل  همگرایی سیاسی در اتحادیه ی اروپا مثل همگرایی اقتصادی، چندان به سرعت  اتفاق نیفتاده است چون مواضع آنها نسبت به مسایل جهانی، متفاوت بود. بر این اساس ما هم با ترکیه در همه جا اشتراک  نظر نداشتیم.  در بعضی مسایل منطقه ای اختلاف نظر داشتیم که گهگاهی می توانست به سوءتفاهماتی منجر شود یا افزایش و کاهش پیدا کند، اما این موارد مانع همکاری ما نبود و مانع نمی شد که ایران در تحول اخیر ترکیه سکوت کند یا علیه دولت حاکم موضع گیری داشته باشد. مواضع ما اصولی بود. در همه جا همینطور است؛ ما از دولت رسمی و دولت منتخب  حمایت می کنیم و تا جایی که می توانیم اجازه نخواهیم داد که دیگران به زور متوسل شوند و در همه عرصه ها اعم از داخل کشور، منطقه و مجامع بین المللی مواضع خود را به طور شفاف اعلام می کنیم. همانطور که در مورد سوریه اقدام کردیم.  در مورد سوریه هم ما دخالت کشورهای دیگر و نفوذ دیگران یا تجهیز گروه های مخالف دولت را برنتافتیم و برنمی تابیم. فکر می کنیم دولت سوریه هم توسط خود مردم تعیین شود و باید به آنها اجازه داد که خود در یک انتخاب آزاد تعیین کنند که چه می خواهند و چه نمی خواهند. این که گروهی را تجهیز کنند که آنجا بروند و علیه دولت بجنگند و اسم آنها را مبارز بگذاریم و در جای دیگر همین گروه که همین فعالیت را می کنند، تروریست بنامیم، استاندارد قابل قبولی نیست. در نتیجه رابطه ی ما با ترکیه، رابطه ی رو به جلویی خواهد بود. ما رایزنی ها و مشورت های خود را داریم و از همان ابتدای بحران، تعداد زیادی تماس تلفنی بین وزرای خارجی ما با وزیر خارجه ی ترکیه وجود داشت، مشورت می کردیم و از تحولات آنجا گزارش دریافت می کردیم. این نشان می دهد که ایران و ترکیه چقدر با همدیگر نزدیک هستند و چقدر می توانند همکاری کنند.

*جناب قاسمی در ارتباطاتی که بعد از کودتا بین مقامات ایران و ترکیه برقرار شد، آیا ایران تلاشی کرده است تا ترکیه پساکودتا را به طور ویژه در موضوع سوریه با خود همراه تر کند؟ آن هم با توجه به اعلام بی طرفی عربستان در لحظات وقوع کودتا و به نوعی آشکار شدن دوستان واقعی ترکیه.

قاسمی: هر کشوری سیاستش را خود تعیین می کند. ما در مسایل داخلی دیگران دخالت نمی کنیم، چه همسایگان ما و چه کشور دوردستی باشد. آن کشور –هر کشوری- حق دارد که مواضع خود را داشته باشد. ما می توانیم با همدیگر مشورت، رایزنی و صحبت کنیم. مواضع خود را اعلام کنیم و مواضع آنها را بشنویم؛ نقاط اشتراکش را پیدا و آن را تقویت کنیم. سعی کنیم در مورد مسایل مختلف جهانی و منطقه ای نقاط افتراق را کاهش دهیم. این به آن معنا نیست که  ما بخواهیم تلاش خاصی انجام دهیم و به آنها بگوییم که موضع خود را تغییر دهند. ما تصور می کنیم که اگر موضع حقی وجود دارد و  دیگران متوجه آن نیستند، زمان کمک می کند که آنها بفهمند مواضع ایران، صادقانه و دوستانه بوده و اگر  توصیه ای کرده یا موضعی داشته است، بر اساس همکاری و دوستی بوده است. در نتیجه فکر می کنیم زمان نه تنها به کشور همسایه ما ترکیه بلکه به دیگران نشان خواهد داد که مساله ای مثل مساله  سوریه، راه حل نظامی و تجهیز تروریست ها و گروه های افراطی ندارد و اگر بحثی هم هست، باید در یک پروسه ی زمانی مشخص به مردم اجازه داد تا انتخاب کنند؛ حتی یک انتخاب آزاد حتی تحت نظارت سازمان ملل و ارگان های بین المللی. باید این اجازه را به مردم بدهیم.  هر آنچه مردم انتخاب کنند، مورد احترام است.

IMG_2280 copy

*شما در سوابق کاری خود بیشتر در حوزه اروپا فعالیت داشته اید و بیشتر با دغدغه های اروپایی آشنایی دارید، فکر می کنید رفتار پساکودتایی ترکیه در روند عضویت این کشور در اتحادیه اروپا موثر باشد؟

قاسمی: وضعیت ترکیه هنوز کاملاً روشن نیست. ما امیدواریم که ثبات قطعی در ترکیه به وجود آید. همینطور که اخبار را دنبال می کنیم به هر حال تنش های داخلی وجود دارد. عده ای متهم هستند به اینکه در این که در کودتا نقش داشتند و دولت ترکیه در حال برخورد با آنهاست. این زمان بر و تا حدی دشوار است و امیدواریم نتیجه ی کار به نفع مردم و دولت قانونی ترکیه باشد و بتوانند به ثبات و امنیت و وضعیت پایداری برسند، اما به طور قطع این اتفاقات می تواند یک نقطه ی عطف و یک نقطه ی خاصی در آینده ی ترکیه باشد یعنی بی شک تاثیرات خود را  بر سیاست های بعدی ترکیه چه در بحث داخلی و چه در بحث سیاست خارجی خواهد گذاشت. این که چه سمت و سویی پیدا می کند و چه تغییراتی به وجود خواهد آمد، حدس و گمان هایی دارم، اما ترجیح می دهم در حال حاضر راجع به آن صحبت نکنم و برای آینده بگذارم، اما بی شک یک تحول آن چنانی و این چنینی، هم در داخل هم در خارج، چه در سیاست های منطقه ای و  چه در سیاست های جهانی و بین المللی و اروپایی ترکیه تأثیرگذار خواهد بود. این که اروپا بپذیرد ترکیه وارد اتحادیه اروپا شود یا ترکیه علاقه مند به این داستان است یا بوده، روندی طولانی است و از گذشته هیچ دورنمای روشن و نزدیکی نداشته است. به هر حال تا حدی کمک کرده است که ترکیه به عنوان پیش مقدمه بخشی از استانداردهای اروپا را اجرا کند. از جمله اینکه موافقت نامه بعضی تفاهمات مثل اتحادیه گمرکی را امضا کنند، اما به این معنا نبوده که الزاماً ترکیه پذیرفته شده و پذیرفته خواهد شد. در اتحادیه اروپا کشورهای مشخصی وجود ندارد که  به طور قاطع مخالف عضویت ترکیه به عنوان یک کشور مسلمان در اتحادیه اروپا هستند، البته آنها دلایل دیگری هم می آورند به لحاظ استانداردهایی که باید ترکیه داشته باشد که آن بحث دیگری است. در کل به نظر می رسد دورنمای چندان نزدیکی ندارد که اتفاق عجیبی بیفتد. البته امروز اروپایی ها در مورد نوع برخورد دولت ترکیه در مساله داخلی اخیر یا مساله کودتا سخنانی مطرح می کنند که تصور می کنم آنها هم باید کمتر صحبت کنند و کمتر در مسایل داخلی ترکیه دخالت کنند. دیگران نباید برای بقیه چندان حالت قیم و بزرگتر داشته باشند و احساس کنند می توانند به دیگران دیکته کنند؛ حال چه این اتفاقات درست باشد چه غلط.

*سوال بعدیم درباره خود اتحادیه اروپاست؛ با توجه به جدایی بریتانیا از اتحادیه فکر می کنید قدرت این اتحادیه کاهش می یابد و آیا با بحران فروپاشی مواجه می شود؟

قاسمی: اتحادیه اروپا  یک دستاورد بزرگ، ابتدا در جامعه و قاره ی اروپا و بعد یک تحول بزرگ در جامعه ی جهانی است که به عنوان یک کار نوین و بسیار موفق می شود از آن نام برد. این اتحادیه بعد از جنگ جهانی دوم با حضور چند کشور اروپایی که آثار و طعم تلخ جنگ های مکرر و خسارات آن را تحمل کرده بودند، به وجود آمد. در یک روند تکاملی تقریبا از ۱۹۵۶ با ایجاد اتحادیه فولاد و زغال سنگ و پیمان رم و بعد فرانسه با ۶-۵ کشور ایجاد شد تا به ۱۵ کشور رسید. بعد از فروپاشی شوروی، تعداد اعضاء افزایش پیدا کرد تا به ۲۸ کشور رسید و این یک دستاورد بزرگ از نظر همکاری های اقتصادی، ورود آزاد، برداشتن مرزها و پول واحد بود. پول واحد، خود یک دستاورد جدید بود که شاید هیچ وقت فکر نمی شد چنین اتفاقی بیفتد. البته فراز و نشیب های خود را داشت؛ بحران ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اروپا بر یورو تأثیر فراوانی گذاشت و باعث شد جریان های نو و در بعضی مناطق، جریان های ناسیونالیستی و  افراطی ضدیت بیشتری با اتحادیه پیدا کنند و فکر کنند مشکلات اقتصادی ناشی از عضویت کشورشان در اتحادیه بوده است. این موضوع، خود را در یونان، بخشی از اسپانیا و بخشی از فرانسه نشان داد، در رشدی که در آرای احزاب ناسیونالیست و در بعضی جاها تا کمی افراطی ایجاد شد. در یونان یک نه کامل  به احزاب سنتی گفته شد و یک حزب نوپا توانست با  همین شعارهای ضد اتحادیه اروپا سرکار بیاید، اما در نهایت وقتی که پیروز شدند آنچنان ساختار اتحادیه اروپا در درون آنها ریشه های خود را دوانده بود که آنها نمی توانستند از اتحادیه خارج شوند و  بدون اتحادیه حتی زندگی کنند. در یونان هم که آن همه شعارها داده شد، در نهایت ادامه کار با اتحادیه اروپا تنظیم شد و  به هر حال به نوعی مسایل را حل و فصل کردند و امروز آرام است.   در زمان بحران یونان، خیلی ها گفتند که یونان از اتحادیه اخراج می شود یا اینکه از اتحادیه اروپا خارج می شود. همینطور در مورد اسپانیا، ایرلند و پرتغال هم این صحبت ها در دوره ای گفته شد، اما اتحادیه اروپا هنوز ریشه های محکمی دارد و  یورو هم علیرغم قوت و ضعفش در مقاطع مختلف هنوز کارآمد است و آن خرد جمعی که در اروپا عمل کرده تا اتحادیه و این همکاری ها را به اینجا رسانده، ادامه پیدا می کند. در مورد خروج انگلستان هم بعید می دانم بتواند در کوتاه مدت، آثار منفی گسترده ای بر مجموع اتحادیه بگذارد. سایر کشورهای اتحادیه اروپا،  اقتصاد و بسیاری مسایل دیگرشان در هم تنیده است و هیچ  وقت به تنهایی نمی توانستند به رشد و توسعه ای که امروز دارند، برسند. اسپانیا هیچ گاه  بدون عضویت در اتحادیه اروپا نمی توانست اسپانیایی با این شاخص های اقتصادی باشد.  ایتالیا همینطور؛ بخصوص ایرلند و پرتغال کشورهایی هستند که از قبل عضویت در اتحادیه توانستند وام های طولانی مدت و بدون بهره یا کمک های بلاعوض اتحادیه اروپا رشد و توسعه سریعی داشته باشند که در حالت واحد بودن و بدون حضور اتحادیه هیچ وقت نمی توانستند. جریانات مخالف اتحادیه در تمام کشورها وجود دارند، اما جریان غالب هنوز بر وجود اتحادیه اروپا تاکید دارد. بحث انگلستان، مستثنی است. زمانی که اتحادیه در دوران ژنرال دوگل در فرانسه شکل گرفت، تا ژنرال دوگل زنده بود، هیچ وقت اجازه نداد انگلستان به عضویت اتحادیه اروپا درآید. تصور می کنم انگلستان دو بار تقاضای عضویت داد، اما فرانسوی ها مخالف بودند. با کاراکتری که انگلیسی ها داشتند، فکر می کردند اینها صلاحیت ورود به این اتحادیه را ندارند و در نهایت نمی توانند با اتحادیه ی اروپا هماهنگ باشند. از زمان پذیرش انگلستان در اتحادیه تا امروز هم، انگلستان هم عضو اتحادیه بوده و هم نبوده است؛ هیچ وقت وارد پیمان یورو نشد، یورو را نپذیرفت و پوند خود را حفظ کرد. وارد شنگن هم نشد یعنی باز مجزا ماند یعنی در مسایلی اساسی، باز سیاست های خود را به تنهایی دنبال کرد. سعی کرد بین اروپا و فرا آتلاتیک در واقع عمل کند و امروز یک وضعیت جدید پیدا کرده است. هنوز دقیقاً روشن نیست که چرا این اتفاق افتاد، اما تعبیرهای مختلفی وجود دارد.  یک تعبیر که می تواند درست باشد، این است که  آقای کامرون تصور نمی کرد که این نتیجه از صندوق ها خارج شود. به این معنا که ایشان چون تا امروز به عنوان یک نازپرورده درون اتحادیه عمل می کرد، تصورش بر این بود که با این مانور می خواهند  امتیاز بیشتری را از اتحادیه اروپا بگیرند، اما نتیجه رفراندوم چیز دیگری از آب درآمد و انگلستان را در وضعیت جدیدی قرار داد. بخصوص چند سال پیش در زمانی که تا اندازه ای گرایشات ضد اتحادیه اروپا در افکار عمومی کشورهای اروپایی شکل گرفت، اینها چنین مسایلی را مطرح کردند. در نهایت هم بقیه اعضای اتحادیه اروپا علیرغم کندی عمل انگلستان، فشار را بر این گذاشتند که هر چه زودتر انگلستان خارج شود. انگلستان وضعیت خاصی دارد. در نتیجه به نظر نمی رسد که خروج انگلستان به تنهایی بخواهد به شدت و به سرعت خللی در اتحادیه اروپا ایجاد کند. در جاهای دیگر از جمله اسپانیا و یونان هم این افکار ضد اتحادیه وجود دارد، اما در نهایت اگر اینها هم سر کار بیایند، مجبورهستند خود را با واقعیت ها تطبیق دهند. این که کسی این سمت میز باشد و شعار بدهد و سخنانی بگوید برای این که رأی جمع کند و به حاکمیت برسد با وقتی که آن سمت میز می نشیند و مسوولیت را می پذیرد و دولت تشکیل می دهد، همواره در همه نقاط از آمریکا تا آفریقا متفاوت است.

IMG_2386 copy

*با همه اینها جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا قطعا تأثیراتی در تصمیم گیری های اتحادیه خواهد داشت. فکر می کنید این تغییرات در سیاست های بین المللی که معمولا منطقه خاورمیانه از آن متأثر است چه عواقبی برای منطقه خواهد داشت و برکسیت چه تاثیری بر حل بحران سوریه می تواند داشته باشد؟

قاسمی: تصور فعلی خودم این است که این داستان چندان آثار فوری و فوتی ندارد؛ بخصوص با توجه به اینکه مساله سوریه بسیار پیچیده است و متأسفانه با اقدامات و سیاست های غلط کشورهای منطقه و قدرت های فرامنطقه ای، سوریه را به یک باتلاقی تبدیل کردند که عبور از آن به سادگی امکان پذیر نیست. در نتیجه موضوع عمیق­تر از آن است که یک تغییر و تحول این چنینی بتواند سوریه را  متحول کند.  با این شرط و این فرض که در مجموع نقش اروپا در تحولات سوریه هم به آن اندازه ای که باید و شاید نبوده است. نقش اروپا در مسایل خاورمیانه چندان پررنگ نیست. از گذشته هم همینطور بوده است. هیچ وقت اروپا و اتحادیه ی اروپا در مسایل خاورمیانه تعیین کننده نبوده است. تأثیرگذار هستند، اما تعیین کننده نبوده اند.

به دهه ی گذشته و قبل از این تحولات و بحث عراق و اسراییل هم که برگردیم، دیده می شود که در آنجا هم اروپا همیشه به عنوان کمک کننده و ساپورت کننده مالی مطرح بوده است. هیچ وقت آمریکا اجازه ی دخالت سیاسی قوی به اروپا در بحث خاورمیانه و پروسه های صلحی که مطرح بوده، نداده است یعنی اروپا بیشتر یک نوع حضور نمایشی و عمدتاً اقتصادی دارد. با مشکلات بسیاری که اتحادیه با اروپا خواهد داشت از جمله اینکه صدها صفحه هست که باید بین نوع همکاری های آتی انگلستان و تک تک کشورهای اروپایی بررسی شود و اینکه انگلستان هم برای این خروج دچار بحران ها و مشکلات فعلی خود است و اروپا هم مسایل دیگری دارد و مسایل سوریه هم بسیار غامض است در نتیجه تصور می کنم تحولات فعلی هم در کوتاه مدت تأثیر قابل توجهی از موضوع نگیرد.

*و در مورد بحرین؛ شما در گفت وگوی اخیرتان درباره مساله بحرین تاکید کرده اید که «مواضع ما دخالت نکردن در امور داخلی کشورهاست»؛ آیا درباره بحرین این وزارت خارجه است که تصمیم می گیرد و نوع روابط را مشخص می کند یا دیگر نهادها هم مسوولیتی در این زمینه دارند؟ آیا در مورد کشورهای منطقه از جمله بحرین، دست وزارت خارجه باز است؟

قاسمی: سخن، زیاد گفته می شود و  افراد و نهادها، مواضع خود را اعلام می کنند. به هر حال ما کشوری با ویژگی های خودمان و کشور بازی هستیم یعنی اینطور نیست که صبح به صبح کسی دیکته کند که بر فرض ایکس چنین حرفی بزند و ایگرگ حرف دیگری بزند، اما آنچه در عمل اتفاق می افتد یک سیاست مشخص و مردمی و روشن است. سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران، عدم مداخله در امور  داخلی سایر کشورها است؛ این پایدار، پابرجا و مستمر خواهد بود. چه در مورد بحرین چه در مورد سایر کشورها. جمهوری اسلامی ایران بنا بر دخالت ندارد، اما مواضع خود را همواره اعلام کرده و خواهد کرد.

*در حوزه سخنگویی و ارتباط خودتان با خبرنگاران گفته اید اهل پیچاندن خبرنگاران نیستید و اینکه به ما فرصت مصاحبه دادید این را اثبات می کند، اما معمولا در جلسات سخنگویی، ما با یکسری جملات ثابت مواجهیم و به نظر می رسد گاهی قرار نیست پاسخ سوالمان را بگیریم. چرا به این شکل است و چرا سخنگوها اغلب محافظه کار می شوند؟

قاسمی: اگر خبرنگار، حرفه ای باشد، ایرانی باشد، مسلمان باشد و ملی فکر کند، اصلا سوالاتی را نمی پرسد که جواب مبهم به او دهند یعنی اگر خبرنگار حوزه ی سیاست خارجی، دانش سیاست خارجی را داشته باشد، کشور خود را بشناسد و مسایل منطقه و جهان را بشناسد، اصلاً سوالاتی نمی پرسد که پاسخ نداشته باشد. سوالاتی می پرسد که حتماً پاسخ داشته باشد.

IMG_2393 copy

*یعنی توپ را در زمین خبرنگاران می اندازید؟

قاسمی: نه! در همه دنیا همینطور است که سوال باید روشن، شفاف و واقع بینانه باشد و خبرنگار سوالی می کند که پاسخ دارد. اگر سوالی می پرسد که پاسخ ندارد، سوالش اشتباه است یا زمانش مناسب نیست. در نتیجه اگر سوال درست پرسیده شود، به طور قطع پاسخ دارد و من هم در مورد سوالات منطقی مشخص در چارچوب منافع ملی کشور و مجموعه تحولات بین المللی و منطقه ای قطعاً اگر سوال مشخص و روشنی باشد، سعی می کنم به آن پاسخ روشن بدهم. فکر می کنم امروز هم به شما پاسخ های روشن دادم.

*ممنون؛ جناب سخنگو، شما چه برنامه ای برای استفاده بهتر از پتانسیل رسانه ها برای تقویت سیاست خارجی ایران در منطقه دارید؟

قاسمی: ما قرارمان بر این است که ارتباط  تنگاتنگی با همکاران و دوستان خبرنگار و رسانه داشته باشیم و رسانه را بخشی از کار خودمان می دانیم. سیاست خارجی بدون رسانه مفهوم ندارد؛ نه در اینجا که در هیچ جای دنیا. حامل پیام سیاست خارجی این است که در رسانه می آید، حال چه رسانه ی داخلی باشد و چه خارجی. از همین روی است که در جهان خیلی به مسایل سیاست خارجی پرداخته می شود. به طور مثال سخنگویی یا بخش بزرگی به نام رسانه در وزارت خارجی جهان چرا وجود دارد؟ چرا در وزارت صنایع چنین چیزی نیست؟ پس اینها با هم مرتبط هستند. بخصوص در جهان امروز این داستان بسیار تنگاتنگ شده است بنابراین یک همکاری مشترک وجود دارد؛ ما هم به این همکاری واقف هستیم، به آن احترام می گذاریم و آن را واجب می دانیم. خود را آماده کرده ایم که بیشتر صحبت کنیم، تعامل داشته باشیم، بیشتر با هم حرف بزنیم و ضمن احترام به نظرات یکدیگر تا آنجایی که امکان پذیر است، به همدلی و هم زبانی برسیم که بتوانیم در یک مجموعه مشخص از آنچه که منافع ایران تلقی می شود، از آن دفاع کنیم و در جهت زندگی بهتر، رفاه مردم، تعامل بیشتر با جهان و رفتار بهتر با همسایگان و دوستی های بیشتر چه در منطقه چه در سطح جهانی کمک کنیم.

IMG_2253 copy

 

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید